کد مطلب: ۸۶۵۱
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵

یکی از شگفتی‌های تبار انسانی

دکتر ایرج رضایی

ایران:  بی‌تردید مولانا هرچند از لحاظ هنر شاعری و فصاحت و بلاغت سخنوری، در زبان فارسی دارای اهمیت و جایگاه فاخری است با این همه، تمام شهرت و اعتبار او به این جنبه از کارش محدود نمی‌شود. بلکه افزون بر این، بزرگان مذکور در شمار متفکران و اندیشمندان برجسته فرهنگ بشری نیز محسوب می‌شوند. در روزگار مولانا و حافظ، چنانکه می‌دانیم از ژانرهایی چون «رمان» و «مقاله‌نویسی» سخنی در میان نبود و اساساً صورت‌بندی و انتقال و تبادل فکر و اندیشه بویژه در فرهنگ ایرانی، به دلیل محبوبیت شعر و شاعری و اقبال گسترده عامه مردم به این هنر، غالباً با استفاده از قالب‌های شعری صورت می‌گرفته است. به این اعتبار، نظر دوختن به آثار این بزرگان از زاویه صرفاً شعر و شاعری، خطا بوده و ستمی آشکار در حق ایشان است.
در این میان، از منظرِ جهان فکری و همچنین غنای اندیشه، جلال‌الدین محمد که با القاب «مولانا» و «مولوی» در میان پارسی‌زبانان و به نام «رومی» در میان اهالی مغرب زمین شهرت یافته، از مقام والایی برخوردار است. این اهمیت تا حدی است که استاد فرزانه روزگار ما، «شفیعی کدکنی» در مقدمه مبسوط و عالمانه‌اش بر غزلیات شمس تبریز، او را «یکی از بزرگترین متفکران جهان» و «یکی از شگفتی‌های تبار انسانی» دانسته است و شورمندانه می‌نویسد:
«این آتش افروخته در بیشه اندیشه‌ها، در دو محور تفکر و احساس- که بیش و کم با هم سرِ سازگاری ندارند- به مرحله‌ای از تعالی و گستردگی شخصیت رسیده که به دشواری می‌توان دیگر بزرگان تاریخ ادب و فرهنگ بشری را در کنار او و با او سنجید و هم اینجا است نقطه معمایی و نقیضی (پارادوکسیکال) حیات و هستی او که در دو جهت متناقض، در اوج است. او از یک سوی متفکری بزرگ است و از سوی دیگر دیوانه‌ای عظیم و شیدا. از یک سوی پیچیده‌ترین قوانین هستی را به ساده‌ترین بیانی تصویر می‌کند از سوی دیگر هیچ قانون و نظمی را در زندگی لایتغیر و ثابت نمی‌شمارد و برای هیچ سنتی (در بینش جدالی خویش) ابدیت قائل نیست.»
شفیعی کدکنی در همین مقدمه «اندیشه راستین» را اندیشه‌ای می‌داند که وقتی عرضه شود بخشی از مخاطبان خود را دگرگون کند و در برابر چشم ایشان دریچه‌ای تازه بگشاید. از این منظر به تعبیر او، مولانا صاحب اندیشه است؛ «در آن سوی شعرهای درخشانی که در دیوان شمس سروده است، هم در مثنوی و هم در دیوان، نمونه‌هایی از اندیشه عرضه می‌کند که وقتی خواننده با آن اندیشه‌ها روبه‌رو می‌شود نگاهش به جهان و قلمرو هستی دگرگون می‌شود. درباره ازل، ابد، جهان، انسان، مرگ، زیبایی، عشق و خدا مولانا صاحب اندیشه است؛ اندیشه‌هایی که بشریت در همه احوال به آنها نیاز دارد. همانگونه که بشریت، هیچگاه از دیالوگ‌های افلاطون بی‌نیاز نخواهد بود. همچنان که جرقه‌های فکری فلاسفه ماقبل سقراط یونان، امثال هراکلیت، هنوز طراوت خویش را دارا است و مایه حیرت انسان معاصر است.»
در قلمرو اندیشه، آنچه مایه حیرت و شگفتی بیشتر مخاطب آگاه می‌شود علاوه بر عمق و ژرفا، تنوع و میدان پهناور اندیشه‌های مولانا است. به تعبیر شفیعی کدکنی «چیزی در عرصه اندیشه بشری در حوزه شناخت وجود ندارد که مولانا از کنار آن بی‌اعتنا عبور کرده باشد.» (رستاخیز کلمات، ص ۱۳۷)
او خود کوشیده است در طرحی کلی، خطوط اصلی عواطف و اندیشه‌های مولوی را ترسیم کند. به گفته کدکنی در یک چشم‌انداز وسیع، مسائلی که طرح بنیادی اندیشه‌ها و عواطف او را تشکیل می‌دهند، عبارتند از:
۱. هستی و نیستی: (حرکت و پویایی وجود، بی‌کرانگی هستی، تضاد در درون هستی، آغاز و انجام هستی، روح و ماده، صورت و معنا)
۲. جان جهان یا خدا و ذات الهی: (ارتباط خدا و جهان، شناخت «صورت بخش جهان»)
۳. انسان که در مفصلِ جهان و جانِ جهان ایستاده، با آنچه به هستی انسان وابسته است: (عشق، آزادی و اختیار، زیبایی، تکامل ماده تا انسان و حرکت آن به سوی مردِ کامل، حقیقتِ حیات، حقیقتِ مرگ)
[برای آگاهی در خصوص هر کدام از این مفاهیم، به مقدمه غزلیات شمس تبریز چاپ نشر سخن مراجعه شود.]
آنچه در پایان این نوشتار شایان ذکر است پیوند و ارتباط تفکیک‌ناپذیر میان دو «ساحت زبانی و بلاغی» یا جنبه هنری و شاعرانگی مولانا از یک سو و «ساحت فکری و معرفتی» اندیشه‌های او از سوی دیگر است. ذهن و زبان و قال و حال مولانا مانند ذهن و زبان هر عارف دیگری دو روی یک سکه و جدایی‌ناپذیر از یکدیگرند.
راز توفیق مولوی در همین نکته نهفته است که او توانسته جمع صورت با چنین معانی ژرف کند. او در پرتوِ نبوغ و عاطفه و تخیل سرشارش و با استفاده از شگردهای خلاقانه و خیال‌انگیز بویژه مهارت شگرفش در هنر قصه‌گویی و بهره‌گیری از هنر سازه «تمثیل» به نیکی و زیبایی توانسته است پرده از تجارب سلوکی و معنوی‌اش بردارد و از این رهگذر پیچیده‌ترین و ژرف‌ترین اندیشه‌ها را در حوزه‌های الهیات و خداشناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی با مخاطبان مشتاق و جان آگاه در میان بگذارد.
عمق و تنوع اندیشه‌های مولانا تا آنجا است که نه تنها مخاطبان همدل و همسویش در ایمان به افق‌های غیبی بلکه حتی کسانی که با جهان‌نگری غیب‌مدارش همسو و همراه نیستند، می‌توانند از چشمه آگاهی‌اش بویژه تأملات باریک و دقیق روانشناختی و انسان‌شناسی او لذت‌ها ببرند و نکته‌ها بیاموزند.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST