هنرآنلاین: چاپ بیستم کتاب «مکتبهای ادبی» در نشر نگاه منتشر شد.
«مکتبهای ادبی» جامعترین کتاب در مورد سبکهای ادبی است که مرحوم رضا سید حسینی آن را نگاشته است. این کتاب دوجلدی که اینک به چاپ جلد اول بیستم و جلد دوم نوزدهم، رسیده است نخستین بار در فروردین ماه ۱۳۳۴ انتشار یافت و بعد از آن بارها تجدید چاپ و ویرایش شد.
سیدحسینی در مقدمه این کتاب آورده: «من این کتاب را در آغاز به عنوان راهنمای ساده و فهرست وار برای آشنائی با «ایسم» های گوناگون ادبی نوشته بودم به امید اینکه در آینده، اساتید متخصص و نویسندگان و محققان آثار کاملتری در این مورد ارائه کنند، اما چنین نشد و کتاب به عنوان یگانه منبع و حتی کتاب درسی درباره مکتبها باقی ماند.»
رضا سیدحسینی متولد اردبیل (۲۲ مهر ۱۳۰۵ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸) نویسنده و مترجم ایرانی است. سیدحسینی همچنین سرپرست و عضو اصلی تألیف و ترجمهی مجموعهی شش جلدی «فرهنگ آثار» بوده است. از سیدحسینی تاکنون ۳۴ جلد کتاب منتشر شده است که میتوان به ترجمههایی از آندره مالرو، مارگریت دوراس، یاشار کمال، ناظم حکمت، ژان پل سارتر، آندره ژید، آلبر کامو، توماسمان، ماکسیم گورکی، بالزاک، جک لندن، چارلی چاپلین و... اشاره کرد.
حسینی درباره این کتاب نوشته: «من این کتاب را در آغاز به عنوان راهنمای ساده و فهرست وار برای آشنایی با»ایسم» های گوناگون ادبی نوشته بودم به امید اینکه در آینده، اساتید متخصص و نویسندگان و محققان آثار کاملتری در این مورد ارائه کنند، اما چنین نشد و کتاب به عنوان یگانه منبع و حتی کتاب درسی درباره مکتبها باقی ماند.»
او در مرداد سال ۱۳۷۱ نوشت: «اینک آن متن نهایی که در چاپ پیش وعدهاش را داده بودم: به مقالههای اصلی، مطالبی که گفتن آنها ضروری به نظر میرسید افزوده شده و در بخش نمونههای هر مقاله، گذشته از آنکه نمونههای اساسیتری آورده شده است، اصرار داشتهام که در مورد هر مکتب قسمتهائی از آثار نظریهپردازان آن مکتب را هم ترجمه و نقل کنم تا فهم آن جریان فکری را که به ظهور مکتب انجامیده است تسهیل کند. به عنوان نمونه میتوان به صفحاتی از مقدمه کرامول اثر ویکتور هوگو و مقالههای تئوریک از پیشوایان رومانتیسم آلمان و نیز مانیفستهای سوررئالیسم اشاره کرد. چند مقالهاصلی نیز که در چاپهای قبل نبوده در این چاپ به صورت فصول مستقلی با نمونههای لازم آمده است. از آن جمله است فصول«باروک» و«اکسپرسیونیسم». ضمناً فصل سوررئالیسم، با استفاده از منابع تازهای که در آن زمان در دسترس نبود، از نو نوشته شده و با نمونههای مناسبتری ارائه شده است. در اینجا تذکر چند نکته ضروری است:
۱. مطالبی که به مقالههای اصلی اضافه شده بهطور کلی از سه منبع زیر ترجمه شده است:
۱- Encyclopaedia
Universalis.
۲- Dictionnaire Historique, Thematique
et Technique des Litteratures, Larousse
۳- Histoire des Litteratures, T. ۲ (Encyclopedie
de la Pleiade).
و در موارد استثنائی (از جمله در مورد سوررئالیسم) به
منابع دیگر مراجعه شده است.
۲. هرچند افزودن مطالب جدیتر به مقالههای قبلی که سادهتر بوده است ممکن است ایجاد ناهماهنگی در مطالب کتاب کرده باشد، ولی منظور من از آوردن این مطالب، همانطور که پیش از این نیز در موارد متعدد گفتهام، توجه دادن به استادان و محققان بوده است که به این مختصر اکتفاء نکنند و به فکر ترجمه متون تئوریک مورد لزوم و یا تألیف کتابهای مورد احتیاج در این مباحث بیفتند.
۳. مسئله نقد امروز که خوشبختانه در سالهای اخیر به آن توجه شده و دوستان پژوهشگرمان به بحث درباره آن پرداختهاند ۱، در اینجا فقط به صورت یک مقاله مطرح شده است؛ اما بهتر است در مورد این مباحث نیز مانند بحث مکتبهای ادبی دچار خوشباوری نشویم و یکبار برای همیشه بدانیم که هیچ ادبیاتی با تقلید از دیگران به وجود نمیآید، اگر ما در گذشته ادبیات پرباری داشتهایم به سبب پشتوانهقوی تئوریک آن بوده است که امروزه با اینکه مورد توجه پژوهشگران غربی است، خود ما از آن غافلیم و تا این تئوریها امروزی نشود و ما پابهپای پیشرفت مطالعات ادبی در غرب، به فطرت خویشتن بازنگردیم و آثار امروزی، از پشتوانه قوی فرهنگی (چه در قالب و چه در محتوا) برخوردار نباشد، نمیتوانیم منتظر باشیم که تنها با تقلید از دیگران و بهطور تصادفی به رشد ادبی دست یابیم. البته جای این بحث در این مقدمه نیست و امیدوارم در اثر دیگری که خود کوششی باشد در مسیر دستیابی به آن رشد ادبی، با تفصیل بیشتری به آن بپردازم.
۴. در مورد مکتبها و جریانهای فرعی ادبیات (که معمولاً همیشه برای عدهای مطرح است و هر لحظه انسان با خوانندهای روبرو میشود که میگوید کاش فلان عنوان را هم در کتابتان آورده بودید.)، نخست در نظر داشتم که در پایان جلد دوم، چهل پنجاه صفحهای به این عناوین اختصاص بدهم؛ اما وقتی شروع به استخراج مدخلها کردم دیدم از حد بدر شد و کار به این سادگیها نیست. مانده بودم که چه کار کنم. در این میان نامهای از یک خواننده علاقمند به دستم رسید که پیشنهاد میکرد در کنار مکتبهای ادبی، فرهنگ مکتبهای ادبی را هم بنویسم که دیدم این پیشنهاد، معمای مرا حل کرده است؛ و امیدوارم که به زودی بتوانم یک مجلد مستقل با عنوان فرهنگ مکتبها و جریانهای ادبی بنویسم که پاسخگوی این نیاز باشد.