شهروند: میپرسم: «چرا مردم دیگه «ژان پل سارتر»، «داستایوسکی»،
«چارلز دیکنز»، «محمود دولتآبادی» یا مثلا «بوستان و گلستان» نمیخوانند؟»
میگوید: «جملههای مهم و قشنگ کتابها در کانالهای
تلگرام، خلاصه شده و تروتمیز با عکس و مخلفاتش میاد، چه کاریه که بریم پول بدیم
کتابش رو بخریم و وقت بزاریم برای خوندن جملههای اضافه!»
جواب نسترن به سوالم، من را انداخت وسط سوژه گزارشم.
گزارشی که قرار است از بازار کساد کتابفروشیها بنویسم اما موضوع به این ختم نشود
که چرا مردم مطالعه نمیکنند، بلکه ختمکلام پاسخی به این پرسش باشد که چرا
کتابها نمیفروشند و کتابفروشیها تعطیل میشوند اما ناشران وضعشان روزبهروز بهتر
میشود.
خبرها حاکی است که بازار انتشاراتیهای شهر داغ است و
هنوز ریل چاپخانهها میچرخد اما بنابر استدلال افرادی مانند «نسترن» و خیلی از همنسلیهای
او، با وجود دنیای اینترنت، تعداد زیادی از مردم پولشان را صرف خرید کتاب نمیکنند.
چنین میشود که کتابهایی با وجود مهمبودنشان، در قفسه کتابفروشیها میمانند و
خاک میخورند.
در بررسی این سوال که چرا علاقه مردم به خواندن کتاب کم
شده است، برخی به آمار مشتریان شبکههای اجتماعی همچون تلگرام و اینستاگرام میپردازند
و میگویند روشهای مطالعه عوض شده است! حالا جوانان به جای داستانها و رمانها،
کپشنها و استاتوسها را میخوانند. آمارها حاکی است که حداقل ۲۴میلیون کاربر، عضو در شبکه تلگرام هستند و ۱۱هزار کانال
فارسی تلگرامی با بیش از ۵هزار عضو داریم.
دیماه امسال مسعود اسدپور، رئیس پژوهشگاه فضای مجازی
کشور با بیان اینکه هر کاربر ایرانی تلگرام بهطور متوسط در ۱۳کانال عمومی
عضو است و روزانه نزدیک به صد مطلب در این کانالها مطالعه میکند، تأکید داشت:
«تلگرام سرانه مطالعه کشور را بالا برده و امر اطلاعرسانی را سرعت داده و کمهزینه
کرده است اما با توجه به اینکه بیشتر کانالهای پربازدید در حوزه سرگرمی و خبر
فعالیت میکنند، سطح مطالعه، سطح نازلی است.»
اگرچه عامترین تعریف از سرانه مطالعه، میانگین مدت زمان
مطالعه یک نفر در یک شبانهروز است اما در ایران آمارهای متعددی گفته میشود و
اندازههای اعلامشده از ۲دقیقه تا ۷۶دقیقه متغیر
است. با این تفاسیر اوضاع سالهای اخیر کتابفروشیها و پایینآمدن تیراژ کتابها
نشان میدهد راه مطالعه اکثریت مردم همان مطالعه در فضاهای مجازی است و سرانه
کتابخوانی ایرانیها به حداقل رسیده است. با این تعریف کوتاه از سرانه مطالعه
ایرانیان میرویم به سراغ انتشارات و چاپ و نشر کتاب که اگرچه با پایینآمدن تیراژ
کتابها به اندازه گذشته چرخشان نمیچرخد اما بازارشان به اندازه کتابفروشیها کساد
نبوده و حتی در سالهای اخیر وضعشان به نسبت بهتر هم شده است.
کارشناسان حوزه چاپ و نشر معتقدند که در کنار فضای آزاد
اینترنت، سانسور در کتابها یکی از دلایلی است که مردم را از فضای کتابخوانی جدا
کرده است. با این تفاسیر ناشران با درک این موضوع و نیازهای مردم کار خود را روی انتشار
کتابهایی با عناوین دیگر متمرکز کردهاند. بر همین اساس اگرچه ممکن است دوران
پرشور خرید کتابهای ژان پل سارتری و چارلز دیکنزی تا دولتآبادی و سعدی به سر
آمده باشد اما کتابهای کمکدرسی از آن دست کتابهایی است که این روزها توجه
ناشران را به خود جلب کرده و منبع پرسودی برایشان محسوب میشوند. اینها را آمار
فروش کتابهای کمکدرسی مختلف در بازار کتابفروشیها نیز نشان میدهد.
آمار خانه کتاب بیانگر سیر صعودی تعداد عناوین، شمارگان
و بهای کلی این دسته از آثار از ابتدای سال۹۰ تا نیمه
نخست سال۹۵ است و
نشان میدهد سال۹۰ بیش از ۴۴هزارو۵۰۰عنوان کتاب کمکدرسی منتشر شده که بهای کل آن نیز بیش از ۲۹میلیارد
تومان بوده است. این آمار و اعداد به خوبی نشان میدهد که چرا نویسندگان کتابهایشان
فروش نمیرود و کتابفروشهایی مثل کتابفروشی ویستا در سعادتآباد تهران یکبهیک
تعطیل میشوند اما وضع ناشران روزبهروز بهتر میشود. اکنون اگر شما معافیتهای
مالیاتی، کمکهای ارشاد و... را نیز اضافه کنید دیگر نهتنها جواب این تناقض را
پیدا کردهاید، بلکه جواب را نیز یافتهاید.
تاریخچه
از ادبیات عامهپسند تا جزوات آموزشی پرتیراژ
هر فردی که وارد بازار کار میشود باید نبض بازار را بشناسد. شناسایی نیازهای بازار کمک زیادی به بازار فروش و شناسایی مشتریان میکند. اگر امروزه صحبت از روی آوردن ناشران به انتشار کتابهای درسی میشود این اتفاق در دهههای گذشته نیز به اشکال مختلف وجود داشت.
در یک بازه زمانی چاپ کتابهای شعرا و داستانهای پلیسی
ساده و عامهپسند مورد توجه ناشران بود. شروع ترجمه داستانهای پلیسی - جنایی در
ایران به حدود دهه ۴۰ بازمیگردد. در این دوران شرلوک هلمز
و بهویژه آرسن لوپن معروفترین قهرمانان ادبیات پلیسی در میان عامه علاقهمندان به ادبیات پلیسی محسوب میشدند. بعدتر
آثار مختلفی از کارآگاهی به نام مایکهامر منتشر شد که با رفتار محیرالعقول و هوش
پلیسی خود بسیاری از جنایتها را برملا و جنایتکاران را دستگیر میکرد. رمانهای
پلیسی - جنایی آثاری بودند که توسط مترجمان نهچندان معتبر به فارسی برگردانده شده
و به وسیله ناشران متفرقه اغلب لالهزاری که تولیداتشان از کیفیت کاغذ و چاپ
پایینی برخوردار بودند، منتشر میشدند. با این تعریف اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل
را باید اوج دوران محبوبیت رمانهای پلیسی در ایران به حساب آورد و ناشران با توجه
به علاقه مردم به این نوع داستانها به چاپ و انتشار این سبک
کتابها روی آوردند. کتابهای آگاتا کریستی و پاورقیهای جنایی ذبیحالله منصوری
از این دست آثار هستند. این وضع تا سالها ادامه داشت و اگرچه در دوره پهلوی دوم
به دلیل سیاست حکومت وقت مبنی بر بالا نبردن سطح آگاهی مردم، انتشار کتابها در
طیف زیادی وجود نداشت اما نویسندگان زبدهای نیز پدید آمده و مترجمان زیادی آثار
نویسندگان غربی را ترجمه و به بازار نشر وارد کردند. با این تفاسیر باید گفت صنعت نشر
کشور در تمام دورههای گذشته با توجه به سیاستهای دولت، سلیقه مخاطبان
فعالیت کرده است.
بعد از پیروزی انقلاب و باز شدن دوباره دانشگاهها، تب
تند مدرکگرایی بالا گرفت. به متناسب آن، برخی از ناشران کتابها و جزوات آموزشی
مختلفی را منتشر میکردند. ازجمله آنها جزوات آموزشی «رزمندگان اسلام» است که کتابهای
تست دانشگاهی بودند. تیراژ این جزوات درسی گاه به ۱۵۰ هزار نسخه در
هر چاپ میرسید و فروش شگفتانگیزی نیز داشتند.
کتابهای ویژه کنکور دانشگاهها در اواخر دهه ۶۰
و اوایل دهه ۷۰ تب تندی را در بازار ناشران، کتابفروشها و دانشآموزان به
راه انداخت و برخی از انتشاراتیها کتابهای کمک درسی را برای پشت کنکوریها منتشر
کردند.
به فراخور سبک زندگی ایرانیان در اواخر دهه ۷۰
رمانهای نویسندگان ایرانی مانند نسرین ثامنی و فهیمه رحیمی در بین قشر جوان جامعه
رواج پیدا کرد و ناشران در این دوره به انتشار رمانهای عاشقانه نویسندگان
ایرانی علاقه نشان دادند. پس از این دوره به فراخور بالا رفتن سطح سواد و فرهنگ در
جامعه کتابهای روانشناسی و فلسفی جایگاه ویژهای در بین مردم پیدا کردند و به همین
خاطر کتابهای روانشناسی نویسندگانی مانند پائولو کوئیلو نیز جزو کتابهای پرفروش
انتشاراتیها بودند. با روی کار آمدن دولت احمدینژاد وضع انتشار کتابها کمی
تغییر کرد و به دلیل سانسور کتابها نویسندگان و ناشران زیادی دست از کار کشیدند،
در این دوره بود که کتابهای کمک درسی بیشتر مورد توجه ناشران قرار گرفتند و
درنهایت با تداخل فضای آزادانه اینترنت و ازدیاد کاربران این فضاها در اواخر دهه ۸۰ عملاً وضع انتشار کتابها مطلوب گزارش نمیشد کما اینکه
بسیاری از کتابفروشیها در این دوره فعالیت خود را تعطیل کرده یا از همان زمان با
مشکلات عدیدهای روبهرو شدند. عدم چاپ و نشر کتابهایی با معانی همگام با شرایط
اجتماعی و اقتصادی جامعه باعث شده است تا ضربه بزرگی به بدنه کتابفروشیهایی
که به کتابهای علوم انسانی، فلسفه و روانشناسیشان مشهور بودند، بخورد.
نگاه موافق
نمایشگاه کتاب به نفع ناشران، به ضرر کتابفروشها
حسین مفید| مسئول کتابفروشی و نشر مولی
انتشاراتیهایی که ابرقدرتتر هستند سالی یکبار در
نمایشگاه کتاب شرکت میکنند. ابرقدرتتر یعنی انتشاراتیهای پایتختنشین یا پراسمورسمهای
شهرستانها. بیشتر مردم هم برنامهریزی میکنند که همان سالی یک بار بروند نمایشگاه
کتاب و همه انتشاراتیها و کتابها را یکجا کنار هم ببینند و آن چیزهایی هم که
لازم است را برای خودشان بخرند. اتفاقی که حسین مفید، مسئول کتابفروشی نشر مولی
از آن بهعنوان یک ضربه بزرگ به کتابفروشیها یاد میکند و در اینباره به
«شهروند» میگوید: «وقتی دغدغه مسئولان بالابردن سطح فرهنگی نباشد، نتیجهاش همین
میشود که انتشاراتهای مختلف کشور در نمایشگاه کتاب بازار فروش کتابهای منتشرشدهشان
را در دست میگیرند. اتفاقی که ضربه شدیدی را به کتابفروشیها وارد میکند.
برگزاری نمایشگاه کتاب یعنی مردم را تشویق میکنیم که سالی یک بار کتاب بخرند و
این اتفاق باعث نابودی کتابفروشیها بهخصوص کتابفروشیها در شهرستان میشود. درواقع نمایشگاه
کتاب باعث میشود ناشران شهرستانها نیز سالی یک بار کتابهایشان را برای نمایشگاه
کتاب بفرستند و مردم نیز همان موقع آنها را از نمایشگاه خریداری میکنند.»
غرفههای ناشران در نمایشگاه کتاب باعث میشود ناشری که
باید برای فروش کتابش در کتابفروشیها تخفیف بدهد و پولش را چند ماهه دریافت کند،
در نمایشگاه کتاب میتواند با به فروش رسیدن آثارش پول نقد به جیب بزند و این موضوع
باعث کاهش قدرت کتابفروشیها در طول سال میشود. مفید معتقد است: «درحالحاضر
چرخه نشر و فروش کتاب معیوب است. در گذشته ناشران هفته کتاب را در کتابفروشیها
برگزار میکردند یا بابت فروش آثارشان نمایندگی میدادند اما حالا نمایشگاه کتاب
حساب بازار کتابفروشیها را کساد کرده و از این حیث وضع انتشاراتیها از کتابفروشیها
بهتر است.»
این مسئول و مدیر کتابفروشی که سالها تجربه نشر و فروش
کتاب را دارد در ادامه میافزاید: «با این حال سرمایه کتابفروشیها و انتشاراتیها
به یک میزان نیست، بنابراین نمیتوان آنها را با هم مقایسه کرد. همانقدر که کتابفروشیها
از برگزاری نمایشگاه سالانه کتاب ضرر میکنند، انتشاراتیها هم بعد از چاپ کتاب با
مشکلات زیادی روبهرو میشوند، درواقع همانطور که گفتم این چرخه معیوب باعث میشود
کتابفروشیها نیز تعداد کم و محدودی کتاب را از ناشران قبول کنند و در صورت فروش
این تعداد باز هم کتاب سفارش میدهند. با توجه به وضع فعلی، سرانه مطالعه کتابهایی
مانند کتابهای علوم انسانی کمتر بازار فروش دارند، بنابراین شاید نمایشگاه کتاب
بهترین فرصت فروش کتاب برای انتشاراتیها باشد.»
نگاه بی طرف
قیمتها بالا رفته ...
مهری زمردیان- صاحب کتابفروشی پیام اسلام
سالها پیش
مردم رمان میخواندند. بامداد خمار، دالان بهشت و سمفونی مردگان پرفروشترین رمانهای
ایرانی بود که بیشتر از چند روز در قفسههای کتابفروشی نمیماند. رمانهای ایرانی
یک طرف و کتابهای فلسفی و روانشناسی خارجی هم طرفداران خودش را داشت. در سالهای
اخیر خانوادهها با مشکلات اقتصادی زیادی روبهرو هستند و شاید خرید کتاب دیگر مثل
سابق برایشان در اولویت نباشد چراکه بیشتر انتشاراتیها هم قیمت کتابهایشان را
بالا بردهاند و به همین خاطر کتابها میماند در همان قفسههای کتابفروشی. مهری
زمردیان، صاحب کتابفروشی در منطقه مسعودیه تهران که نزدیک به دو دهه است در این
حرفه کار میکند دراینباره به «شهروند» میگوید: «در چندسال اخیر کتابهایی با
مفاهیم علوم انسانی یا رمان دیگر مثل سابق خریدار ندارند. نه اینکه مردم دوست نداشته
باشند کتاب بخوانند، نه! قیمت کتابها بالا رفته است. در منطقههایی مثل ما مردم
قدرت خرید کتابهایی که در چندسال اخیر قیمتهایشان چند برابر شده را ندارند، اما
متاسفانه بعضی از انتشاراتیها قیمتهایشان را خیلی بالا بردهاند.»
زمردیان عمده فروش و درآمد فروشگاهش را از راه فروش کتابهای
کمک درسی به دست میآورد و دراینباره میافزاید: «اوایل که مغازه را باز
کرده بودیم مشتریهای ثابت برای رمانها و کتابهای روانشناسی داشتیم، اما کمکم
با بالا رفتن قیمت کتابها قفسههای رمان و کتابهای علوم انسانی و فلسفیمان کوچکتر
و تنگتر شد. بازار به دست ناشران کتابهای کمک درسی افتاد، ما هم دیدیم مشتریهای
کتابهای کمک درسی بیشتر هستند به همین خاطر الان بیشتر در این حوزه فعالیت میکنیم.»
این مسئول کتابفروشی که سالها با همسرش در این کتابفروشی
کار میکند تأکید دارد که اوایل فقط مغازهشان کتابفروشی بود اما الان مداد،
خودکار و لوازمالتحریر هم در کنار کتاب میفروشند، چراکه اگر غیراز این باشد چرخ مغازهشان
فقط با فروش کتاب نمیچرخد و دراینباره میافزاید: «شاید کتابفروشیهای بالای شهر
یا انتشاراتیهایی که خودشان شعبه کتابفروشی دارند وضع مالی خوبی داشته باشند اما
کتابفروشی آن هم در مناطق پایین شهر جزو کم درآمدترین مشاغل است.»
نگاه مخالف
رابطه ناشر و کتابفروش دوسویه است
محمدهاشم اکبریانی، نویسنده
روزگار زیادی از آغاز به کار ناشران و کتابفروشیها میگذرد.
اگرچه حالوروز این صنعت و تجارت هم مثل خیلی از مشاغل دیگر حالوروز خوبی ندارد و
تعطیلی و بستهشدن بعضی از کتابفروشیها این حال ناخوش را تفسیر میکند. در این اوضاع که
بهنظر میرسد انتشاراتیها کمتر تعطیل یا ورشکست میشوند حالوروز بهتری نسبت به
کتابفروشیها دارند، اما محمدهاشم اکبریانی، نویسنده و روزنامهنگار حالوروز
ناشران را هم خوب نمیداند و در اینباره به «شهروند» میگوید: «شاید بتوان وضع
ناشران را بهتر از نویسندگان قلمداد کرد اما نمیتوان گفت آنها از کتابفروشیها
پیشی گرفتهاند و درآمدشان بهتر است. کتابفروشی که در راسته انقلاب کتاب میفروشد،
طبیعتاً درآمد قابلتوجهی دارد که میتواند از پس اجاره یا مالیات و هزینههای
سنگین چنین ملک تجاری بربیاید. بنابراین ناشر و کتابفروش وضعشان شبیه به یکدیگر
است و نمیتوان گفت کتابفروشی درآمدش کمتر از ناشر است.»
اینروزها انتشار کتابهای کمکدرسی ناشران را با اقبال
روبهرو کرده و بهنظر میرسد آنها بیشتر به انتشار این نوع کتابها علاقه نشان میدهند
و کتابفروشیها نیز در کنار قفسههای کتابهای تاریخی، روانشناسی و رمانهایشان
بخش زیادی را به کتابهای کمک درسی اختصاص دادهاند. اکبریانی معتقد است همانطور
که برخی از ناشران به انتشار کتابهای کمک درسی روی آوردهاند، کتابفروشیها هم
از این کتابها استقبال میکنند و در اینباره میگوید: «کتابفروشها حق انتخاب
بیشتری برای انتخاب نوع کتابهای مغازهشان نسبت به ناشران دارند، چراکه ناشران
ممکن است با تعداد محدودی نویسنده طرف حساب باشند و آثار آنها را منتشر کنند اما
کتابفروشیها با همه ناشران در ارتباط هستند و میتوانند کتابهایی را که مشتری
بیشتری دارد، انتخاب کنند. کما اینکه درحال حاضر یکی از مشکلات برخی از نویسندگان
عدم وجود کتابهایشان در بعضی از کتابفروشیهاست. علت این امر هم این است که کتابفروشها
به خاطر محدودیت فضا، قفسهها و قدرت خریدشان همه نوع کتاب را ارائه نمیدهند و
درواقع براساس تجربهشان کتابهایی را میآورند که مطمئن باشند مشتری دارند.»
این نویسنده درباره وضع بسیاری از ناشران که به سراغ
انتشار کتابهای درسی میروند، میافزاید: «انتشاراتیهای معتبر و مشهوری در کشور
وجود دارند که به سراغ حوزههای ادبی رفتهاند و مخاطبان خودشان را دارند. به همین
خاطر چندین شعبه کتابفروشی را در نقطههای مختلف افتتاح کردهاند. بنابراین نمیتوان
گفت همه ناشران برای به فروش رساندن کتابها و کسب درآمد به فکر محتوای کتابها
نیستند و تنها کتابهای بعضاً غیرکارشناسی کمک درسی را منتشر میکنند. البته در
همه جای دنیا کتابهای کمک درسی جزو عناوین پرفروش در حوزه کتاب هستند و این امر
تنها مختص به ایران نیست. در همه جای دنیا کتابهای عامهپسند و کمدرسی که نیاز
دانشآموزان و محصلان است یکی از حوزههای پرطرفدار و پردرآمد در صنعت چاپ و نشر و
فروش است.»
اکبریانی در پایان با تأکید بر اینکه رابطه ناشر و کتابفروش
یک رابطه دوسویه است، میگوید: «با همه این تفاسیر باید گفت تعطیلی کتابفروشیها بیشتر
در دولت گذشته اتفاق افتادند، چراکه مشکلات سانسور و سختگیریهای وزارت ارشاد عرصه
را برای نویسندگان و ناشران تنگ کرده بود اما با روی کار آمدن دولت یازدهم هم دست
ناشران برای کارکردن با نویسندگان بازتر شده و هم وضع کتابفروشیها رو به بهبود
است.»
تجربه دیگران
چگونه مردم کتابخوان شوند؟
سرانه مطالعه در هر کشوری یکی از ملاکهای ارزیابی
رشد و پیشرفت فرهنگی در آن کشور است. به همینخاطر امروزه بسیاری از کشورهای
پیشرفته جهان برای تشویق مردم به خواندن کتاب راهکارهایی را در برنامه و زندگی
روزمره مردم بهخصوص در محیطهای آموزشی و شغلی گنجاندهاند. طبق آمارهای جهانی، آمریکاییها
۲۰ دقیقه، انگلیسیها ۵۵ دقیقه و ژاپنیها
۹۰ دقیقه از وقت خود را در شبانهروز به مطالعه کتاب اختصاص
دادهاند. کشور ایسلند که بزرگترین نویسندگان و شاعران جهان را دارد، یکی از
کشورهایی است که طبق آمار، مردمانش در سال ۴۰ کتاب میخوانند.
فنلاند نیز یکی دیگر از کشورهایی است که آمار کتابخواندن در آن بالاست و گفته میشود
مردم این کشور در سال ۴۷ کتاب میخوانند. براساس گزارش یونسکو،
ژاپن از نظر عادت به کتابخوانی جایگاه نخست را در جهان دارد و ۹۱ درصد مردم این کشور بهطور معمول کتاب، روزنامه و مجله میخوانند؛ برای مثال یک
ژاپنی در سال بین ۴۶ تا ۴۷ کتاب میخواند و ۶۵ درصد
مردم کرهجنوبی نیز عادت به مطالعه دارند. با این تعاریف در تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۵ انجام شد، روشهایی وجود دارد تا بتوان آمار مطالعه در کشورهایی را که
سرانه مطالعه مردمش پایین است، افزایش داد.
آفریقای جنوبی
در آفریقای جنوبی مردم به دلیل محرومیت و نابرابریهای
اجتماعی نمیتوانند تحصیل کنند و همچنین نرخ بالای بیکاری باعث شده کسی به فکر
تحصیل نیفتد. بر همین اساس سازمان غیردولتی «فوندزا» در سال ۲۰۱۱
میلادی در این کشور آغاز به کار کرد و برای ترویج کتابخوانی دست به ابتکارات جدیدی
زد. براساس تحقیقات این سازمان گرانبهابودن کتاب در آفریقایجنوبی نیز یکی از
مشکلات مردم بوده است و به همین خاطر این سازمان تلاش کرد تا امکان دسترسی مردم به
کتابهایی که دارای محتوای محلی بودند، افزایش دهد. به این معنی که کتابهایی را
در سایتش قرار داد تا جوانان از طریق گوشیهای تلفن همراهشان بتوانند از آنها
استفاده کنند، از طرف دیگر نیز از کتابهایی استفاده کرد که محتوایشان با زندگی
واقعی مردمان این سرزمین نزدیک بود تا آنها به دلیل ارتباط برقرارکردن با این
داستانها و جذابیتهای بصریاش نسبت به خرید کتاب واکنش نشان دهند.
بلژیک
در کشور بلژیک برای علاقهمندسازی مردم و جوانان به
مطالعه کتاب ترکیبی از آموزش دیجیتالی و آموزشهای سنتی مورد استفاده قرار میگیرد.
در این کشور برخی از معلمان از کتابهای درسی الکترونیکی استفاده میکنند. در این
نوع سیستم دانشآموزان به شکل گروهی میتوانند مطالعه کنند. درواقع یک دانشآموز
در کتاب الکترونیکی دستورالعملها را میخواند و دانشآموز دیگر به دستهبندی
اطلاعات و دانشآموز سوم و چهارم هم به اشکال دیگر وارد این چرخه مطالعه گروهی میشوند.
در این روش به هر دانشآموز یک رایانه داده میشود تا بتواند به درسهای خود
دسترسی داشته باشد.
پرتغال
در این کشور برای توسعه کتابخوانی از ارتباط برقرارکردن
بین نسلها استفاده میشود، به این معنی که در پرتغال پروژهای به نام «خواندن
برای شنیدن صدای انسان» درحال اجراست. در این پروژه دانشآموزان، زیر نظر معلمان،
بخشی از وقت آزادشان را به خواندن کتاب اختصاص میدهند و سپس آنها را با افراد مسنی
که در خانه سالمندان نزدیک مدرسهشان به سر میبرند به اشتراک میگذارند. محققان
معتقدند روش به اشتراک گذاشتن تجربه و داستانها علاقه به کتاب خواندن را در بین
افراد تقویت میکند.
منابع دیگر
روزنامه «شهروند» برای دستیابی راحتتر و سریعتر مخاطبان و علاقهمندان به مطالعه در رابطه با موضوع سرانه مطالعه در ایران و جهان و همچنین اختراع صنعت چاپ و پیدایش نخستین کتابفروشیهای تهران تا به امروز اقدام به تهیه لینکهای منبع این مطالب کرده است. به همین جهت اگر به این موضوع علاقهمند و مایل هستید مطالب بیشتری در این زمینه بخوانید، میتوانید به آدرسهایی که در زیر آمده است، مراجعه کنید.
مختصری از تاریخچه کتابفروشیهای تهران
http://article.tebyan.net/۱۸۹۷۵۰
مقایسه آمار کتابخوانی در ایران و جهان
http://www.iribnews.ir/fa/news/۱۱۰۶۷۷۶
جایگاه کتاب و کتابخوانی در ایران قدیم
http://www.isna.ir/news/۹۵۰۹۰۲۰۰۹۲۸
تاریخچه نشر در ایران
https://www.pedbook.com