کد مطلب: ۹۸۶۰
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶

بیگانه‌ی مدرن

آرش آذرپناه

فرهیختگان: احتمالاً نخستین چیزی که یک خواننده جدی ادبیات داستانی پس از خواندن رمان «ماهی‌ها نگاهم می‌کنند» از خود می‌پرسد این باشد که ایده مرکزی رمان واقعاً چیست؟ آیا این رمانی است با تم ارتباط میان پدر و پسر یا روایتی است درباره پوچی زندگی‌های پوشالی در شهرهای مدرن یا مضمون آن روابط ناسالم دنیای مطبوعات است؟ شاید هم هیچ‌کدام؛ شاید رمان دنبال روابط نامتعارف انسان‌ها باشد؛ هم روابط نامتعارف بین عاشق و معشوق و هم پیوند نامتعارف بین پدر و پسر و هم میان کارمند و رئیس؛ پیوند نامتعارفی که به تمامی اعضای یک جامعه از خود بیگانه و از یکدیگر غریب نیز تسری می‌یابد. به هر حال پاسخ به این پرسش ساده نخواهد بود همان گونه که در پایان رمان بیگانه آلبر کامو نیز نمی‌توان به راحتی ایده مرکزی رمان را از انبوه ایده‌های موجود در متن بیرون کشید. بنابراین شاید پیش از هر چیز باید «ماهی‌ها نگاهم می‌کنند» را یک بیگانه مدرن نامید. فرانسوی بودن نویسنده نیز احتمالاً اتفاقی نیست، هرچند روایت موجز رمان تنه به ادبیات آمریکای شمالی بزند. اگر رمان کامو با مرگ مادر راوی آغاز می‌شود، رمان دوبوآ، برعکس، با بازگشت پدر راوی از دنیای مردگان شروع می‌شود. اما نتیجه در هر دو رمان یکی است. در بیگانه مورسو با جهان اطراف خویش بیگانه می‌گردد و در ماهی‌ها نگاهم می‌کنند زیمرمان با همه  قواعد و قراردادهای جهان پیرامونش. ماهی‌ها داستان از خود بیگانگی آدم‌هاست. آن‌ها در دنیایی نامتعارف می‌زیند برای همین قواعدی نامتعارف برای زیستن برمی‌گزینند، اطفای آتش خویش در لب پنجره یا روابط نامتعینی میان مهر و کینه بین پسر و پدر. اما حتی این قواعد نامتعارف زیست زیمرمان را از یکنواختیِ پوچی درنمی‌آورد و به این ترتیب در پایان داستان او در واقع اگرچه مرگ پدر را تماشا می‌کند اما در حقیقت مرگ خویشتن را به نظاره نشسته است. به این ترتیب ماهی‌ها نگاهم می‌کنند رمان عمیقی به لحاظ واکاوی روابط انسانی در زندگی مدرن شهری است؛ آن گاه که همه چیز نامتعارف شده است اما درعین حال هیچ کس از یکنواختی زندگی نجات نمی‌یابد. از همه‌چیز ارزنده‌تر آنکه رمان در هر مضمون یا ایده‌ای که ورود می‌کند خود را به آن محدود نگه نمی‌دارد و به این ترتیب نوعی جامعیت به مضمون می‌بخشد که در عین از میان نبردن انسجام داستان ایده مرکزی خود را در هزارتوی وقایع زندگی پنهان می‌کند. مثلاً ابتدا به نظر می‌رسد رمان درباره روابط ناسالم دنیای روزنامه‌نگاری -به‌خصوص در بخش ورزشی- است. رمان در حال آسیب‌شناسی این زخم است که ناگهان مسیر روایت با آمدن پدر راوی عوض می‌شود. با این حال خواننده هنوز مشغول کشف روابط پیچیده پدر و پسر است که عشق نامتعارف زیمرمان بر او مکشوف می‌شود. به این ترتیب نویسنده با چیدنِ این دومینویِ حوادث و پیچیدگی روابط نوعی ریتم درونی شتابناک به رمان می‌بخشد که سازگار و هماهنگ با زندگی انسان مدرن شهرنشین است. از این رو رمان در فصل‌های کوتاه و درنهایت ایجاز روایت می‌شود و به این ترتیب در عین پیچیدگی روابط میان شخصیت‌ها خوشخوان می‌ماند و کشش روایی‌اش را حفظ می‌کند. فکر می‌کنم برای پیشنهاد خواندن این کتاب نباید نام مترجم آن را هم فراموش کرد. قضاوت چگونگی ترجمه اصغر نوری را به کسی وا می‌نهم که به متن اصلی دسترسی دارد اما فقط یک چیز را می‌دانم. شاید مترجم دیگری اگر بود با خواندن رمان از خیر ترجمه و چاپش به فارسی می‌گذشت اما نوری چنین نکرده بلکه با زیرکی و تیزهوشی کتاب را به سلامت به مقصد رسانده و مقصود را نیز؛ تا خواننده فارسی از لذت خواندن یک بیگانه تازه و تلخ اما دلچسب محروم نشود. ناشر کتاب، نشر کوله‌پشتی است.

 

 

کلید واژه ها: ماهی‌ها نگاهم می‌کنند -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST