«دربارهی غزل فارسی بسیار گفته و نوشته شده است؛ این گفتهها و نوشتهها اما بیشتر از منظر تاریخ ادبیات یا نقد ادبی به شیوهی سنتی بوده، که در جای خود بسی ارجمند است. با این حال هنوز پای تحلیل جامعهشناختی، چنانکه باید و شاید، به غزل فارسی باز نشده است. غیر از چند اثر معدود که به غزل فارسی توجه کردهاند، جامعهشناسی ادبیات بیشتر در زمین رمان یا آثار داستانی تمرین کرده و جولان داده است.»
سطرهای بالا بخشی است از دیباچهی کتاب «جامعهشناسی غزل فارسی» نوشتهی فرهاد طهماسبی. دیباچهی این کتاب را مسعود کوثری نوشته است. وی در ادامهی دیباچه به چرایی نکتهی فوق پرداخته و دلایل این وضعیت را بهاختصار شرح میدهد. طبق نوشتهی کوثری، طهماسبی در این اثر کوشیده است تا آنجا که ممکن است راهی برای پیوند جامعهشناسی و غزل فارسی بیابد. او دانش و ذوق کافی در غزل فارسی دارد و در جستوجوی آن است که خود را به فهم درست جامعهشناسی ادبیات نیز نزدیک کند. دقت در تاریخ شعر فارسی و استخراج آنچه میتواند نمونههای خوبی برای فهم نحوهی انعکاس ساختار اجتماعی ایران در غزل فارسی باشد، حاکی از زحمت بسیار نویسنده است. نویسنده در پی آن بوده است که به مدد رویکردهای نظری لوکاچ، گلدمن و کوهلر، به ترکیبی نظری دست یابد.
نویسنده نیز در مقدمه آورده است: جامعهشناسی ادبیات موضوعی جدید و بینارشتهای در ادبیات جهان است. توجه به این رشته از دانش به طور جدی از قرن نوزدهم میلادی آغاز شده است و در ادبیات ما سابقهی چندانی ندارد. در این رشته از دانش، پژوهشگر میکوشد روابط پیدا و پنهان میان آثار ادبی را با مسائل اجتماعی و فرهنگی بیابد تا به برداشتی دقیقتر و علمیتر از آثار ادبی دست یابد.
وی افزوده است: جامعهشناسیْ ادبیات را تنها حاصل آفرینش و خلاقیت فرد هنرمند نمیداند، بلکه آن را حاصل نوعی آگاهی جمعی میشمارد که هنرمند در تدوین آن با شدت و حساسیت بیشتری حضور مییابد؛ اثر هنری - ادبی گاهی بازتاب محض واقعیتهای اجتماعی یا بیان نمادین و نشانهای آنها است، اما اغلب آثار ادبی بیان تخیلی واقعیتهای اجتماعیای است که با آنها پیوندی دیالکتیک دارد. نظریهپردازن و پژوهشگران، دو اصطلاح «جامعهشناسی ادبیات» و «جامعهشناسی ادبی» را از متمایز میسازند: جامعهشناسی ادبیات به هر آنچه خارج از خود متن ادبی است میپردازد و جامعهشناسی ادبی روشی انتقادی است که با توجه به پدیدههای اجتماعی در پی گسترش درک متن است و در این راه از مطالعهی ساختارهای ذهنی و جامعهشناسی جهاننگریها و ساختارهای معرفتی و زیباییشناسی دیالکتیک بهره میجوید.
طهماسبی در ادامه آورده است: روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی - توصیفی است که بر مبنای ترکیب و تلفیق آرای لوکاچ و گلدمن و کوهلر انجام گرفته است. از آنجاکه گفتمانها واسطهی میان جهاننگری عام و گفتوگوهای شاعرانهاند، با طرح و تحلیل نمونههای مختلف شعری در ذیل گفتمانهای گوناگون کوشش شده است این پیوند دیالکتیکی نشان داده شود و پیوند معنادار جهاننگری با گفتمان و گفتکردهای شاعرانه تبیین شود... هدف این پژوهش بازگشایی و تحلیل پیوند ظریف و گاه ناپیدای زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعهی ایرانی با بومیترین، ایرانیترین، اجتماعیترین و فراگیرترین شکل شعر فارسی، یعنی غزل بوده است.
جامعهشناسی غزل فارسی در هشت بخش و ده فصل، به ترتیب زیر نوشته شده است: مقدمات، جامعهشناسی غزل سبک خراسانی، جامعهشناسی غزل سبک آذربایجانی، جامعهشناسی غزل سبک عراقی، جامعهشناسی غزل مکتب وقوع، جامعهشناسی غزل سبک هندی، جامعهشناسی غزل دورهی قاجار، جامعهشناسی غزل معاصر.
کتاب را انتشارات علمی و فرهنگی در قطع وزیری، در ۵۵۳ صفحه و به قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر کرده است.