کد مطلب: ۹۴۲۴
تاریخ انتشار: سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵

پلاسکو، حکایت مدرنیته ایرانی است

مریم پاپی

وقایع اتفاقیه:‌ داستان «پلاسکو»، حکایت مدرنیته ایرانی است. پدیده‌ای با نام و شکل غربی در فضایی که مدرنیته تشویق و حمایت می‌شد، تولد یافت اما مسیری را پیمود که نتوانست بیش از یک‌چهارم عمری که برایش پیش‌بینی شده بود، زنده بماند. پلاسکو، براساس نام «کمپانی پلاستیک» سازنده‌اش نام‌گذاری شد تا ساختمانی تجاری- مسکونی باشد. در آغاز فعالیت، طبقه همکف آن، مرکز خرید و طبقه آخرش، رستوران بود و در طبقات دیگر نیز کارگاه‌های پوشاک قرار داشتند. این ساختمان هنگامی ساخته شد که کم‌کم «خیابان» به‌عنوان یکی از نمادهای مدرنیته، به مکانی برای پرسه‌زدن، گذران بخشی از زندگی، ‍«تماشا» و درعین‌حال «دیده‌شدن» تبدیل شده بود اما دیری نگذشت که هدف از حضور در خیابان دگرگون شد. پس از انقلاب اسلامی، جمعیت حاضر در خیابان، باید به صورت‌ها و نقش‌های متفاوت از پیش متجلی می‌شدند. مصادره این ساختمان از سوی بنیاد مستضعفان، تغییری بزرگ در ماهیت آن محسوب می‌شد؛ ساختمانی که آمده بود تا نخستین گام‌های مدرنیته را در نظامی با افق دید سرمایه‌داری بردارد، حالا به تملک نهادی درآمده بود که نامی ایدئولوژیک برای حمایت از محرومان اجتماع داشت. تغییرات پلاسکو به همین‌جا ختم نشد؛ چند سال بعد، مرکز شهر تهران به‌طور نسبی، از سکنه خالی شد و خانه‌ها به نقاط دیگر شهر رفتند. پلاسکو نیز بیش‌ازپیش به محل تولید، توزیع و فروش پوشاک تبدیل شد. در این میان، چند مغازه فروش ماهی‌های آکواریومی نیز وجود داشت؛ شاید در هماهنگی با حوضچه‌هایی که در میان این مرکز خرید ساخته شده بودند. همین انعطاف در کاربری بود که موجب شد با وجود سازه‌ها و مجتمع‌های تجاری جدیدتری که در شهر تهران ساخته شدند، پلاسکو همچنان «به‌اصطلاح» روی «بورس» باشد؛ به‌طوری‌که قیمت مغازه‌هایش سر به فلک می‌کشید. به‌این‌ترتیب، پلاسکو گرفتار سیستم سرمایه‌داری جدیدی شد که با حمایت از مستضعفان در تناقض بود. قیمت بالای خرید و اجاره در این ساختمان، مغازه‌داران را مجبور کرد به چیزی جز کسب‌وکار فکر نکنند و حتی ایمنی خود را نیز به فراموشی بسپارند. ساختمان‌های بلند بسیاری در شهر تهران ساخته شدند اما در آن منطقه مرکزی شهر، پلاسکو همچنان یکی از بلندترین ساختمان‌ها و ناظر بر آسیب‌های بسیاری بود؛ آسیب‌هایی که گاه چنان غیرقابل حل به‌نظر می‌رسید که چند نفر را به این فکر انداخت تا با نگاهی به آسمان، از پله‌های پلاسکو بالا بروند و به فلاکتی که در آن پایین دچارش بودند، پایان دهند. به‌این‌ترتیب، در زمینه این برج تجاری هم اتفاقاتی در جریان بود که تفاوت چندانی با متن آن نداشت؛ به‌همین‌دلیل، تغییرات پلاسکو توجه چندانی را جلب نکرد... تا اینکه دودی غلیظ، نگاه‌ها را به‌سمت این برج تجاری کشاند؛ به‌سمت یکی از نخستین نمادهای مدرنیته شهر تهران. پلاسکو دیده شد اما از سوی تماشاگرانی که آن را می‌دیدند تا خودشان دیده شوند. وقتی دوربین تلفن‌های همراه به‌سمت مقابل چرخید تا عکاس را در پیش‌زمینه آن دود غلیظ ثبت کند، معنای «حضور در خیابان» یک‌بار دیگر تغییر یافته بود. این بار «دیدن»، «دیده‌شدن» و «نادیده‌انگاشتن» به‌طور همزمان اتفاق می‌افتاد. این جزء سوم بود که بنیاد مدرنیته را سست کرد و پلاسکو را فروریخت. مدرنیته، مفهومی است که علوم انسانی به دشواری آن را تعریف می‌کند. یکی از تعاریفی که برای آن در نظر گرفته می‌شود، اندیشیدن به دیگران و رعایت حقوق آنان است. براساس این تعریف، انسان مدرن، فردی است که به دردهای بشری توجه دارد و می‌داند همه انسان‌ها بر یک کشتی سوار هستند. او می‌داند سوختن ساختمان پلاسکو، سودی به‌دنبال ندارد. براساس این تعریف، انسان مدرن همان آتش‌نشانی است که به آتش می‌زند تا نه‌تنها جان مردم بلکه مال آنان را هم نجات دهد. خانواده مدرن هم خانواده‌ای است که با وجود همه بحران‌های اجتماعی، این ارزش‌های انسانی را به فرزندانش آموزش می‌دهد. از سوی دیگر، تفکری که به کسب‌وکار بدون حفظ ایمنی می‌اندیشد، تفکری که از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و تفکری که کیفیت را قربانی می‌کند، به مدرنیته نرسیده است. این‌چنین است که بخشی از جامعه ما به مدرنیته واقعی رسیده و بخشی در مدرنیته صوری گرفتار شده است. گاهی مدرنیته صوری بنا بر مصلحت، به مدرنیته واقعی گرایش پیدا کرده اما با خطاهای بسیار، ماهیت خود را افشا می‌کند؛ خطاهایی که مهار آتش را به فروریختن ساختمان و ریزش یک ساختمان را به بحرانی ملی تبدیل می‌کند. پلاسکو، حکایت مدرنیته‌ای است که در بخش‌هایی به پیش رفته و در بخش‌های دیگری با تأخیر مواجه شده است. در جغرافیای ذهنی‌ای که پلاسکو از آن برگرفته شده بود، ساختمان‌ها، موجوداتی چنددهه‌ای نیستند بلکه باید چند سده عمر کنند. این مدرنیته، ساختارهای اجتماعی سخت را سست می‌کند اما به سازه‌های بتن و فولادی استحکام می‌بخشد. پلاسکو زیر بار تفکرات نامتناسب با موجودیتش فروریخت.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST