کد مطلب: ۹۴۴۸
تاریخ انتشار: شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵

هنگام نوشتن عمیق‌تر زیسته‌ام

هادی مشهدی

سفرنامه، شرح گزارش‌گونه‌ای از مشاهدات نویسنده از سرزمین‌هایی است که به آن‌ها سفر کرده است. تا پیش از اختراع سینما و تلویزیون و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، سفرنامه‌ها تنها وسیله‌ی آشنایی مردم با اوضاع و شرایط جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی سرزمین‌های دیگر بود. امروزه بیشتر سفرنامه‌ها شرح مشاهدات اهل ادب و تفکر است به سرزمین‌های دیگر و بیان چگونگی زندگی فکری و معنوی و شرایط فرهنگی و سیاسی دیگران.

نشست هفتگی شهرکتاب، سه‌شنبه پنجم بهمن‌ماه به موضوع سفرنامه‌نویسی نزد ایرانی‌ها اختصاص یافت. در این نشست دکتر میرجلال‌الدین کزازی و دکتر محمدرضا خاکی حضور یافتند. دکتر کزازی تاکنون به نوشتن سفرنامه‌های زیادی مبادرت ورزیده است؛ از جمله می‌توان به روزهای کاتالونیا، دیدار با اژدها، از دهلی نو تا آتن کهن و یورک‌نامه‌ی نو اشاره کرد.

فروتنی ایرانی شاید

کزازی در ابتدای سخنان خود از روان‌شاد منوچهر دانش‌پژوه و فعالیت‌های وی در حوزه‌ی سفرنامه‌نویسی یاد کرد و از آن‌پس به شرح پیشینه‌ی این گونه‌ی ادبی پرداخت؛ وی تصریح کرد: سفرنامه از دیدی در فرهنگ و تاریخ ایران پیشینه‌ای بسیار دیرینه دارد، از دیدی دیگر پیشینه‌ای نه‌چندان کهن. این ناسازوارگی برمی‌گردد به گونه‌های سفرنامه. می‌توان گفت که ما ایرانیان بنیادگذار گونه‌ای از سفرنامه بوده‌ایم که در ادب نه‌تنها ایران، ادب جهان هم بازتاب یافته است: سفرنامه‌ی آیینی. بی‌گمان بسیاری از شما با موبد نامدار ایرانی ارتاویراف آشنایی دارید؛ او سفرنامه‌ای نوشته است به نام ارتاویراف‌نامک به زبان پهلوی که به زبان پارسی هم برگردانیده شده است. چون از این‌گونه سفرنامه یاد کردم، شایسته‌تر آن است که نخست به گونه‌های سفرنامه بپردازم. من گونه‌های سفرنامه را در کتاب یورک‌نامه‌ی نو نوشته‌ام.

وی بخش‌هایی از کتاب یادشده را خواند و افزود: «... من سفرنامه‌ها را در چهار گونه و گروه گنجانیده‌ام. نخست، سفرنامه‌ی نیک‌نهادینه است که خواست از آن سفرنامه‌های مینوی و فراسویی است. در این گونه از سفرنامه است که ما ایرانیان آغازگر و بنیادگذار هستیم. دوم سفرنامه‌ی سخت یا آدینه است که سفرنامه‌ای است که در آن رخ‌دادهای سفر به شیوه‌ای گزارش‌گرانه و خبری به آگاهی رسانیده شده است؛ گزارش‌هایی که کارمندان سفرکرده به فرمان از سفر خویش به کارفرمایان و سروران خود می‌دهند از این گونه است. سوم سفرنامه‌ی میانین است که آن را سفرنامه‌ی یادنهادینه نیز نامیده‌اند؛ آمیزه‌ای است از دو گونه‌ی پیشین. در این گونه، رخ‌دادهای سفر با زبانی هنری و پرشور و پندارخیز نوشته می‌شود و بازنموده می‌آید و همان است که آن را می‌توان آفریده‌ای ادبی دانست. چهارم سفرنامه‌ی دروغین است که تنها در ریخت و پیکره به سفرنامه می‌ماند و یک‌سره برآمده از پندار نویسنده است. آن‌چه در زبان تازی مقامه نامیده می‌شود از این گونه سفرنامه‌هاست. در مقامه قهرمانی پندارین به سفرهایی پندارین می‌رود و با رخ‌دادها و ماجراهایی روبه‌رو می‌شود که آن‌ها نیز برآمده از پندار نویسنده‌ی این‌گونه از سفرنامه است.

کزازی ضمن اشاره به نمونه‌ای از گونه‌ی چهارم برگرفته از باب هشتم بوستان، اظهار داشت: بر پایه‌ی این دسته‌بندی یورک‌نامه‌ی نو سفرنامه‌ای می‌تواند بود از گونه‌ی سومین که آن را یادنهادینه می‌نامیم و آمیزه‌ای است از آن‌چه در برون و درون و یاد و نهاد سفرنامه‌نویس می‌گذرد. به هر روی این چهار گونه‌ی سفرنامه است. چرا گونه‌ی نخستین را سفرنامه می‌نامیم و آن را سفرنامه‌ی پندارینه نمی‌شناسیم؟ پاسخ من به این پرسش این است که این گونه از سفرنامه به راستی سفرنامه است از دید نویسنده‌ی آن، به همان سان از دید هم‌کیشان نویسنده. آن‌چه این سفرنامه را از سفرنامه‌های دیگر جدا می‌دارد این است که آن سفرنامه‌ها گشت‌وگذاری است در جغرافیای گیتی؛ اما این سفرنامه گشت و گردی است در جغرافیایی مینوی، در جهان نهان یا دست‌کم در نهاد نویسنده‌ی سفرنامه.

وی افزود: او خود، خود را نویسنده‌ی پندارگرا نمی‌داند. او با باوری استوار بر آن است که آن‌چه را در این سفر دیگرسان دیده است، آزموده است، شنیده است، دریافته است و به نگارش درآورده است. سفرنامه‌ی ارتاویراف از این گونه است؛ از همین‌روست که بر جای مانده است در میان صدها دفتر به زبان پهلوی که از میان رفته‌اند. زیرا هم‌کیشان او این سفرنامه را متنی آیینی، راستین و بی‌چندوچون می‌دانسته‌اند. از همین‌روی برنوشته‌هایی از آن در دست بوده است، به ایران پس از اسلام رسیده است. سفرنامه‌ی سنایی نیز از همین گونه است؛ من بی‌گمانم که اگر کسی از سنایی می‌پرسید که این گزارش چیست؟ او می‌گفت گزارش سفر من است.

کزازی در شرح گونه‌ای دیگر از این‌دست اظهار داشت: سفرنامه‌ای دیگر هم هست که به گمان بسیار بر پایه‌ی ارتاویراف‌نامک نوشته شده است؛ زیرا همانندی‌هایی شگفت‌انگیز و خردآشوب میان این سفرنامه با سفرنامه‌ی آن موبد ایرانی می‌یابیم: سفرنامه‌ای بسیار پرآوازه، شاهکاری در ادب ایتالیایی به نام خندستان خدایی یا کمدی الهی دانته. این سفرنامه از گونه‌ی سفرنامه‌های پندارینه است که به شیوه‌ی سفرنامه‌ی آیینی نوشته شده است. اگر این شاهکار ادب ایتالیایی را خوانده باشید فریفته‌ی آن پیکره‌ی باورشناختی و آیینی آن بی‌گمان نشده‌اید؛ زیرا گاه این سفرنامه به طنز به نقدهای تیز و ویران‌گر اجتماعی و فرهنگی فرومی‌کاهد. دانته یاران خود را برده است در بهشت جای داده است، دشمنانش را در ژرفای دوزخ. برترین چهره در سفرنامه‌ی دانته دلدار اوست که در کنار مریم در برترین جای‌گاه بهشت نشسته است. به هر روی این گونه از سفرنامه در ایران پیشینه‌ای کهن داشته است. اما ما سفرنامه‌ای از گونه‌ی دومین هم می‌شناسیم با گرایش به رخ‌دادنگاری. آن سفرنامه‌ی فرزانه‌ی نام‌بردار و سخن‌ور چیره‌زبان خراسانی ناصرخسرو است.

وی برخی ویژگی‌های سفرنامه‌ی ناصرخسرو را برشمرد و تصریح کرد: او در این سفرنامه گزارشی از سفر دیریاز هفت‌ساله‌ی خود را در جهانی که جهان اسلام نامیده می‌شود با زبانی ساده، روشن، دلپذیر، گرم، گیرا به نگارش درآورده است. حتا این پروا را داشته است که اگر به شهری می‌رسیده است اندازه‌های آن شهر را پس از آزمودن در سفرنامه بنویسد. از همین‌روست که سفرنامه‌ی او تنها متنی ادبی نیست؛ آبشخوری است در شناخت شهرهایی که او از آن‌ها دیدار کرده است یا کسانی که در این شهرها به نزد آنان رفته است یا به نزد او آمده‌اند.

کزازی در ادامه چرایی ضعف سنت سفرنامه‌نویسی نزد ایرانی‌ها را شرح داد و گفت: شاید پروا از این است که رازهای خود را با دیگران در میان بنهیم. اما پروایی دیگر هم هست که به خوی و خیم ما ایرانیان باز می‌گردد؛ آن هم این است که فروتنی ایرانی شاید ما را از نوشتن سفرنامه باز می‌دارد. زیرا در سفرنامه باید از خویشتن بنویسیم، آن‌چه را به انجام رسانیده‌ایم، آن‌چه را بر ما رفته است در سفرنامه بیاوریم. ما ایرانیان خوش نمی‌داریم درباره‌ی خود بگوییم؛ در خوی و خیم ایرانی ما نیست. نه‌تنها فروتنی، حتا ما اگر در شمار مردان راه و راز باشیم به خودشکنی می‌اندیشیم؛ من را خوار می‌داریم؛ چون من نشانه‌ی آن هستی دروغین نمودین سایه‌ای است که درویش می‌کوشد از آن برهد.

چون نمی‌نویسم، در من می‌ماند

خاکی زندگی بشر را از نظرگاهی معنوی به مثابه یک سفر تلقی کرد و مصادیقی برگرفته از شعر کلاسیک فارسی را در این‌باره برشمرد. وی سپس به شرح مقدمه‌ای درباره‌ی سفرنامه‌نویسی پرداخت و اظهار داشت: شمس تبریزی در مقالات می‌فرماید: «من عادت به نوشتن نداشته‌ام؛ چون نمی‌نویسم در من می‌ماند.» با توجه به نکات پیشین می‌توان معانی گوناگونی از سخن شمس استخراج کرد؛ عرفا و اهل راز و معنا بر این باور بوده‌اند که بسیاری از این معنا بیان‌شدنی نیستند؛ به تعبیری دیگر می‌توان گفت تمام کتاب‌های عرفانی، سفرنامه‌ی عارفان از سیروسلوک ایشان است؛ یعنی وقتی غزلی عارفانه سروده شده یا نکته‌ای عارفانه گفته شده است، سفرنامه‌ای از یک سیروسلوک باطنی درافتاده است.

وی تاکید کرد: اما نکته‌ای در خور توجه وجود دارد؛ در گذشته ما نیاز به سفرنامه داشته‌ایم؛ چراکه رسانه‌های جمعی، کتاب، اینترنت و چون آن‌ها نبودند؛ کسی که سفر می‌کرد و سفرنامه‌ای می‌نوشت می‌توانست به مخاطبان خود هم جغرافیا بیاموزد هم تاریخ، انسان‌شناسی و نکات بسیار فرهنگی. اما در روزگار جدید انسان‌ها لحظه‌به‌لحظه با شبکه‌های اجتماعی و سیستم‌های سایبری گویاترین تصویر را از مکان‌های مختلف انتقال می‌دهند؛ از این‌روی این پرسش مطرح می‌شود که آیا باز هم به سفرنامه‌نویسی نیاز است؟ این پرسش را می‌توان با طرح پرسشی دیگر پی گرفت: آیا در زمان‌های مختلف هدف از سفرنامه‌نویسی تغییر می‌یابد یا این‌گونه‌ی ادبی در زمان‌ها و اعصار مختلف تنها یک هدف خاص دارد و هر سفرنامه‌نویسی باید آن را پاس بدارد؟

خاکی در پاسخ به پرسش‌های پیشین اظهار داشت: به گمان من اگر سفرنامه‌ها تنها شرح گزارش ورود و خروج‌ها و خورد و خوراک‌ها باشند، سفرنامه‌نویسی اکنون کاری بسیار بیهوده است؛ زیرا رسانه‌های قوی‌تری وجود دارند که می‌توانند این گزارش‌ها را از جانب ما ارائه دهند. مگر این‌که ما در پی درانداختن سبک نگارشی یا نثری خاص در قالب سفرنامه باشیم. به عقیده‌ی من اگر هدف از سفرنامه‌نویسی گزارش پدیده‌هایی عادی باشد که یک موبایل کوچک می‌تواند آن‌ها را در سطح جهانی منتقل کند، شاید دوران سفرنامه‌نویسی پایان یافته است. اما اگر جمله‌ای را از بودلر بپذیریم می‌توانیم بگوییم دوران سفرنامه‌نویسی پایان نیافته و نیاز به آن بیشتر شده اس؛ او می‌گوید: «برخی لحظه‌های زندگی‌ام را دوبار زیسته‌ام: یکی آن‌گاه که آن‌ها را زیسته‌ام؛ دیگر آن‌گاه که آن‌ها را نوشته‌ام. به یقین آن‌ها را هنگام نوشتن عمیق‌تر زیسته‌ام.»

وی نمود دیگری از این رویکرد را در سفرنامه‌های کازانتزاکیس بازیافت و گفت: او توانسته است به حادثه‌های سفر معنا و عمق بدمد و به سفر حجم ببخشد. از این‌روی در رویارویی با سفرنامه‌های وی در می‌یابیم او در تداعی دیدارها و اتفاقات سفر معانی‌ای را بازگو می‌کند که جز در بستر سفرنامه امکان انتقال ندارند. بنابراین می‌توان از نظرگاهی روان‌شناسانه، ژرف و درون‌کاوانه بر نیاز به جنس دیگری از سفرنامه تاکید کرد؛ سفرنامه‌هایی که دریافت‌های درونی ما را برای مخاطبان مفروض گزارش کنند؛ مراد چیزهایی است که مخاطبان نمی‌توانند با فشار یک دکمه در اینترنت به دست آورند.

خاکی بر ضرورت وجود جنس دیگری از سفرنامه تاکید کرد و افزود: امروز به سفرنامه‌هایی نیازمندیم که نویسندگان آن‌ها به بهانه‌ی یک سفر تجربیات درونی خود را بازگویند؛ تجربیاتی که در خانه رخ نمی‌دهند. این همان معنایی است که مولانا از آن این‌گونه تعبیر می‌کند: چون سفر کردم مرا راه آزمود/ زین سفرکردن ره‌آوردم چه بود. بنابراین می‌توان بر این مهم تاکید کرد که به سفرنامه‌نوشتن نیازمندیم. در جمع‌بندی، من بر این باورم که سفرنامه باید طی سفر نوشته شود؛ جز آن بسیاری از نکته‌ها از بین می‌روند. من این نکته را از اقوال زنده‌یاد آل‌احمد دریافته‌ام. او در سفرنامه‌های متعدد خود از چیزی به نام «دفتر سردستی» یاد می‌کند. گویا او دفتر کوچکی داشته است که نکات، گفت‌وگوها و ظرایف سفر را به اختصار در آن یادداشت می‌کرده است. دیگر آن‌که آن‌چنان‌که گفته شد ایرانی‌ها به سفرنامه‌نویسی تمایل ندارند؛ از این‌روی حتا بسیاری از جزئیات تاریخ معاصر را باید از میان سفرنامه‌های دیگران برکشید. افزون بر این نکته باید تاکید کرد که نزد ایرانی‌ها گفتار بسیار ارزشمندتر است از نوشتار؛ این همان رنجی است که بسیاری از ما در کلاس‌های انشا تجربه کرده‌ایم؛ گویا ما مجبوریم در نوشتار مسئولیت آن‌چه صورت می‌دهیم را بپذیریم. این درست است که باید بسیاری از رازهای زندگی را حفظ کرد؛ اما ایرانی‌ها درباره‌ی آن‌چه می‌توانند هم نمی‌نویسند. ما به سفرنامه‌نویسی به مثابه یک روش روان‌شناختی برای واگویه با خویشتن، سفر در خویشتن و شناسایی لایه‌های خویشتن نیازمندیم.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST