فرهیختگان: آفریقا قاره حوادث است، حوادثی که گاه قلب جهانی را به درد میآورد
و گاه قادر است همراهی و همدلی تمام دنیا را با هر عقیده، مرام و مسلکی به خود جلب
کند و با خود همراه و همباور سازد. مثل جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی که
تمام کشورهای دنیا را با خود همراه کرد و موجب سرنگونی رژیم نژادپرست در آفریقای
جنوبی شد. از دیگر اتفاقات ناگواری که چند دهه اخبار جهانی را به خود اختصاص داد،
جنگهای داخلی کشور سودان بود. این جنگها که ریشه قومی و مذهبی داشتند، باعث آسیبهای
بسیاری به مردم و جریانات مدنی شد که تازه در حال شکلگیری در کشور سودان بودند.
همچنین به رشد اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی این کشور آسیبهای بسیاری وارد کرد که
تاکنون هم اثرات زیانبار آن ادامه دارد.
داستان «یک پیادهروی طولانی تا آب» به موضوع این جنگها
میپردازد. از منظر یک کودک دبستانی که درس خواندن را تازه شروع کرده است. «سلوا»، پسربچهای که از مدرسه رفتن بسیار خوشحال است در
جنوب سودان و در قبیلهاش زندگی آرام و بی دغدغهای دارد. تا اینکه یکی از روزهای
سال ۱۹۸۵ وقتی سرکلاس
درس هستند ناگهان حملاتی صورت میگیرد و معلم به آنها میگوید کلاس را ترک کنند و
به بیشهها پناه ببرند. همین حادثه سرآغاز سفری طولانی برای سلوا میشود، سفری که
نزدیک به دودهه طول میکشد و سلوا را از کشور سودان به سمت اتیوپی و کنیا سوق میدهد
تا به کمپ مهاجران میرسد. او که خانوادهاش را گم کرده و کسب و کاری ندارد، بعدها
خیلی اتفاقی جزء لیست بچههایی قرار میگیرد که به کشور آمریکا اعزام میشوند تا
به عنوان فرزندخوانده به عضویت خانوادهای تازه در آمریکا در بیایند. البته این اتفاق
زمانی میافتد که سلوا دیگر ۲۰
سالگی را پشت سر گذاشته و یک جوان بالغ است. همزمان با روایت داستان سلوا، داستان
دختری به نام نیآ نیز روایت میشود. او هم ساکن جنوب سودان است، منتها در سال ۲۰۰۸ زندگی میکند. جنگهای
داخلی سودان به پایان رسیده ولی مردم همچنان دچار عواقب پس از جنگ هستند. روستای
آنها آب آشامیدنی ندارد و برای آوردن آب آشامیدنی به خانه هر روز مجبور است نصف
روز را پیاده طی کند. اما به زودی اتفاقات تازهای در روستای آنها رخ میدهد و
مردی که میگویند از قبیله دیگری است و میتواند آبهای زیرزمینی را اکتشاف کند و
چاه عمیق بزند، با گروهی به روستای آنها آمدهاند تا برای تهیه آب آشامیدنی آن
روستا چاه عمیق بزنند. اینجاست که سرنوشت زندگی دختر بچهای به نام نیآ را با
سلوا پیوند میزند.
کتاب «یک پیادهروی طولانی تا آب» لحظات و تصاویر دردناک
و در عین حال درخشانی دارد.
هر چند کتاب را نمیتوان یک اثر داستانی صرف نامید
و بیشتر به مستندنگاری زندگی سلوا شباهت دارد. صحنههایی از کوچ مهاجران فراری از
جنگ در میان صحراهای بیآب و علف آفریقا، به کوچ حیوانات حیات وحش شباهت دارد. آن جاهایی
که دچار تلاطم جریان رودخانه نیل میشوند و عدهای که از ترس اسلحه سربازان به
رودخانه پناه میبرند، خوراک تمساحها میشوند. عدهای دیگر از تشنگی در صحرا تلف
میشوند یا خوراک شیرهای وحشی میشوند. کتاب سرشار است از صحنههایی که بهندرت در
فیلمهای سینمای جنگ شاهد آن هستیم. هرچند نویسنده این امکان را داشته که بتواند
از داستان واقعی زندگی سلوا اثری با چهارچوبهای کلاسیک داستانی روایت کند، شاید
اصرار بر مستند ماندن حوادث باعث شده که داستان به وقایعنگاری شبیه شود. البته
این وقایعنگاری به باورپذیرتر شدن تصاویر غیرقابل تصوری که در کتاب شاهد هستیم
کمک کرده است. شاید به همین دلیل است که حین خواندن کتاب احساس میکنیم به
تماشای مستندی حیرتانگیز نشستهایم. مستندی که ترکیبی از جنگ و حیات وحش است، ولی
اینبار نه درباره حیات وحش قاره سیاه، که درباره توحش و وحشیگری بشر.
«یک پیاده روی طولانی تا آب» نه تنها روایتی مستند از
عواقب جنگی خانمانبرانداز است، که به عوارض بعد از جنگ نیز توجهی ویژه کرده. شاید
آفریقا بیش از هر ایدئولوژی و طایفهگری و جنگهای مرام و مسلکی، نیازمند یک قطره
آب باشد. آنچه که سلوا به آن توجه کرده و «لیندا سو پارک» به عنوان نویسنده زندگی
او، به خوبی توانسته از عهده پرداخت آن برآید.
«یک پیادهروی طولانی تا آب» را پونه افتخاری یکتا ترجمه
و نشر پرتقال آن را منتشر کرده است.