فرهیختگان: نشریه فرهنگی و ادبی «آنگاه» در تازهترین شماره منتشر شدهاش
به جلسه گفتوگو با ناصر فکوهی، استاد دانشگاه و مردمشناس پرداخته است. در این مصاحبه
جالب ناصر فکوهی نگاهی دارد به کارکردهای کافه و شهر و تاثیر آن از گذشته به عنوان
«کافههای اسطورهای» تا دوران معاصر با عنوان «کافههای مدرن».
این جامعهشناس چپگرا پیش از این ذیل مقالاتی کافهها
را به مثابه یک مکان عمومی برای تعاملات میان افراد و رشد قابلیت همزیستی و تخلیه انرژیهای
منفی در شهرهای بزرگ ضروری دانسته است و کافههای معاصر را اصطلاحا دچار کژ
کارکردی میداند؛ چرا که به زعم وی در این کافهها نه اکتهای روشنفکری اتفاق میافتد،
نه حرف و گفتها زده میشود و نه آن تعاملات گذشته در آنجا رخ میدهد.
فکوهی در ابتدای صحبتهایش با اشاره به حادثه پلاسکو
توضیح میدهد که در کشور ما عدمشناخت مسئولان و حتی گروهی از کنشگران نسبت به
خیلی از مباحث و تاریخچه و مسائلشان باعث سوءتفاهم و تصمیمگیریهای غلط شده و
روشهای اغلب عامرانه باعث به وجود آمدن پیامدهای بسیار سخت و فاجعهباری در سطح شهر
میشود. او همچنین با توضیح اینکه شهر از بزرگترین ابداعات انسانی است، معتقد است
که معماری، موسیقی، ادبیات و تمام اشکال هنر در موقعیتهای غیر شهری نمیتوانست در
چنین حدی رشد کند.
چنانچه فکوهی بر آن است شهر شرایط مساعد برای رشد خلاقیتهای
هنری و فرهنگ و رشد هوشمندی انسان به وجود میآورد؛ اما نظر او درباره عناصر شهری
مانند کافه که یکی از فضاهای مهم شهرها به حساب میآید به رویکرد کوین لینچ تکیه میکند
و شرح میدهد که کافه جایی است که لینچ به آن گرههای شهری میگوید. فضای کافه
مانند خیلی از فضاهای شهر به موقعیت فناورانهای که انسان دارد ربط دارد؛ بنابراین
ما یک کافه باستانی داریم و میشود به صورتهای مختلف در فرهنگهای مختلف آن
را دید. ما تقریبا در تمام فرهنگها کافه را داشتهایم که مربوط میشود به قهوه و
قهوه هم که تاریخ فرهنگی دارد و از زمان و مکان خاصی شروع میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه کافه یک
پدیده جهانشمول است، توضیح میدهد که کافه را میتوان اینگونه تعریف کرد: «به
وجود آمدن گروهی از مردم برای یک مبادله کوتاه مدت که این مبادله کوتاه
اساسش خوردن در مفهوم غذا نبود؛ بلکه نوعی از تغذیه بود که شکل اصلی در سیستم
تغذیه نداشت.»
بنابر تعریف و تبیین فکوهی کافه قبل از انقلاب صنعتی شکل
خودش را داشته و به شکل جمع شدن مردانه، در پهنههای کوچک مثل روستاها، قهوهخانهها،
چایخانهها و اشکال دیگری وجود داشته که مردم روستا جمع میشدند و در آنجا صحبت
میکردند و یکی از محلهایی بوده که مبادله انجام میگرفته است.
او اینگونه توضیح میدهد که آن دوره عموما افرادی که در
سیستمهای محافظت یا بسته زندگی میکردند مانند قلعه، کاخ و ... و به خاطر دلایل
مشخصی بیرون میآمدند؛ بنابراین آن نقاط به صورت فضاهایی بودند که به شکل خیلی پراکنده
عمل میکردند و اصلا قابل مقایسه با کافههای بعد از انقلاب صنعتی نیستند. بنا بر
گفته فکوهی بعد از گذر از آن دوره زنان نیز با اجتماعیشدنشان به کافهها اضافه
شدند و کافهها شروع کردند به متکثر شدن در اشکال مختلف.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران برای مطالعه بیشتر
درباره این موضوع کتاب بوطیقای شهر اثر پیر سانسا که به صورت مفصل درباره کافه
صحبت میکند و کتاب ابداع روزمرگی اثر میشل دوسرتو و همچنین کتاب قدم زدن در شهر
اثر اولفانرتس که به صورت گستردهای در مورد راه رفتن در شهر، کافه و... سخن میگوید
را معرفی میکند.