توماس وولفارت، مدیر خانهی شعر برلین در سال ۱۹۵۶ در آیزناخ متولد شد و در هاله، ادبیات آلمانی و موسیقی خواند. وی تا سال ۱۹۸۸ همکار علمی آکادمی علوم برلین شرقی بود و بعد همکار همین آکادمی در برلین غربی شد. وولفارت در سال ۱۹۹۱ کارگاه ادبیات برلین را تاسیس کرد که در سال ۲۰۱۶ به خانه شعر تغییر نام یافت. او از ابتدا مدیریت این موسسه را بر عهده داشته است. وولفارت، رئیس و موسس لیتراتور اکسپرس اروپا و موسس جشنوارهی شعر برلین در سال ۲۰۰۰ است که هنوز بعد از ۱۶ سال به همت او برگزار میشود. وولفارت همچنین جشنواره فیلمهای کوتاه درباره شعر را بنیان گذاشته است. او از اعضای جنبش جهانی شعر است و تاکنون بانی ترجمه و معرفی دهها شاعر از سراسر جهان به زبان آلمانی بوده است. جستارهای او در زمینهی آثار گئورگ بوشنر، کریستا وولف، تئاتر و موضوعات سیاسی ـ فرهنگی و شعر معاصر جهان انتشار یافته است. وی، سایت شعر جهان را در خانه شعر برلین بنیان گذاشته که یکی از بزرگترین سایتهای شعر در جهان است. تاکنون دهها هزار شعر از سراسر جهان (از جمله ایران) با صدای شاعران به زبان اصلی و با برگردان آنها به زبان آلمانی در این سایت قرار گرفته است.
دوشنبه پنجم مهرماه نشستی با عنوان «شعر معاصر و رسانههای جدید» در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد تا از این رهگذر شعر امروز جهان، به ویژه آلمان، در نسبت با انواع گوناگون رسانهها بررسی شود. توماس وولفارت به همراه علی عبداللهی در این نشست حضور یافت تا دربارهی موضوعات یادشده با ارجاع به نمونههایی سخن بگوید.
جزایر تنها
عبداللهی پس از معرفی وولفارت و دامنهی فعالیتهای وی، چگونگی آشنایی ایرانیها با شعر آلمانی را تشریح کرد؛ وی اظهار داشت: پس از دوران مشروطه و شکلگیری جنبش جدید ترجمه شیلر، گوته و هاینه به ایرانیها معرفی شدند؛ از آن پس آثار ریلکه، پل سلان، برتولت برشت و گوتفرید بن به فارسی برگردان شدند. در پی تلاشهای صورتیافته در این حوزه مخاطبان ایرانی آنچه را در قالب جنبشهای شعری معاصر (دوران پس از رمانتیک) رخ داده است کمابیش میشناسند؛ ایشان همچنین با نحلههایی چون شعر دیداری، شعر شنیداری و شعر خطنگارانه آشنا هستند. اما شعر امروز آلمان (چون آنچه در ایران جاری است) به دنبال یک مکتب یا ایسم فلسفی مشخص نیست؛ هر شاعر چون جزیرهای تنها به کار خود مشغول است. در آلمان نیز تیراژ کتابها اندک است. در این حوزه گرایشهای متعددی وجود دارد؛ یکی از مهمترین آنها گرایشهای زبانی است؛ پیروان این نظرگاه شعر را یک پدیدهی زبانی میدانند؛ برخی دیگر به قالبهای کهن گرایش دارد، اما با رویکردهای تازه؛ برخی شعرا نیز سعی دارند شعر را با انواع مختلف رسانه تلفیق کنند.
وی ضمن اشاره به مصادیقی رویکردهای جاری در شعر معاصر آلمان را تشریح کرد و افزود: شاعران معاصر آلمان از حیث اجتماعی مطالبات چندانی ندارند؛ در واقع شعر اجتماعی (با نگاه چپ) تقریبا از یاد رفته است. شعر امروز آلمان رها از معنا و ایدئولوژی صورت مییابد؛ شاعران امروز آلمان حتا در پی تولید معنا با گرایشهای خاص به زبان هستند. در این رویکرد معنا گاه بسیار شخصی است؛ آنچنان که برخی از آثار از ایندست ترجمهپذیر نیستند.
شعر ما در هیچ چیز تبلور نمییابد
وولفارت چگونگی پیشرفت و تکامل شعر آلمانی در حوزهی زبان را موضوع بحث خود قرار داد و تصریح کرد: شعر معاصر آلمان به همت طیف وسیع و متنوعی از شاعران جوان شکل گرفته است. در ابتدای قرن نوزدهم یک فیلسوف فرانسوی آلمان را سرزمین شاعران و متفکران خواند؛ ممکن است شعرای ایرانی او را نشناسند. شعر معاصر آلمان در هیچچیز متبلور نمیشود؛ حال آنکه در همهچیز تبلور مییابد. پیش از ۱۹۵۰ سبکها و نهضتهای مختلف فعال بودند؛ اما امروز هیچیک از آنها وجود ندارند. در گذشته ایسمها حاکم بودند و هنرمندان سعی داشتند ایدهی زیباییشناسانهی خود را در یکی از آنها بیابند و آثار خود را دراندازند. ساختارگرایان، پساساختارگرایان، مدرنیستها، پسامدرنیستها و دیگران در این مقولهها از یکدیگر جدا میشدند؛ اما امروز این مقوله در شعر معاصر وجود ندارد.
وی افزود: شعر معاصر آلمان از ایدئولوژی، ایسمها و نگرشهای مذهبی کاملا فاصله گرفته است. شاعران امروز در پی انتقال هیچگونه پیامی نیستند، بلکه میخواهند مخاطبان را از درون زبان به اشیاء، مفاهیم و معانی نزدیک کنند؛ چراکه دریافت ما از جهان همواره از بطن زبان صورت مییابد. امروز در آلمان شعر هنر زبان تلقی میشود. شاعران معاصر میکوشند از پوستهی زبان عبور کنند و به هسته و سرشت آن دست یابند. در پیگیری این رویکرد هیچ تابویی وجود ندارد. از این منظر شعر یک هنر زبانی است که بسیار کهن و به ذات زبان نزدیکتر است. ما از پس قرنها آموختهایم که کتاب رسانهی شعر است. میراث شعری بسیار کهن است؛ گیلگمش به پنجهزارسال پیش و حوزهی غرب ایران تعلق دارد. در رویکردهای پیشین همهچیز در قالبهای شفاهی بیان میشد. شعرهای کهن روایی و در پی بازگویی مفهومی بودند. از اینروی ما در پی بهیادسپاری مفاهیم بودیم.
وولفارت آهنگ، قافیه، وزن و چون آنها را ابزاری برای یادسپاری دانست و اظهار داشت: در سالهای اخیر صنعت نشر و کتابآرایی به تغییرات زیادی دچار شده است؛ از اینروی دیگر شعر از چیزی خبر نمیدهد؛ در واقع شعر برای دریافت موضوعات یا اطلاعات پیرامونی یک ضرورت نیست. اما موسیقی، ریتم، عناصر زبانی و تکنیکهای دیداری مستتر در شعر هنوز باقی هستند. نیمی از آنچه شعر در پی بیان آن است، در قالب کتاب (خط) دستیافتنی است. شعر مثل پارتیتور در موسیقی است؛ افراد کمی میتوانند نتها را بخوانند و از اینروی به هنرمند و اجرا نیاز است. اگر این را بپذیریم باید بر این امر نیز صحه بگذاریم که صدا ابزار ضروری اجرای شعر است. در این روند شعر پس از خواندهشدن جسمانیت و ظهور مییابد. اینگونه هرکس شعر را میخواند جلوهای متفاوت از آن را مینماید. بر این اساس تمام هنرها به شعر نزدیک میشوند.
وی ادامه داد: اینگونه، شعر کارکردی متفاوت در موسیقی و رقص مییابد. فیلم و رسانههای دیداری و دیجیتالی نیز میتوانند از رسانهی شعر بهره یابند؛ این گونهی شعری دیجیتالپوئتری نام دارد. امروز شاعران در پی این هستند که رسانههای جدید را به شعر بیافزایند. امروزه عوامل بسیاری دریافت ما از شعر را متاثر کرده و تغییر دادهاند؛ در پی این روند هنر انضمامی و دیداری به حوزهی شعر ورود یافته است. همچنین انگارههای فلسفی هایزنبرگ و دیگران نیز بر شعر تاثیر داشتهاند. پس از جنگ جهانی دوم انگارههای آیینی، ایدئولوژی و اساسا پیام از دامنهی شعر حذف شدند. در دههی هفتاد جنگ ویتنام و پیامدهای ناخوشایند آن رخ داد که باید حذف شود. شعر بزرگ میتواند به مفاهیم جزئی بپردازد و عظمت خود را نیز حفظ کند.
در ادامهی نشست غالب رویکردهای پیشین طی بازپخش نمونههایی از شعرخوانی شاعران معاصر آلمان و دیگر کشورها تشریح شد؛ از آن پس وولفارت تصریح کرد: نسل جوان در پی تولید آثاری هستند که شاید از حیث زیباییشناسی مطلوب نباشند، اما آنچه آنها کشف میکنند، نفس، بدن، زبان و آوا دارد. در برخی نمونههای دیگر میبینیم که هنر فیلم با شعر آمیخته میشود (فیلمشعر). ساخت آثاری با این رویکرد قدمت زیادی دارند. اولین آنها اثری آمریکایی (۱۹۰۵) است که با توجه به آثار آپولینر ساخته شده است. این رویکرد در دههی سی در فرانسه بسیار گسترش یافت؛ در ۱۹۵۰ نیز گروه وین این گونهی هنری را بسط داد. پس از راهیافتن کامپیوتر به خانهها شعر دیجیتال و گونههای متعدد وابسته به آن رواج بسیار یافتند. صنعت فیلم طی عمر صدسالهی خود پیشرفتهای زیادی کرده است؛ دستاوردهای دیجیتالی در این حوزه میتوانند در تولید فیلمشعرها تحولات گستردهای ایجاد کنند. اینقبیل آثار در مدت زمان کوتاهی (حتا کمتر از یک ثانیه) بر چگونگی رابطهی مخاطب با رئالیته تاثیر میگذارند.
وی افزود: آنچنانکه مشهود است، فیلمشعرها گاه چون شعر لطیف نیستند، بلکه زمخت و سخت هستند. مراکز تولید فیلمشعر بسیار است؛ در کانادا، آمریکا، استرالیا، اروپا، تایوان، قفقاز و آفریقا آثار بسیاری از ایندست ساخته میشود. هلندیها در اینباره کار در خور توجهی را صورت دادهاند؛ فیلمسازان مطرح هلندی دربارهی مهمترین آثار ادبی این کشور فیلمشعرهایی را ساختهاند؛ این رویکرد میتواند موجب آشنایی جوانان با آثار ادبی شود.