کد مطلب: ۹۹۳۳
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۶

قواعدی که ادبیات کارآگاهی را معتبر می‌کند

پاول گریم‌ستد/ ترجمه: بهار سرلک

اعتماد: سال ۱۹۴۴ ادموند ویلسون، نویسنده و منتقد ادبی در مجله نیویورکر مقاله‌ای با عنوان «چرا مردم داستان‌های کارآگاهی می‌خوانند؟» منتشر شد. ویلسون که در آن زمان برای پوشش بمباران متفقین بر فراز آسمان آلمان عازم سفر بود، احساس می‌کرد در دوازده سالگی، دورانی که در آن داستان‌های استادان نخستین ژانر کارآگاهی از جمله ادگار آلن پو و آرتور کانن دوئل را خوانده بود، این ژانر را آموخته است. اما هر کسی را که می‌شناخت ظاهراً به این داستان‌ها معتاد شده بودند. همسر ویلسون در این دوره، ماری مک‌کارتی، عادت داشت رمان‌های محبوب کارآگاهی را به رفیق مهاجرشان، ولادیمیر ناباکوف توصیه کند؛ او داستان کارآگاهی «طعمی برای عسل» نوشته اچ.اف.هرد را به ناباکوف امانت داد و نویسنده روسی که در دوره نقاهت جراحی دندان به سر می‌برد از این کتاب لذت برد. ویلسون که در محاصره خبره‌های جنایی‌نویس بود، سردرگم می‌پرسید: «پس افسون داستان کارآگاهی چیست که تی. اس. الیوت و پاول المر مور، آن را درک کرده‌اند اما من در فهم آن ناتوانم؟»
این‌که در میان مردم تی. اس. الیوت یکی از طرفداران پروپاقرص این ژانر بود ویلسون را آزار می‌داد. الیوت پدیدآورنده اشعار دشوار و پرمغز مشهور بود، کسی بود که هر اظهارنظر نقادانه‌اش را اساتید دانشگاه تبدیل به قراردادهای ادبی می‌کردند، اعتباری قابل اعتماد در قلمرو صدور حکم‌های ادبی داشت. در عوض ویلسون نقشی در پایه‌گذاری شهرت الیوت ایفا کرد؛ الیوت پس از خواندن کتاب «قلعه اکسل» (۱۹۳۱) نوشته ویلسون، «چارچوبی به‌شدت حساس برای تحسین زیبایی ‍[ادبی]» به دست آورد؛ حساسیتی که احتمالاً تلف کردن آن برای آثار نابالغ و قاعده‌مندی مثل [آثار] معمایی ارزش نداشت.
اما همان طور که پژوهشگرانی مانند دیوید چینیتز اشاره کرده‌اند، نگرش الیوت نسبت به قالب‌های هنری محبوب وسیع‌تر و نامشخص بود و اغلب به آنها اعتبار می‌داد. سبک شعری آرمانی‌ای که او دنبال می‌کرد شبیه به سنکوپ نامنظم رگتایمی (ژانر موسیقی) بود که در نوجوانی در سنت لوییس شنیده بود؛ در سال‌های بعد از آن، فقط چیزی بیشتر از این نمی‌خواست که اثری محبوب در برادوی روی صحنه ببرد و قبل از اینکه داستان‌های کارآگاهی در میان پیروان ویلسون رایج شود، الیوت به یکی از خوانندگان مشتاق و وسواسی این ژانر بدل شده بود. در میان گنجینه‌هایی که می‌توان در جلد سوم «متون کامل تی. اس. الیوت» پیدا کرد، معرفی و مرورهایی از رمان‌های کارآگاهی است که الیوت بدون ذکر نامش در مجله ادبی خودش «The Criterion» در سال ۱۹۲۷ منتشر کرده است. در این مقاله‌ها نه‌تنها شور و اشتیاق الیوت برای ادبیات کارآگاهی را می‌بینیم بلکه تلاش‌های او برای رمزگذاری این ژانر در میانه وقوع مهم‌ترین دگرگونی‌های آن را می‌بینیم.
الیوت معرفی این آثار را در نخستین سال‌های عصر طلایی ادبیات کارآگاهی نوشته است، زمانی که نویسنده‌هایی مانند دوروتی آل. سی‌یرز، آگاتا کریستی و جان دیکسن، مشغول انتشار انبوهی از داستان‌های پلیسی‌تر و تمیز که شامل صفوف رنگارنگ مظنونین و روش‌های عجیب قتل می‌شد، بودند. غیر از داستان‌های پو و دوئل، نخستین اثری که الیوت آن را نمونه‌ای از این ژانر می‌دانست کتاب «ماه الماس» نوشته ویلکی کالینز است که به صورت سریالی در مجله «All the Year Round» به سردبیری چارلز دیکنز منتشر می‌شد. الیوت در مقدمه نسخه انتشارات آکسفورد در سال ۱۹۲۸، این کتاب را «نخستین، بلندترین و بهترین رمان کارآگاهی انگلیسی معاصر» می‌داند. ملودرام «ماه الماس» درباره سرقت و بازگرداندن الماسی هندی است؛ این داستان پر از پیچ‌وتاب‌های دنباله‌دار پیرنگ و تعلیق‌های شوم است، بسیاری از این عناصر آنچنان ارتباطی با معمای مطرح شده ندارند؛ خواننده همانقدر که درباره عادت‌های کتاب خواندن مسوول یک کافه و رابطه عاشقانه فرانکلین بلیک زیبا و ریچل وریندر بی‌پروا می‌خواند درباره شرایط پیرامون سرقت هم می‌خواند. از نظر الیوت، چنین انحراف‌هایی در امانت دادن «عنصر انسانی ملموس» به داستان معمایی کمک کرده است. در مروری که در ژانویه ۱۹۲۷ در مجله The Criterion نوشت، ادعا می‌کند تمامی آثار ادبی کارآگاهی «به بازگشت و نزدیکی به این عمل ویلکی کالینز تمایل دارند.»
اصل مهم عصر طلایی ادبیات کارآگاهی «بازی منصفانه» بود؛ این ایده همانقدر که کارآگاه داستان شانس حل معما را دارد، خواننده هشیار هم باید حداقل یک شانس داشته باشد. برای نشانه‌گذاری چارچوبی از انصاف، الیوت پیشنهاد می‌کند که «شخصیت و انگیزه‌های جنایت باید معمول باشند» و «تغییرقیافه‌های پرجزییات و باورنکردنی» متوقف شوند؛ او می‌نویسد داستان کارآگاهی خوب نباید بر پایه «پدیده‌ای مرموز یا... کشفیات دانشمندان منزوی» بنا نهاده شده باشد و «تجهیزات عجیب‌وغریب و گسترده عنصری زاید» است. ظاهراً آخرین قانون شاهکاری همچون «ماجرای باند خال‌دار» از دوئل را از فهرست داستان‌های کارآگاهی خوب حذف می‌کند؛ داستانی که در آن قتل توسط ماری آموزش‌دیده صورت می‌گیرد که از لوله بخاری بالا می‌خزد، بعد طناب زنگی را می‌کشد که منگوله آن به بالش قربانی گره خورده است. اما الیوت می‌گوید بسیاری از آثار بزرگ حداقل یکی از قاعده‌های او را زیر پا می‌گذارند. در واقع او آرتور کانن دوئل را تحسین می‌کند و جملات بلند داستان‌های هلمز را یک به یک در مهمانی‌ها نقل می‌کرد و ایده‌های او را در شعرهایش به کار می‌برد. (او در نامه‌ای به جان‌هی‌وارد اعتراف کرده بود که مصرع «در خارزای، بر لب ورطه‌ای» از شعر «چهار کوارتت» اشاره‌ای است به منطقه متروک گریمپن مایر در داستان «سگ باسکرویل» اثر کانن دوئل.»)
در شماره ژوئن ۱۹۲۷ مجله The Criterion، الیوت به بیان استانداردهایش ادامه می‌دهد، شانزده رمان دیگر را مرور و معرفی می‌کند و تفاوت‌های میان آثار رازگون، تاریخچه داستان‌های جنایی و قالب داستان‌های کارآگاهی را شرح می‌دهد. محبوب‌ترین او از این دست آثار، داستان «پرونده قتل بنسون» نوشته اس. اس. ون‌داین بود. ون‌داین نام مستعار ویلیارد هانتینگتون رایت، منتقد هنری، روزنامه‌نگار آزاد و گاهی ویراستار مجله ادبی The Smart Set بود. کسی که بعد از حمله‌ای عصبی دو سالی را در رختخوابش گذراند و بیش از دو هزار داستان کارآگاهی خواند. رایت در این دوره، قواعد این ژانر را فراگرفت و شروع به نوشتن رمان کرد. او یکی از معدود نویسنده‌های امریکایی است که الیوت آثارش را در تحلیل ادبیات کارآگاهی شرکت داد. الیوت با تمجید درباره کارآگاه داستان او، فیل ونس، می‌نویسد: «او از روش‌هایی شبیه به روش‌های آقای برنارد برنسون برای نقاشی استفاده می‌کند.»
در سال ۱۹۲۸، ون دائن کتاب «بیست قانون نوشتن داستان‌های کارآگاهی» را در مجله
The American Magazine منتشر کرد، همان سال رونالدای. ناکس، کشیشی کاتولیک و عضو گروه نویسندگان رازگون باشگاه اکتشاف لندن، به همراه دوروتی سی‌یرز، آگاتا کریستی و جی. کی. چسترتون «ده فرمان» ادبیات داستانی کارآگاهی را ارائه کردند. دانستن این موضوع که این نویسندگان از قوانین الیوت که سال قبل منتشر شده بود آگاه بودند، سخت است، اما بسیاری از ضوابط آنها چارچوب‌های الیوت از بازی منصفانه را در ذهن تداعی می‌کند: ون دائن می‌نویسد: «نباید برای خواننده هیچ نوع حقه یا فریب عامدانه به کار بست»؛ عهد باشگاه اکتشاف که براساس فرمان‌های ناکس شکل گرفته بود، اعضای خود را ملزم کرده بود در داستان‌های‌شان از استفاده «وحی‌های الهی، شهود زنانه، ورد و جادو، حقه‌بازی، همزمانی یا معجزه‌ای از سوی خدا» خودداری کنند. (کریستی محدودیت‌های [بازی] منصفانه را با پایانی غیرمنتظره در رمان «قتل راجر آکروید» در سال ۱۹۲۶ آزمایش کرد و متعهدان به این ژانر را مبهوت سر جای خود باقی گذاشت.)
اما با مقایسه مرورهای الیوت با قوانین این نویسندگان ادبیات کارآگاهی، می‌توان دید که قضاوت‌های الیوت چقدر خاص و متمایز هستند. جایی که ون دائن تعیین می‌کند «رمان کارآگاهی نباید شامل هیچ نوع توصیفات بلند، طفره‌های ادبی رفتن با مسائل فرعی، تحلیل‌های جزء به جزء شخصیت باشد»- این ویژگی‌ها دقیقاً همان قواعدی است که الیوت آنها را در داستان «ماه‌الماس» تحسین می‌کند_ الیوت یکه‌تاز مورخان ادبی، معتقد بود این ژانر از سنت‌های عمیق ملودرام ریشه گرفته است، ژانری که هر چیزی از تراژدی‌های انتقامجویانه دوره جاکوبین تا «خانه متروک» چارلز دیکنز را شامل می‌شود. الیوت در مقاله‌ای درباره ویلکی کالینز و دیکنز می‌نویسد: «افرادی که قبل از ساخته شدن عبارت‌هایی مثل «ادبیات روشنفکرانه»، «تریلرها» و «ادبیات کارآگاهی» زندگی کرده‌اند، متوجه شده‌اند که ملودرام جاودانی است و میل به آن نیز جاودانی است.» بهترین ادبیات کارآگاهی خوب، شور و اشتیاق و تعقیب ملودرام را برمی‌انگیزاند. الیوت می‌نویسد یک داستان ناموفق، داستانی است که میان دو امر احتمالی شکست خورده است... لذت عقلانی خالص در آثار پو و تکامل و وفور زندگی در داستان‌های کالینز. » به عبارتی دیگر چیزی که او تمجید می‌کرد ظرفیت این ژانر برای انتقال شدت احساس و تجربیات انسانی درون طراحی‌های قراردادی سفت و محکم بود؛ کیفیتی که امکان تعمیم آن به ادبیات داستانی یا شعر وجود دارد.
جای تأسف است که مرورهای الیوت شامل هیچ اظهارنظری درباره گونه جدید ادبیات رمان کارآگاهی که آن سوی اقیانوس‌ها شکل می‌گرفت، نمی‌شد. دقیقاً در زمانی که الیوت قوانین خود را در این مجله بسط می‌داد، داشیل همت، کارآگاه سابق پینکرتون و خواننده پراشتیاق «سرزمین هرز» در تهیه و تدارک سریال‌سازی قصه‌ای درباره مجسمه‌ای با روکش طلا در مجله Black Mask بود. داستان «شاهین مالت» اثر همت نقطه عطفی در ادبیات کارآگاهی به شمار می‌رود که از پازل‌های خانه روستایی دور شده و به سوی گونه‌ای از تریلر جنایی پیش رفته است. گونه‌ای که مکانیزم جنایت اهمیت کمتری نسبت به اتمسفری که شخصیت داستان در آن رو به جلو می‌رود، دارد. با شروع چنین سبک هاردبویلی (ژانری که برخی از ویژگی‌های ادبیات جنایی را دارا است)، داستان‌های رازگون حول قتل افراد به تدریج ظاهری جذاب و مصنوعی به خود گرفت.
ممکن است، وابستگی الیوت به عصر طلایی داستان‌های کارآگاهی به خاطر طرفداری از شایستگی ادبی این ژانر باشد. ادموند ویلسون در انتهای مقاله‌اش می‌نویسد تصادفی نیست که عصر طلایی ادبیات کارآگاهی با دوره‌ای بین دو جنگ جهانی همزمان شده است: در تمدنی ویران‌شده، داستان‌های کارآگاهی توانایی وصل کردن تکه‌های شکسته را دارند. چنین راه‌حلی از نظر ویلسون، نشانه‌ای از ژانر ادبی ساده و روان است. اما از نظر الیوت که در «سرزمین هرز» جهان معاصر پاره پاره‌ای را «انبوهی از تصاویر در هم شکسته شده» می‌داند، احتمال اینکه عصر طلایی داستان‌های کارآگاهی بیشتر از هر ژانر دیگری نظمی خوشایند ارائه کنند، وجود دارد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST