شهروند: بعد از شنیدن زمزمههای تعطیلی کتابفروشی «طهوری» که یکی از باسابقهترین کتابفروشیهای خیابان انقلاب است، کارشناسان، منتقدان و خبرنگاران دوباره به ماجرای تعطیلی کتابفروشیها و آسیبشناسی این جریان پرداختند. البته موج انتقادها درسال ۸۹ و پس از تعطیلی کتابفروشی «نی» به وجود آمده بود. عدهای این وضع را به جهت تنگناهای مالی ناشران میدانستند و البته برخی دیگر نیز نظراتی متفاوت داشتند. ازجمله حجتالاسلام رسول جعفریان در وبلاگ خود دراینباره دلایلی آورد دقیقا مقابل نگرانیها و انتقادها. او در مطلبی تحت عنوان «چرا نباید از تعطیلی کتابفروشی طهوری ناراحت باشیم؟» نوشت: «عصر کتاب درحال گذار است و نتیجه قهری آن تغییرات جدی در تمامی مشاغلی است که به کتاب مربوط میشود، مانند بسیاری از مشاغل که در صدسال گذشته از میان رفته است. عدم درک این تغییر نشان درجا زدن ما است، نه چیزی که برای آن ناراحت باشیم.» او در ادامه اینطور نوشته بود که: «این چند روز خبر بسته شدن احتمالی کتابفروشی طهوری خبرساز شد و بسیاری از آن اظهار ناراحتی کرده و ذیل خبر، کامنتهای فراوانی حاکی از ناراحتی و بدگویی از وضع فرهنگی بد ما گذاشته شد. در این گزارشها از بیتوجهی به کتاب و عدمحمایت از آن سخن رفت و اینکه تیراژ کتاب پایین آمده و دیگر کار کتاب بهصرفه نیست. گفته شد که گاج، محل کتابفروشی طهوری را خواهد خرید که سپس تکذیب شد. همچنین در خبرها از تبدیل آن به ساندویچی سخن رفته بود که نوعی حدس و گمان بود. حقیقتا ما مردم احساساتی هستیم و اغلب از این قبیل خبرها نگران میشویم و بلافاصله هم این ناراحتی را بروز داده و برای آن اظهار تاسف میکنیم ...» جعفریان در ادامه مطلب دلیل خود از ایستادن در مقابل موج انتقادها را اینطور عنوان کرده بود که: «بحث تعطیلشدن کتابفروشیها در دنیا، در طول دو دهه گذشته، یک پدیده جهانی است، دلیل آن هم واضح است. کتاب دیگر جایگاه گذشته را ندارد... راستش اگر ما این تغییر را نمیفهمیم و برای کتاب دیجیتال فکر بکری نداریم، اهمیتی برای جوانی که میخواهد مسیر دریافت اطلاعات را کوتاه و زمان آن را اندک کند، ندارد. او این کار را خواهد کرد. تفاوتش در این است که اگر ما اطلاعات دیجیتال در اختیار او بگذاریم، راه بهتری را خواهد رفت، والا با چسب و قیچی اطلاعات اندک دیجیتالی مقالهاش را نیمبند خواهد نوشت و به استاد تحویل خواهد داد.» هرچند فروکاستن ماجرای تعطیلی کتابفروشیها در ایران به بحث فناوریهای نوین، واقعبینانه نیست اما در هر حال این موضوع را هم نمیتوان نادیده گرفت که کتاب دیجیتال در سراسر جهان رو به رونق است. همچنان هم حرف و سخنهایی در تمام دنیا شنیده میشود مبنیبر پایان کتاب کاغذی و کاغذ. هرچند ماریو بارگاس یوسا، برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۰، در کتاب «چرا ادبیات؟» به این پیشگویی تاخته اما شاید هم واقعیت چیز دیگری باشد. او در جملاتی خطاب به بیل گیتس که پایان کاغذ و کتاب کاغذی را پیشبینی کرده بود، نوشته بود: «من اگر جای حاضران بودم، او را هو میکردم!» با این حال اگر بپذیریم دو سوی ماجرا کمی تند رفتهاند، رویه اعتدال را میتوان بر این پایه استوار کرد که کتاب کاغذی روند خود را هرچند کمرونقتر ادامه خواهد داد اما ماجرای تعطیلی آن در ایران را باید زنگخطر دانست، نه همسویی با جریانهای اقتصادی جهان! چنانچه قیمت کتاب در جهان نیز مثل ایران روندی اینچنین تصاعدی نداشته و تیراژ در این کشورها هم قابل مقایسه با ایران نیست.
تعطیلی «زمینه»
«کریم امامی» را با ترجمه «گتسبی بزرگ» (رمان معروف اسکات فیتز جرالد) و «ماجراهای شرلوک هلمز» (اثر سر آرتور کانن دویل) میشناسیم. او متولد ۱۳۰۹ در کلکته هندوستان بود که در طول زندگیاش به کار ترجمه، ویرایش، نویسندگی و روزنامهنگاری اشتغال داشت. «امامی» در فراکلین هم فعالیت داشت و یکی از کسانی بود که همه بر زباندانی و زبانشناسیاش معترف بودند. او در دهه ۳۰ از دانشگاه فارغالتحصیل شد و چندسال بعد با گلرخ ادیبمحمدی (گلی امامی) ازدواج کرد. کریم امامی پس از آن کار ترجمه را آغاز کرد که از آثارش در این حوزه میتوان به ترجمه اشعاری از «سهراب سپهری»، «فروغ فرخزاد» و «خیام» به انگلیسی اشاره کرد. اما در ترجمه زبان مقصد به مبدأ، باید از «انسان و فضا» (نوشته آرتور سی کلارک) و «گراهام گرین» (اثر دیوید لاج) نام برد. تألیفات او نیز «از پست و بلند ترجمه» و «فرهنگ کیمیا» (فارسی به انگلیسی) هستند. امامی در کنار ترجمه و تألیف، آثار فراوانی را نیز ویراستاری کرده است. همسرش، گلی امامی نیز آثار فراوانی در ترجمه دارد که از مهمترینشان میتوان به «زندگی کوتاه است» اثر یوستین گاردر، «هنر سیر و سفر» و «پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند» نوشته آلن دو باتن و «نقب زدن به آمریکا» اثر آن تایلر اشاره کرد. کریم امامی همزمان با خروج از فرانکلین به بخش انتشارات رادیو و تلویزیون (سروش) رفت. او یکسال و اندی هم در این نشر دست به کار ویرایش برد که بعدها برکنار شد اما اوایل دهه ۶۰ با پایهگذاری انتشارات «زمینه»، به این راه ادامه داد. در انتشارات «زمینه» کتابهای مهمی منتشر شدند که ازجمله آنها میتوان به «کتاب روزهای خون، روزهای آتش» (مجموعه عکسهای بهمن جلالی از وقایع انقلاب) اشاره کرد. برخی بر این باور هستند انتشارات «زمینه» تاب مقاومت در برابر بلندپروازیهای امامی را نداشت. زوج امامی با دقت و وسواس به کار کتاب مشغول بودند و در زمان خود کتابهایی را با بهترین کیفیت چاپ و منتشر کردند. چنین عملکردی بهخصوص در روزهای جنگ، صرفه اقتصادی چندانی نداشت. آنها کتابفروشی «زمینه» را در چهارراه دکتر حسابی راهاندازی کردند که بعد از مدت کوتاهی تبدیل به پاتوقی شد برای مؤلفان بزرگ و دوستداران کتاب. با این حال این کتابفروشی مثل نشر «زمینه» دوام نیاورد و کریم امامی نیز درسال ۱۳۸۴ درگذشت.
تعطیلی «مثلث»
کتابفروشی نشر مثلث ۶سال پیش با مدیریت خانم هدایتپور کار خود را آغاز کرد. دوسال ابتدای کار شرایط مالی کتابفروشی خوب پیش میرفت اما در سالهای پایانی دولت دهم همه چیز به هم میریزد. درآمد خریداران کتاب که کم میشود، لاجرم فروش کتاب هم پایین خواهد آمد. از بخت خوب خانم مدیر، صاحب ملک کتابفروشی مردی فرهنگدوست است که خیلی دربند اجاره مغازهاش نیست. با این حال خانم مدیر سال ۹۳ را بدترین سال کار کتابفروشیاش میداند. سالی که یک عاشق کتاب و کتابفروشی را به این صرافت میاندازد که دیگر باید از عشقش دست بکشد، در غیراینصورت عشقش به تنفر تبدیل خواهد شد و حالا او پیش از آنکه دیر شود و شاید خیلی بهموقع این تصمیم را گرفته است.
تعطیلی «نی»
نشر «نی» درسال ۱۳۶۳ به همت جعفر همایی پدید آمد و یکی از ناشران معتبر در ایران به شمار میآید. اکثر آثار این ناشر محدود میشوند به کتابهایی در حوزه فلسفه، علوم اجتماعی و ادبیات. هر چند کتابهایی در زمینه علوم طبیعی، ریاضیات و غیره را نیز چاپ کرده است. کتابفروشی این ناشر سابق بر این در خیابان کریمخان زند در کنار کتابفروشی نشر چشمه واقع بود. این کتابفروشیسال ۸۹ تعطیل شد و نخستین زمزمههای زنگخطر را برای کتابفروشیهای باسابقه بهصدا درآورد. بعد از تعطیلی کتابفروشی «نی»، گزارشهای فراوانی درباره وضع وخیم کتابفروشیها منتشر شد اما «نی» دیگر به کریمخان بازنگشت. هرچند هرگز دلیلی از سوی ناشر مبنی بر تعطیلی کتابفروشی اعلام نشد اما گمانهزنیها به این سمتوسو رفت که مسائلی مالی موجبات این شرایط را فراهم آورده. جعفر همایی هم دراینباره ابراز نظر نکرد و مخالفان دولت دهم بر بوق اعتراض دمیدند. حق هم داشتند. وضع کتاب در دوره نهم و دهم ریاستجمهوری روزبهروز وخیمتر میشد. با این حال تراز مالی ناشر درسال ۹۳ نشان میدهد که ماجرای تعطیلی کتابفروشی «نی» چیز دیگری بوده است، چراکه در اینسال به لحاظ تراز مالی، نشر نی در نمایشگاه کتاب، رتبه نخست را به دست آورد.
مردم جهان چقدر کتاب میخوانند؟
آرژانتین|
آرژانتینیها کتابخوانترین و پروییها روزنامهخوانترین مردم سرزمینهای آمریکایلاتین
هستند. آمار نشان میدهد ۵۵درصد
مردم آرژانتین بهصورت منظم کتاب میخوانند، حالآنکه همین رقم در کشور پرو نزدیک
به ۳۰درصد است. البته در کشور پرو ۷۲درصد مردم روزنامه میخوانند. به همین دلیل مسئولان این کشور تصمیم گرفتهاند با برپایی نمایشگاههای
سالانه گامی مثبت در جهت تغییر آمار و روی آوردن مردم به کتاب و کتابخوانی
بردارند. درباره مردم آرژانتین هم بد نیست بدانید بیشتر شیفته مطالعه کتابهای
ترجمه هستند و یکی از ژانرهای محبوب در این کشور مطالعه زندگینامه شخصیتهای
مشهور جهان است، چنانچه درسال ۲۰۱۱ زندگینامه استیو جابز یکی از پرفروشترین کتابهای آرژانتین
بود.
ژاپن| سرانه آمار مطالعه در ژاپن ۹۰ دقیقه در روز است و این عدد بیانگر
آن است که این کشور در این زمینه از بسیاری کشورهای درحال توسعه یا حتی پیشرفته
جلو افتاده است. نکته جالب توجه آن است که حداقل تیراژ در ژاپن حدود ۱۵هزار نسخه است حالآنکه همین رقم در
برخی کشورها به حدود ۷۵۰
نسخه میرسد. متاسفانه در این سالها این آمار در ایران نیز وجود داشته است؛ یعنی
حدودا یکپانزدهم ژاپن. در کنار این آمار و ارقام رویایی، بد نیست نگاهی هم به درصد
مؤلفان و نویسندگان بیندازیم. در این کشور حداقل درصدی که به نویسنده بابت تألیف کتاب
در نظر گرفته میشود، ۲۵درصد
است. اگر کتابی در ژاپن با ۲۵۰هزار
نسخه به فروش برسد، فروش موفقی داشته است و مبلغی که نصیب نویسنده میشود چیزی
حدود ۵ میلیارد تومان با معیار پولی ما است!
ضمنا توجه داشته باشید تیراژ ۲۵۰هزارتایی
کتاب در ژاپن با ۲۰
بار تجدید چاپ به دست میآید. حالآنکه در ایران، برای رسیدن به شمارگان ۲۵۰هزار نسخه، شاید صد بار تجدید چاپ
لازم باشد.
آمریکا| گزارشها نشان میدهد کمتر از یکسوم
نوجوانان ۱۳ساله
کتاب میخوانند و هر چه بزرگتر میشوند، این عادت پسندیده در میانشان کمرنگتر میشود
تا آنجا که میانگین مطالعه در سنین ۱۵ تا ۲۴سال
تنها ۷ دقیقه تخمینزده شده. پژوهشگران این
عرصه معتقد هستند مردم آمریکا به جهت رواج تکنولوژی،
گسترش ابزارهای سرگرمی و عمومیت یافتن سینما و تلویزیون، از کتاب غافل شدهاند.
براساس تحقیقات، یکی از خطرات بزرگی که قشر جوان آمریکا را تهدید میکند، مصرف
موادمخدر است. دولتمردان آمریکا قصد دارند از طریق رواج مطالعه جلوی بسیاری
از مفاسد اینچنین را بگیرند.
عربستان| عربستان و در کل اعراب حاشیه خلیجفارس
در بین کشورهای خاورمیانه کتابنخوانترین مردم هستند! آنها حتی به مطالعه کتب
مذهبی هم علاقهمند نیستند. آخرین نتایج نشان میدهد آمار مطالعه در این کشور
سالانه ۶ دقیقه
است، حالآنکه در کشورهای اروپایی همین آمار به ۱۲هزار دقیقه درسال میرسد. در این کشورها فقط ۲۲درصد مردم هستند که کتاب میخوانند
و میزان خوانش نیز در بهترین حالت به یک صفحه در سال خلاصه میشود!
ترکیه| آمار مطالعه در ایران در مقایسه با ترکیه
بسیار پایین است. این مسأله را حتی میتوان براساس تیراژ کتاب هم بررسی کرد. تیراژ
کتابها در ترکیه تقریبا ۹۷درصد
بالاتر از تیراژ کتاب در ایران است و رقم ۵۰هزار نسخه برای یک کتاب، در این کشور رقم متوسطی است,۶۴۰۰ ناشری که در ترکیه فعالیت میکنند،
سالانه موظف هستند ۳۵هزار
جلد کتاب تولید کنند اما در مقابل این وظیفه شاهد آن هستیم که سالانه ۲۲۴ میلیون جلد کتاب به قفسههای کتابخانههای
این کشور اضافه میشود! آنها بیش از ۶هزار کتابفروشی دارند و ۱۵۰ مرکز بزرگ توزیع دارند که میتوانند
چنین تعداد کتابی را بهراحتی توزیع کنند و به دست مردم برسانند. وضعیت اقتصاد
فرهنگ نیز در این کشور بسیار بهتر از مابقی کشورهای همسایه ایران است و در این سالها
بهشدت رو به افزایش بوده. آنها درسال ۲۰۱۰ در حوزه نشر و کتاب، بیش از ۱۰۵ میلیارد دلار گردش مالی داشتهاند.
هند| اگر شاخصههای مطالعه در هند را بخوانید، حیرت
خواهید کرد. کشوری که نرخ سواد در آن درسال ۱۹۴۷ نزدیک به ۱۲درصد بوده، توانسته این شاخص را تا
سال ۲۰۱۱ به ۷۴درصد برساند؛ البته هنوز تا میانگین جهانی، یعنی ۸۴ درصد، فاصله چشمگیری دارد. اما در همین
اوضاع، هر هندی سالانه ۳۲۰
صفحه کتاب میخواند و تازه این در حالی است که مسئولان مربوطه در کشور هند، آمار غیررسمی
را بسیار بالاتر از این تعداد صفحات میدانند.
اسپانیا| اسپانیا صدرنشین جوامع کتابخوان اروپا نیست
اما بیتردید یکی از قدرتمندترین و بزرگترین کشورهای تولیدکننده کتاب در سراسر
جهان به شمار میآید. آنچه در نگاه نخست به صنعت چاپ و نشر و مقوله کتاب و کتابخوانی
در اسپانیا از نظر پنهان میماند، پیشینه و قدمت درخور تأمل این مسأله در حوزه
زنان و مطالعه است. امروزه زنان در این کشور پیشتاز مطالعه هستند. در کل ۶/۵۱درصد از مردم این کشور، مطالب را از روی کامپیوتر میخوانند، ۳/۶درصد از گوشیهای همراه و ۱/۲درصد
هم از تکنولوژیهای دیگر نظیر تبلت یا سونیریدرز و امثال آن استفاده میکنند.
روسیه| چندسال پیش تمام مقالهها، گزارشها و
خبرهای منتشرشده در نشریات روسیه، از خطری میگفتند که دامنگیر مردم روسیه شده
بود. کار به جایی رسید که دولت اقدامات جدی در این زمینه را لازم دانست و سال ۲۰۰۷ در روسیه را سال مطالعه نامگذاری کرد.
این اقدام در نهایت نتیجهبخش بود و به اعداد حیرتآوری رسید؛ چنانچه درسال ۲۰۰۹، ۱۱۰هزار عنوان کتاب جدید در روسیه به چاپ رسید و جالب آنکه بیش
از ۸۰درصد این رقم، به نویسندگان و مترجمان
روس اختصاص داشت. آمار نشان میدهد روسها درحال بازگشت به دوره طلایی خود
در عرصه کتاب و کتابخوانی هستند. آنها در سراسر زمین پهناورشان ۱۳۰هزار کتابخانه دارند که از بین آنها
هزار تای آنها جزو پیشرفتهترین کتابخانههای دنیاست.
برزیل| برزیلیها علاقه چندانی به مطالعه کتاب
ندارند. براساس گزارشها، تنها ۳۳درصد از مردم باسواد برزیل مداوم کتاب میخوانند و میانگین
خوانش کتاب در میان این قشر نزدیک به دو کتاب در سال است که بیتردید اتفاقی شگفت یا
چشمگیر محسوب نمیشود. در عین حال نباید به وضعیت نابسامان اقتصادی این کشور بیتوجه
بود، چراکه این مسأله بدون شک در آمار پایین کتابخوانی دخیل است. البته همین وضعیت
برای کشور همسایه، آرژانتین که قرابتهای فراوان فرهنگی و اجتماعی با برزیل دارد و
بهنوعی رقیب همیشگی این دیار است، بهصورت دیگری رقم خورده و اوضاع کتابخوانی و
چاپ و نشر در آن بهمراتب بهتر است. البته برزیلیها نسبت به نشریات خود بیاعتنا
نیستند و آمار خوانش روزنامه و مجله در این کشور بسیار بالاتر از ایران است.
در برزیل قریب به ۴۰درصد
مردم خواننده ثابت نشریات هستند.
ایتالیا| اوضاع کتاب و کتابخوانی در ایتالیا بسیار
بغرنج است، البته سازمان مطالعات فرهنگی ایتالیا جامعه خود را در حالی کممطالعه میشناسد
که قریب به ۵۰درصد
از جمعیت کشور حداقل سالانه ۲
جلد کتاب ۱۵۰ صفحهای میخوانند. بنابر تعریف
سازمان، کسی کتابخوان حرفهای به شمار میآید که در طول ۱۲ ماه سال، حداقل ۱۲ جلد کتاب بخواند. بر همین
اساس، کسانی که کمتر از ۳
کتاب در سال میخوانند، کسانی هستند که
دولت باید زمان و هزینه کافی برای آموزش اهمیت مطالعه به آنها در نظر بگیرد.