مجموعه داستان بههمپیوسته «گچ و چاي سردشده»، دومین تجربهی داستانی آتوسا افشين نويد است که در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه از سوی نشر چشمه با قیمت ۷۰۰۰ تومان، در زمستان سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.
اگرچه کتاب مجموعه داستان نامیده شده است ولی فصلهای آن جدا و مجزا از هم نیستند و یک موضوع و مضمون را پی میگیرند و در واقع روایتهای مختلف زندگی افراد داستان را از زوایایی دیگر برای مخاطب حکایت میکنند تا درک ساختار علت و معلولی داستان را برای او مشخص و زوایای پنهان زیست افراد را برای او روشن کنند. داستان بر اساس موقعیتها شکل میگیرد و روایتی است ازآنچه نویسنده به کاغذ رانده است نه داستان بر مبنای داستان که نویسنده خود را ملزم به رعایت قوانین داستانی کند. ولی علیرغم کوشش ستودنی نویسنده برای بیان داستانی بی اشکال، پیرنگ داستان تاحدودی مغشوش و روابط علت و معلولی بین فصول و حوادث و اشخاص تا حدودی ضعیف است زیرا پیوند فصلها گاه منطقی نیست و دلیل وجودشان و پیوستشان گاه برای مخاطب سوالبرانگیز است.
داستان توسط اول شخص روایت میشود و گاه با روایت سوم شخص درهم میآمیزد. ضرب آهنگ داستان تند و حوادث یکی پس از دیگری بیوقفه شکل میگیرند. این امر از طرفی به کشش داستان افزوده است اما از طرف دیگر تامل و سیر منطقی داستان را خدشهدار کرده است. کتاب از نثر نسبتاً خوبی برخوردار است بهویژه زمانی که از طرف اول شخص روایت میشود و مخاطب را به همذاتپنداری با راوی وامیدارد. پرداخت شخصیتها اگرچه در ابتدا مبهم و گیج کننده است ولی درمجموع قابل قبولند و دیالوگها که پیش برندهی اصلی داستاناند مخاطب را به خوبی با داستان پیش میبرند و نویسنده به راحتی از آنها برای پیشبرد اهداف خود در داستان سود جسته و با تقابل و بحثهای بین معلمان که هر یک نماینده تفکری از اقشار مختلف جامعه به شمار میروند و سخنانشان به گونهای دغدغه عمومی این سالها محسوب میشود، بر جذابیت داستان خود افزوده است.
تقابل نسلها و در اصل تقابل سنت و مدرنیته شاید مهمترین رکن داستان را تشکیل میدهد. تقابلی که به گونهای غالب مردم جهان به ویژه کشورهایی با چارچوبهای فرهنگی و نظام باورهای مشخص با آن درگیرند و زندگی همه را به نوعی به چالش کشانده است. یکی دیگر از موضوعاتی که نویسنده غیرمستقیم به آنها پرداخته است تلنگر به مردم جامعهای است که فضای فرهنگی و اخلاقی و انضباط عمومی و ... آن با دروغ و زیرآبزنی و ... رو به زوال است و در عین حال «تیم روبوتیک مدرسه، سفر تفریحی به کیش، آزمایشگاهها، کتابخانه، سایت کامپیوتر» (ص ۷) ش هزینههای هنگفتی بر دوش معلمانش میگذارد. معلمانی که نماد سایر اقشار مردمند. که از پایین شهر با هزار سختی برای کسب درآمد بیشتر به مدرسه بالای شهر میآیند. از سقط جنین، از ترسِ خدا می هراسند ولی از دروغ گفتن ابایی ندارند. در ظاهر مدعی مهرورزیاند و در باطن به منافع خویش میاندیشند. شعارشان چیزی و عملشان چیز دیگریست. در چنین جامعهای تحول چگونه میتواند رخ دهد؟
... و بالاخره مشتی اشعار غرورآفرین در ستایش این مرز پرگهر از چپ و راست پرده بالا میرفت (ص ۷).
افشين نويد اين مجموعه را با توجه به فضای سياسي- اجتماعي روزگار، در هیات معلمان مدرسهای غیرانتفاعی نوشته که هر یک دنیای خاص خود را دارند. مدار داستان بر محور معلم جوانی میگردد که نماد روشنفکری نسل امروز به شمار میآید بیآنکه در ابتدا بداند آنها که گرد اویند هم روزگاری روشنفکران نسل خود به شمار میآمدهاند. روشنفکرانی که اکنون در نظر او محافظهکارانی به شمار میروند که با او در تقابلند. با شکل گرفتن داستان و برقراری رابطه عاطفی بین او و دیگر همکارانش دلایل آنچه او محافظه کاری و پنهانکاری میخواند بر او آشکار میشود و او را با ابعاد جدیدی از دنیای آرمانی که تجربه زیستش را برخلاف همکارانش که از او از نظر سنی بزرگترند، آشنا میکند. بدین ترتیب نویسنده یا درک درست و روشنی از رقیبان و باورهای آنها دارد و یا به خوبی توانسته یکی به نعل یکی به میخ نظر اکثر مخاطبان خود را با بیانی مصلحتجویانه جلب کند و آنها را با سوالات و چالشهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و ... سالیان اخیر مواجه سازد و از ایدهآلیسم و شعارزدگی به مرز واقعیت نزدیک کند. واقعیتی که حتی اگر نتوان آن را تلاش برای حفظ وضعیت موجود دانست، سرخوردگی از وضعیت به ظاهر مطلوبی است که تجربه و گذر زمان فرد را با آن روبرو میسازد.
در این بین چند ایراد جزئی مضمونی، نگارشی و ویرایشی بر کتاب وارد است:
- سوگیریهای نویسنده در قالب شخصیت اصلی داستان که گاه بسیار پررنگ جلوه میکند و از ارزش کتاب طی زمان میکاهد و آن را تاریخ مصرف دار میکند.
- عباراتی چون «از این رو مشاور جدیدش اولین گام در حل این مشکل را تعریف یک چشمانداز و مهندسی یک استراتژی آموزشی منطبق بر آن برای چهار سال بعدی میداند» (ص ۱۰). متن را گاه از حالت ادبی خارج کرده است.
- بوی رنگ و دودهی کتابهایی که سه ماه از قفسهها بیرون نیامده بود درهم میپیچید و نشاط و هیجانی به فضای کوچک معلمها میآورد (ص ۷). که مفهوم منطقی و مشخصی ندارد.
- نبود یا بالعکس ایجاد فاصله اضافه در کلماتی چون درِگوش (ص ۱۰)، دلخواه (ص ۸)، اینکه (ص ۹)، ه اضافه در کلماتی چون خوندهن، کردهن و درج اشتباه کلماتی چون میآن (ص ۱۰)، انقدر (ص ۱۱)، حتا (۱۳) و ... حتی اگر توسط ویراستار صورت گرفته نه خود نویسنده،پذیرشش از طرف نویسنده جای سوال دارد.