فرهیختگان: مقاله کانت با عنوان «پاسخ به این پرسش: روشنگری چیست؟» یکی از
مهمترین و تاثیرگذارترین مقالات کانت است. این مقاله کوتاه توسط یدالله موقن
ترجمه و دوم اردیبهشت ۸۸
در روزنامه «اعتماد ملی» منتشر شد. این ترجمه همچنان در سایتهای مختلف در دسترس
است. یدالله موقن مترجم آثار مهمی در فلسفه است. نکات مهمی را
که درباره این مقاله کانت پیشروی ما قرار داشت با این اندیشمند درمیان گذاشتیم که
در ادامه پاسخهای او به سؤالات ما آمده است.
مهمترین نکته یا مهمترین آموزه مقاله کانت با
عنوان مقاله «پاسخ به این پرسش: روشنگری چیست؟» که باعث شده این مقاله از زمانه
کانت تا فوکو و هابر ماس با واکنشهایی همراه باشد، چیست؟
گرچه این مقاله حدود هشت صفحه بیشتر نیست اما از زمان
نوشتهشدنش تا امروز از دیدگاههای مختلف موردبحث فیلسوفان و مورخان قرار گرفته
است. دستکم دو کتاب درباره این مقاله تألیف شده است. از این مقاله اینطور برداشت
میشده است که کانت فقط خواهان آزادی اندیشه و پژوهش در همه رشتهها و نیز انتشار همه
پژوهشها در تمام موضوعها بوده است. کانت با به کار بردن شعار: «sapere aude» «شهامت
دانستن داشته باش» تفسیری از روشنگری ارائه میدهد که بسیار فراتر از تفسیر
راینهولد (Reinhold) و مندلسون میرود. کانت هدف روشنگری را نهتنها آزادی برای کسب
دانش بلکه از آن مهمتر استقلال عقلی انسان میداند. کانت مینویسد: «روشنگری
بیرون آمدن انسان از صغارت است.»
اما در ادامه مطلب قید میکند که: «من کانون روشنگری را
امور دینی دانستهام، یعنی روشنگری را خروج انسان از صغارتی دانستهام که خود بر خویش،
تحمیل کرده است.»
آیا باید نتیجه گرفت که مثلاً یک آدم سکولار از یک آدم
مذهبی روشنگرتر یا روشناندیشتر است؟ به هیچوجه. اگر آدم سکولار اجازه ندهد که
اعتقاداتش مورد بحث و نقد قرار گیرند و انتشار پیدا کنند، آدم روشناندیشی نیست.
اما آدم مذهبی، آزاداندیش و روشناندیش است، به شرطی که اعتقاداتش را جزء حوزه خصوصی
نداند زیرا از نظر کانت بیرون آمدن انسان از وضع صغارت مستلزم بهکارگیری خرد خود
در حوزه عمومی است. تفسیر کانت از روشنگری خواهان مشارکت دیگران در نقد و بررسی
اعتقادات در حوزه عمومی است، هرکس باید در حوزه عمومی دیگران را دعوت کند تا از
عقایدش، از هر نوعی که باشد، انتقاد کنند. فقط از طریق نقد و بحث در حوزه عمومی
است که اندیشهها وضوح پیدا میکنند و ضعف و قوتشان آشکار میشود. اندیشهها و
اعتقادات باید از حوزه خصوصی افراد بیرون بیابند و در حوزه عمومی آزادانه به نقد
کشیده شوند. فقط با این روش است که دگماندیشیها از میان میروند و تفکر نقاد رشد
میکند. کانت در مقاله مذکور مینویسد: «... کدام محدودیت سد و مانع روشنگری میشود
و کدام محدودیت نهتنها در راه روشنگری سد و مانع ایجاد نمیکند بلکه موجب پیشرفت
روشنگری نیز میشود؟ پاسخ من این است: بهکارگیری عمومی از خرد همیشه باید آزاد
باشد و فقط همین نوع بهکارگیری خرد است که میتواند روشنگری را به میان مردم
ببرد.» از این دیدگاه روشنگری یک روند با فرآیند است که از قرن هجدهم آغاز شده و به
پیش میرود.
آیا مقاله «پاسخ به این پرسش: روشنگری چیست؟» کانت
را زمانمند و مکانمند میدانید یا اینکه میتوان گفت کانت با این متن چون از انسان
و آزادی و روشنگری به معنای عام آن سخن گفته پس میتوان از مقاله او در هر زمان و مکانی
سودهایی جست و با هر زمان و مکانی نسبتی برقرار کرد؟
روشنگری به ارزشهای جهانی اعتقاد دارد، مانند حقوق سلب
ناشدنی بشر. این بشر چه چینی باشد، چه ایرانی، چه آمریکایی و اروپایی دارای حقوق
سلبناشدنی است. پس ایدهآلهای روشنگری فرازمانی و فرامکانی هستند و مقید به
«اینجا» و «اکنون» نیستند. همچنانکه گفتم روشنگری یک روند است که به روشن کردن ذهن
مردم میپردازد. اما از دیگرسو «روشنگری» عنوان یک دوره در تاریخ کشورهای غربی
است؛ عنوانی که متفکران روشنگری به دوره خود برای متمایز کردن آن از دیگر دوران در
تاریخ بشر دادهاند. پس اگر روشنگری یک دوره است «اینجا» و «اکنونی» دارد. یعنی دورهای
است که شعار و قاعدهاش را خود بیان میکند و از طریق آنچه باید انجام دهد، چه در
رابطه با تاریخ عمومی اندیشه و چه در رابطه با کنونی بودن خود و نیز در ارتباط با
شکلهای مختلف شناخت و علم و زدودن جهل و تاریکاندیشی و توهمات ذهنی به خود-آگاهی
میرسد. روشنگری برای خود مأموریت روشن کردن اذهان و جنگ با خرافات و
پیشداوریها را قائل است. هدفش بیرون آوردن انسان از صغارت خود- تحمیلی است. به
قول میشل فوکو در این مقاله کانت مساله زمان حال یا «کنونی بودن» را برای نخستینبار
در تاریخ فلسفه به یک رویداد فلسفی تبدیل میکند؛ رویدادی که خود کانت نیز جزئی از
آن است. تا پیش از دوره روشنگری بحث بر سر این بود که آیا باستانیان برترند یا
مدرنها؟ اما قرن هجدهم با عنوانی که به خود داده است یعنی روشنگری جایگاه خود را
نسبت به گذشته و نیز آینده تعیین کرده است: روند فرهنگی بیهمتا و یگانه در تاریخ
بشر.
جایگاه خود کانت در مقالهاش کجاست و چگونه تعریف میشود؟
از نظر کاسیرر فلسفه کانت قله فلسفه روشنگری است. گویی
فیلسوفان روشنگری میکوشیدند راه را برای ظهور فلسفه کانت آماده کنند. در جنبش
روشنگری کانت را معمولاً سخنگوی گرایش فردگرایی و خردگرایی میدانند. اما در
تفسیرهای جدیدی که از این مقاله شده است بر این نکته نیز تاکید میشود که کانت
اهمیت جمع یا اجتماع و احساس را نادیده نگرفته است. کانت در همان مقاله میگوید: «اگر بپرسند
که آیا ما در حال حاضر در عصری روشناندیش زندگی میکنیم؟ پاسخ این است نه؛
اما در عصر روشنگری به سر میبریم. در اوضاع کنونی که بسیاری از چیزها وجودشان
لازمند تا انسانها، به منزله یک کل، بتوانند - یا حتی خود را در وضعیتی قرار
دهند که به آسانی بتوانند - بدون راهنمایی بیرونی و با اعتمادبهنفس، فهم خود را
در موضوع به کار برند، وجود ندارند.
اما نشانههای روشنی در دست هستند که نشان میدهند راه
برای انسانها گشوده شده است که آزادانه در این جهت به پیش روند. موانع در راه
روشنگری عمومی- یعنی در راه رهایی انسانها از صغارت خود- تحمیلی- بهتدریج از
میان برداشته میشوند. از این لحاظ این عصر، عصر روشنگری است.» گرچه به قول فوکو
بخشی از آنچه را انسان غربی هست و آنچه را میاندیشد و آنچه را انجام میدهد،
روشنگری تعیین کرده است. اما بهرغم اینها، ایدئولوژیهای تمامیتخواه مانند
بلشویسم، نازیسم و فاشیسم در برابر روشنگری قدعلم کردند. در آلمان، سرزمین کانت، نازیسم پیروز
شد و سرزمین ولتر، فرانسه، نیز به اشغال نازیها درآمد و حکومتی دست نشانده و
فاشیست بر سرکار آمد. ایتالیا زیر یوغ فاشیسم رفت و روسیه نتوانست وارد دوره
روشنگری شود. در خاورمیانه نیز برنامه روشنگری نهتنها مورد بیتوجهی قرار گرفته
است بلکه با آن سر ستیز نیز دارند؛ ولی برعکس، نازیسم، فاشیسم و بلشویسم و حالا هم
پستمدرنیسم یکهتاز میدان هستند.