فرهیختگان: زمانی که ششم شهریور ۱۳۲۰ کابینه محمدعلی فروغی از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت،
دودمان پهلوی آماده آغاز سلطنت دومین شاه خود بود. شاه جوان در حالی که پدر را خلع
شده و ایران را در اشغال متفقین میدید، شاید تنها امید خویش را مرد کهنهکار
دنیای سیاست میدانست و سعی داشت او را بر تخت بنشاند. محمدعلی فروغی که نقش ویژهای
در انتقال حکومت از قاجار به پهلوی و نشان
رضاخان میرژنج بر تخت سلطنت بازی کرده بود، در ششم شهریور ۱۳۲۰ و با گرفتن رای اعتماد از مجلس، باز
هم همین نقش را برای نخستین فرزند ذکور او ایفا کرد. فروغی را تاکنون از زوایای
مختلفی مورد نقد و بررسی قرار دادهاند؛ زوایایی که او را به دو فاز مختلف رهنمون
میکند. از سویی ما او را به مثابه مردی میشناسیم که فیلسوف، ادیب و مترجم مهمی
در تاریخ ایران بوده و از سوی دیگر او یکی از تاثیرگذارترین سیاستمداران عصر
قاجاریه و پهلوی است. به همین دلیل میتوانیم کارنامه فروغی را به عنوان مردی که تاریخ
ایران او را هیچگاه از یاد نخواهد برد، از زوایای مختلف به بحث بنشینیم و در
پایان به پاسخ این سوال برسیم که فروغی یک فیلسوف سیاستمدار بوده یا یک سیاستمدار
فیلسوف؟
در آستانه تربیت
محمدعلی فروغی سال ۱۲۵۴ در تهران به دنیا آمد. از قضا ۳۰ سالگی را گذرانده بود که سالهای انقلاب مشروطه را درک کرد.
اما او یکی از چهرههایی بود که به واسطه پدرش محمدحسین فروغی که با عنوان «ذکاءالملک»
شناخته میشد، در سالهای پیش از انقلاب مشروطه، فعالیتهای بزرگی در ایران انجام
داد. ذکاءالملک لقبی بود که بعدها برای خود فروغی نیز استفاده شد.
او مانند دیگر فرزندان بزرگان کشور وارد دارالفنون شد و به این دلیل که زبان
فرانسه میدانست به شدت مورد توجه قرار گرفت. بخش مهمی از شخصیت فروغی در کنار پدرش
و زمانی که در دوره مظفری به کار انتشار روزنامه «تربیت» مشغول شد، شکل گرفت.
«تربیت» به کار نشر افکار و آرای تربیتی و ترویج افکار متجددانه مشهور بود و به
عنوان نخستین روزنامه غیردولتی ایران نقش ویژهای در سالهای پیش از مشروطه ایفا
کرد.
مدرسه علوم سیاسی
« نهتنها از همان وقت که مدرسه علوم سیاسی تاسیس شد؛
بلکه قبل از آنکه کلاسهای آن دایر شود و مدرسه رسمیت پیدا کند من با آن مدرسه
مربوط بودم.» این جملاتی است که فروغی درباره مدرسه علوم سیاسی به زبان میآورد. زمانی که
در سال ۱۲۷۸
مشیرالدوله پیرنیا به همت پدر، مدرسهای با عنوان «مدرسه علوم سیاسی» تاسیس کرد
یکی از کسانی که به دلیل دانستن زبانهای خارجه در این مدرسه مشغول تدریس شد، محمدعلی
فروغی بود. فروغی به عنوان مترجم این مدرسه انتخاب شد و کتابهای معروف «ثروت ملل»
و «تاریخ ملل مشرق زمین» را به فارسی ترجمهکرد.
فروغی که پس از مرگ پدر در سال ۱۲۸۶، بنا به سنت عصر قاجار، با عنوان «ذکاءالملک» شناخته میشد، پس از فوت پدر به ریاست مدرسه انتخاب
شد. دوران ریاست آنها بر مدرسه علوم سیاسی، که مدرسهای برای تربیت کارکنان مناسب برای
وزارت امورخارجه بود، به عنوان دورانی طلایی بر این مدرسه شناخته شده است. فروغی
در طول این سالها با ترجمه آثار گوناگون راهی تازه پیرامون علمآموزی در ایران
آغاز کرد؛ راهی که به وسیله روسای پس از او ادامه یافت و در نهایت به تاسیس
دانشگاه تهران منتهی شد.
سیاستمدار فیلسوف
او هر فعالیتی را که در راه علم و ترجمه و تدوین کارهای
اساسی انجام داده، در عرصه سیاست با رویکردی دوگانه روبهرو شده است. شاید اولین
کار سیاسی جدی فروغی را بتوان پایهگذاری دبیرخانه مجلس شورای ملی به پیشنهاد مرتضیقلیخان
هدایت، رئیس مجلس اول دانست. او پس از این پست، فعالیتهای سیاسی متنوعی را در
دوران قاجاریه تجربه کرد. فروغی دو دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای ملی را
تجربه کرده که در دوره دوم رئیس و در دوره سوم نایب رئیس بوده است. وزیر مالیه،
وزیر عدلیه، وزیر خارجه، سرپرستی وزارت اقتصاد ملی و وزیر دربار، ریاست دیوان عالی
تمیز، سفیر کبیر ایران در ترکیه، ریاست هیات نمایندگی ایران در جامعه ملل و ریاست
جامعه ملل و مذاکره کننده با متفقین در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم از جمله
پستهای دیگری بوده که او در عالم سیاست تجربه کرده است. اما آنچه فروغی را به
عنوان یک سیاستمدار بیشتر در خاطرهها ماندگار کرده است، همان حضور او به عنوان
کفیل رئیسالوزرا پیش از به تخت نشستن رضاشاه و نخستوزیر دولت پیش از تاجگذاری
محمدرضا پهلوی بوده است. فروغی زمانی که رضاخان سردار سپه قصد تاسیس سلطنت پهلوی
را کرد، تدارک تشکیل مجلس موسسان و اصلاح چند اصل متمم قانون اساسی برای انتقال
حکومت از قاجار به پهلوی را دید و پس از آغاز سلطنت تا سال ۱۳۰۵ نخست وزیر بود. او بار دیگر در بین
سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۴ نخستوزیر شد؛ دورانی که طی آن رضاشاه
همه نزدیکان خود از جمله عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار، سردار اسعد بختیاری،
وزیر جنگ و محمدولی اسدی پدر دامادش به دستور رضاشاه به کام مرگ رفتند. فروغی در
همان زمان و پس از واقعه مسجد گوهرشاد، به خاطر شفاعت محمدولی اسدی نایبالتولیه
آستان قدس رضوی نزد رضا شاه، از نخستوزیری عزل و تا شهریور ۱۳۲۰ خانهنشین شد. او پس از
اشغال ایران توسط متفقین از سوی رضاشاه فرا خوانده شد و آن اندازه تدبیر داشت که
بتواند فرزند جوان شاه پیشین را به سلطنت برساند.
فیلسوف سیاستمدار
هرچه فروغی در سالهای صدرات و وزارت در خدمت حکومت بود،
در بازی فلسفه و علم راه مناسبتری پیمود. تاسیس دانشگاه تهران، تاسیس فرهنگستان
ایران، برگزاری جشن هزاره فردوسی با شرکت دهها تن از مستشرقان و ایرانشناسان در مشهد،
تشکیل انجمن آثار ملی برای احیای فرهنگ ملی ایران، تجدید ساختمان آرامگاه حافظ و
تعمیر بنای سعدی از کارهایی بوده که بین سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۴ انجام شده است. فروغی در سالهای بعد
کتاب مهم «سیر حکمت در اروپا» را نگاشت؛ کتابی که جلد اول آن در سال ۱۳۱۰ و جلد دوم و سوم به ترتیب در سالهای
۱۳۱۸ و ۱۳۲۰ منتشر شد و نخستین اثر دقیق و منظم از فلسفه غرب در ایران
بود. «حقوق اساسی آداب مشروطیت دول» دیگر کتاب مهم فروغی بود که به عنوان نخستین
کتاب حقوق اساسی در ایران شناخته شده است. او کتابهای مهمی در زمینه تاریخ و
ادبیات را نیز تالیف و ترجمه کرده که باعث شده به عنوان چهرهای مهم در عرصه علم
ایران شناخته شود.
فروغی که بود؟
با همه این اوصاف تاکنون درباره فروغی مطالب گوناگونی
نگاشته شده است. چهرهای که هنوز میتوان درباره او به بیان نکات گوناگونی
پرداخت. هر چه بود او در قامت سیاستمدار، فیلسوف، مورخ، ادیب و مترجم نقشی حیاتی
در تاریخ معاصر ایران ایفا کرد که به این زودیها از نظر دور نخواهد شد.