ایران: اگر پیشتر تنها روزنامهها و شبکههای محدود رادیو و
تلویزیونی اخبار را در اختیار مردم قرار میدادند، اینک رشد تکنولوژی موجب گسترش
انواع رسانههای کوچک و بزرگ شده و دسترسی به رسانهها و محتواهای گوناگون بسیار گستردهتر
از پیش است. اکنون نه تنها تعداد شبکههای رادیو و تلویزیونی از حد شمارش خارج شده
است، بلکه بیشمار وبسایت و شبکه اجتماعی آنلاین مطالب خبری و غیرخبری را در
مقیاسی عظیم نشر میدهند. انتشار خبر و تحلیل درباره جنگها، درگیریها و فجایع
انسانی بخشی از این محتواها را تشکیل میدهد، رویدادهایی که شوربختانه در قرن بیست
و یکم کم نبوده است.
در خلال قرن بیستم و بیست و یکم شیوه «بازنمایی جنگ» و
حواشی آن در هنر و رسانهها همواره موضوع بحثهای فراوان بوده است. اینکه رسانهها
تا چه حد بازتابی «امانتدارانه» و «نزدیک به واقعیت» از فجایع جنگی ارائه میکنند،
یا صرفاً منعکسکننده تصویر مورد نظر کنترلکنندگان آنها هستند به مناقشات گستردهای
دامن زده است. این یادداشت در صدد است ضمن نگاهی به چند نمونه از بازنماییهای
تصویری از جنگها و درگیریهای سالهای اخیر خاورمیانه در رسانههای داخلی و خارجی،
تأثیرات اجتماعی ضمنی چنین بازنماییهایی را به اختصار واکاوی کند.
طی سالهای اخیر عکسهای خاص و متفاوتی از منازعات نظامی
منطقه خاورمیانه منتشر شد که با عکسهایی که پیشتر از مناطق جنگی مخابره میشد به
طرز واضحی متمایز بود.
۱. حدود سه سال پیش مجموعه تصاویری از سوریه در سایتهای
غیرایرانی منتشر شد که بعدها سایتهای خبری ایرانی نیز آن را بازنشر کردند. تصاویر،
سربازان زن سوری را نشان میداد؛ زنان جوان بلندقامت و قوی با لباس نظامی و اسلحههایی
در دست، موها و چهرههای تمیز و پیراسته که ردپایی از خشونت جنگ در آنها دیده نمیشد.
۲. طی دو سال اخیر دست کم دو بار مجموعه تصاویری از زنان
مبارز کرد (پیشمرگه) در مناطق مورد تجاوز داعش منتشر شد؛ زنان جوان آراسته
و پیراستهای با اسلحه در دست که ظرافت و طراوت زنانه، همزمان با اراده و قدرت در بدن
و چهره هایشان به چشم میخورد. این قدرت روحی و جسمی و آن ظرافت زنانه به
«لبخند»هایی ضمیمه شده بود که گویی از سر امید و رضایت، در چشمها و ژستهای این
زنان غیور کرد موج میزد.
۳. سال گذشته عکسهایی از دختران جوان فلسطینی انتفاضه
منتشر شد؛ دخترانی با سنگ و فلاخن در کف در تعقیب سربازان اسرائیلی که چشمان از پس
چفیه و پرچمی که چهره خود را با آن پوشانده بودند هویدا بود.
۴. چندی پیش یک عکاس حرفهای عرب مجموعه عکسی را از یک زوج
جوان سوری منتشر کرد. زن در لباس سفید عروسی مدل پرنسسی و مرد در یونیفورم ارتش
سوریه با ژستهای مرسوم و شاد و عاشقانه عکس عروس و داماد، در میان آوار و خرابههای
شهر حمص در سوریه به چشم میخوردند. این عکسها هم تعجب بینندگان را برانگیخت و
همچون عکسهای قبلی بسرعت روی شبکههای اجتماعی دست به دست شد.
۵. اردیبهشت امسال (۹۵) عکسهای جدیدی از ایران منتشر شد. در نمایشگاه کتاب امسال
تهران، در غرفهای موسوم به «استودیوی عکس شهدای مدافع حرم»، بازدیدکنندگان میتوانستند با پوشیدن لباس و
تجهیزات نظامی با پسزمینه تصویری از مخروبههای شهری در سوریه «عکس یادگاری»
بگیرند. سایتهای خبری متعددی عکسهایی از این غرفه را منتشر کردند؛ تصاویری از
مردان و زنان جوان و حتی مردی همراه با فرزند خردسالش سوار بر موتورسیکلت یا نارنجک
در دست در دکور این غرفه.
۶. در چند ماه اخیر چندین مجموعه تصویر در برخی خبرگزاریها
منتشر شده است که حکایت از برگزاری جشن تولد بر مزار «مدافعان حرم» دارد؛ جشن
تولدهایی به نام خود ایشان یا فرزندان خردسالشان. در این مراسم کیکهای بزرگ
تزئین شده با نام و تصویر شهید مزبور، یا تصویر وی و فرزندش، یا تصاویر کارتونی مورد
علاقه خردسالان دیده میشود. سایر مخلفات تولد مثل کلاه تولد، بادکنک و آویزهای
زرق و برقی، گل، شیرینی و هدایا نیز به چشم میخورد. اعضای خانواده و کودکان
خردسال دیگری نیز در این جشن تولدها به دوربین «لبخند» میزنند. مراسم برش کیک و توزیع آن بین
میهمانان نیز در بعضی مجموعه عکسها دیده میشود. بتازگی نیز یک قناد سفارشی پز در صفحه
اینستاگرامش تصویر محصولی از خود را منتشر کرده که مدعی است به سفارش همسر یک
مدافع حرم آن را طراحی و اجرا کرده است. تصویر، یک کیک سه بعدی را نشان میدهد که
با پوشش فوندانتی به رنگ لباس تکاوری پوشانده شده و بسیار ماهرانه و به دقت تزئین شده
است. تزئینات خوراکی کیک شامل نمادهای جنگی از جمله کلاهخود مزین به سربند قرمز «یا
حسین»، چفیه، چند زنجیر و پلاک و گلهای شقایق زیبا است. دکوراتور در
زیرنویس عکس توضیح داده که کیک مذکور حاوی لایه «موز و گردو» است! جذابیت و نامنتظره بودن ایده این
کیک در کنار اجرای عالی آن موجب شد که کانالهای تلگرامی عامهپسند پربیننده و
چندین سایت خبری نیز این تصویر را به عنوان کیک سفارش داده شده از جانب «همسر یک
مدافع حرم» بازنشر کنند.
***
تولید و انتشار تصاویر بی سابقه زنان آراسته و شاداب - و
گویی- راضی در بحبوحه جنگها و مناقشات طولانی و طاقتفرسا، ایجاد استودیوی عکاسی
عمومی در حاشیه یک رویداد فرهنگی پرمخاطب در ایران با تصاویری از مخروبههای یک جنگ
ویرانگر تمامنشدنی که موجب بیپناهی و آوارگی میلیونها نفر شده است و انتشار
تصاویر افراد، آرام یا با لبخندی بر لب در این دکور، برگزاری جشن تولد بر مزار
مدافعان حرم و تولید کیکی زیبا و خوشمزه با نمادهای جنگی -ظاهراً به یاد
سربازی حاضر در جنگ- به مخاطب چه میگوید؟ چه معانیای را القا میکند و چه
پیامدهای ضمنی اجتماعی دارد؟
این بازتابهای رسانهای ظاهراً به قصد آگاهی بخشی یا
تحریک و حساس کردن افکار عمومی نسبت به جنگهای منطقه یا با هدف تکریم مبارزه،
مقاومت و در ستایش امید به پیروزی و آرامش ارائه شده است. با این حال انتشار این گونه
تصاویر بیش از آنکه چنان هدفی را تأمین کند «عوض کننده واقعیت ویرانگر پدیده
جنگ» نزد مخاطبان است. این تصاویر (اعم از تصویر زنان مبارز، عروس و داماد،
جشن تولدها و کیکها و...) چنین «القا» میکند که در روند زندگی معمول سوژهها هیچ
اتفاق خاصی نیفتاده است، زنان عموماً در صحنه جنگ و درگیری به اندازه خانه آرامشان،
شاداب، آراسته و راضیند، کودکان پدر از دست داده همچون سایر کودکان شاد و سرخوشند
و مادران داغ فرزند دیده و زنان جوان تازه همسر ازدست داده در جنگ و همسران سربازان جنگ عموماً به اندازه
سایر زنان، آرامش و خیال آسوده دارند و دغدغهشان در زندگی روزمره چیزهایی از قبیل
برگزاری جشن تولد و سفارش کیک دکوراتیو سه بعدی و انتخاب عکس و متن مناسب برای روی
کیک تولد همسر شهیدشان است.
اگرچه سرگرمی، شاد بودن و شاد کردن دل کودکان (بخصوص
کودکی که والدی را از دست داده) به جای خود لازم و پسندیده است، اما انتشار و رسانهای
کردن این تصاویر تأثیرات جانبی نامطلوبی بر ذهنیت جامعه نسبت به جنگ و پیامدهای آن
میگذارد. این تصاویر، هزینههای جنگ را ناچیز جلوه میدهد و جنگ و حواشی دردناک
آن را به موضوعی برای لذت بردن مخاطب از «تنوع»، «غافلگیری»،
«زیبایی»
و «شادی» تبدیل میکند.
نشر مکرر چنین تصاویری به مرور مخاطب را نسبت به حقیقت
جنگ و فاجعه بی اعتنا میکند و احساسات مخاطب را در قبال این رخدادهای مصیبت بار کرخت و مختل
میکند. در این تصاویر، خشونت خردکننده جنگ به غایت رمانتیزه و تلطیف شده و رنجهای
عظیم جمعیتی کثیر تا حد شیئی برای مصرف و کالایی برای سرگرمی و لذت بردن «مخاطب»
فرو کاسته شده است؛ مخاطبی که در محلی امن و دور از فاجعه ایستاده و هرگز مشکلات
عینی زندگی و رنجهای درونی سوژههای این عکسها را عمیقاً درک و تجربه نمیکند.
چنین اقدام خواسته یا ناخواستهای از جانب رسانهها را میتوان
«سرگرمی سازی» و «زیبایی شناختی کردن» جنگ نامید. در این فرآیندها، جنگ هم، چون بسیاری
پدیدههای دیگر در جهان امروز - و بخصوص در دنیای هنر، رسانه و سرگرمی- ابزار حظ
بصر، لذت زیباییشناختی و سرگرم شدن مخاطب شده است. حال اینکه جنگ، رویدادی همتراز
سایر پدیدههای اجتماعی نیست.
جنگ، حکایت خشن و بی رحم «بودن و نبودن» و «مرگ و
زندگی» است. القای چنان تصویر و تعبیر زیبا و سرگرم کنندهای از پدیده ویرانگر و بنیانکن جنگ و فجایع
انسانی نه تنها با ذات جنگ و فاجعه، بیگانه و در تضاد است بلکه آشکارا به مثابه
تحریف واقعیت است و از همین رو با رسالت و مسئولیت اجتماعی رسانه و هنرمند همخوانی
ندارد.