تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
مرکز فرهنگی شهر کتاب چند پرسش کوتاه دربارهی کتاب خواندن و انس با کتاب با نویسندگان و دیگر صاحبنظران اهل فرهنگ مطرح کرده است تا از کتابها، نویسندگان و شخصیتهای داستانی محبوبشان بگویند. بهتدریج این پاسخها در اختیار مخاطبان عزیز قرار میگیرد.
پاسخهای ابوتراب خسروی ،نویسندهی آثاری چون اسفار کاتبان، آواز پر جبرئیل، ملکان عذاب، دیوان سومنات، هاویه، رود راوی، ویران و ... در پی خواهد آمد:
چه کتابهایی را قبل از خواب میخوانید؟
متونی هستند که به نظرم میتواند مشغله همه عمر باشند، مثل هزار و یک شب، تفسیر قرآن تربت جام، کتاب مقدس، خصوصا عهد عتیق، شاهنامه، اینها در مقاطع مختلف کتابهای بالینی من بودهاند و کم بیش مقاطعی با آنها سرکردهام دلیلش هم حتما این است که متون از جنبهی ادبی الهامبرانگیز هستند و کم و بیش مشغله همیشگی من هستند!
آخرین کتاب بینظیری که خواندید چه بود؟
تاریخ جهانگشای جوینی را این اواخر به اتمام رساندم.
کتاب کلاسیک مورد علاقهتان چیست؟
به نظرم قصر و محاکمه و حتی مسخ کافکا دیگر کلاسیک شده باشند، اینها فوقالعاده هستند!
کدام رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد، روزنامهنگار و یا شاعر را در حال حاضر بیش از همه تحسین میکنید؟
به نظرم در میان نویسندگان معاصر دولتآبادی همیشه به نظرم بزرگ است، نویسندهای که در طی شش دهه مجموعهای از آثار کوتاه و بلند و رمان کم و بیش مطرح را نوشته است، به نظرم آثار دولتآبادی مثل یک رشته کوهستان با قلههای کوتاه و بلند به ادبیات داستانی ما اضافه کرده است، هنوز طعم خواندن آثار کوتاهش در دهههای چهل و پنجاه یعنی در دوران نو جوانی ما در یادم مانده است، کمتر نویسندهای را میشناسم که هم در کار کوتاه و هم کار بلند موفق بوده باشد!
به نظر چه کسی درباره کتابتان بیشتر از همه اعتماد دارید؟
در گذشته منتقدین راجع به کارهایم چیزهایی نوشتهاند که به جنبههایی از خصوصیت کارهام اشاره کردهاند. مثلا مرحوم مارک اسموژینسکی سالها پیش متنی را در آکسفورد ارائه داد که خیلی خوب بود، مرحوم فریدون فاطمی هم مقالهای در شرق در آورد، خلیل درمنکی هم همینطور که به نظرم قابل توجه بود.
چه زمانی کتاب میخوانید؟
در واقع مطالعه آدمی مثل من وقت معینی ندارد، هر موقع که فرصتی پیش بیاید! حتی در فرصتهایی که اصلا قابل پیشبینی نیست!
چه چیزی بیشتر از همه شما را در ادبیات تحت تاثیر قرار میدهد؟
تخیلی که به زعم منتقد مشهور فرای گاهی چنان فرهیخته اعمال میشود که یک مفهوم یا معنای ملموس را بازتاب میدهد. مثل تخیلی که کافکا در آثارش دارد که در عین اینکه غریب مینماید، ملغمهای از طنز و تلخی موقعیت انسان را میسازد که زمانشمول و جهانشمول است!
از خواندن چه ژانرهایی بیش از بقیه لذت میبرید؟ و از چه ژانرهایی دوری میکنید؟
نمیدانم بشود اسم ژانر را رویش گذاشت، به تعبیر یکی از دوستان اکسپرسیونیسم ادبی، آثاری که لحظهای موقعیتی، رفتاری در اثر خلق میشود. که ابتدا به نظر غریب میآید ولی وقتی ذهن به آن خو میکند، به ذهن تعرض میکند و خودش را به عنوان یک واقعیت ملموس تحمیل میکند.
در واقع از غمزه آمدن لحن در کار که متن را به سمت سانتیمانتالیسم سوق می دهد، عصبی میشوم، و ممکن است متن را به جایی پرتاب کنم که دم دستم نباشد!
دوست داشتید کدام کتاب را که توسط نویسنده دیگری نوشته شده شما مینوشتید؟
صادقانه بگویم شاید خوب هم نباشد، در کار ادبیات البته خودخواهی دارم که اصلا دوست ندارم که جای دیگری باشم، به کارهای کوچک خود که نوشتهام و می نویسم قانع هستم! حتی در زندگی هم دوست ندارم رفتار دیگران را داشته باشم. به گمانم تنها تحمل همین مشکلاتی که در زندگی هست، داشته باشم. بنابراین اصرار دارم در زندگی و ادبیات خودم باشم خوب یا بد بودنش از نظر دیگران اصلا مهم نیست!
کتابهایتان را چطور دستهبندی میکنید؟
اخیرا به دلایلی جابجا شدهایم، این خانه البته کوچک است و اصلا امکان آوردن همه کتابها نبود! بنابراین بخشی از کتابها که بیشتر مهم بودند آوردم، در واقع من آدم منظمی نیستم ولی همان تقسیمبندی معمول را کردهام. ولی یکی دو قفسه خاص کتابهایی هست که علیرغم متفاوت بودن موضوع و عنوانشان دوستشان دارم و مورد علاقهام هست! چون گاهی که تمایل دارم دوباره بخوانمشان دم دست باشند!
آخرین کتابی که به یکی از اعضای خانوادهتان پیشنهاد کردید چه بود؟
به گمانم خاطرات حاج سیاح را به دوستی توصیه کردم. آن یکی که درباره بازگشتش به کشور است!
دنیای سوفی هم گاهی به جوانها توصیه میکنم!
مردم از پیدا کردن چه کتابی در قفسه شما تعجب خواهند کرد؟
شاید از متونی که رمالها و دعانویسها دارند، تعجب کنند تعدادشان را دارم که درباره تعویذ و طلسم و دهانبند و دعای محبت و این چيزهاست! شاید هم از بعضی پاورقیهای متفنن! شاید هم از بودن عناوین فقهی.
قهرمان داستانی مورد علاقهتان و شخصیت منفی مورد علاقهتان کیست؟
به نظرم کنت مونت کریستو شخصیت جالبی هست!
البته شخصیت منفی حتما راسکلنیکف!
در زمان کودکی چه نوع خوانندهای بودید؟ چه کتابهای کودکانه و چه نویسندگانی برای شما جذاب بودند؟
والله من دوره بچگی و نوجوانی اصفهان بودم، کتابفروشی در چهارباغ پایین بود بنام عبدالرزاق که من مثلا در دوازده سیزده سالگی اغلب پاورقیهای شرنده و پاره پورهای که داشت خوانده بودم، درواقع پولی میگرفت و کتاب عوض میکرد، من پاورقیهای امیر عشیری، منوچهر مطیعی، حسینقلی مستعان، سبکتکین سالور، ارونقی کرمانی، جواد فاضل و... را خوانده بودم یادم هست پاورقی چهار جلدی بود بهنام زنان وحشی آمازون یا گلین، اینها را اغلب توی درک نیمکت کلاس باز میکردیم و میخواندیم کاری هم به درس و معلم نداشتیم، سرمان توی لاک خودمان بود!
اگر قرار باشد یک شام تدارک ببینید ازبین سه نویسندهای که در قید حیات هستند و آنها که نیستند کدام را انتخاب میکنید؟
برای من نیما و آدمیت و جمالزاده خیلی جذاب هستند، بهخصوص جمالزاده با همه اشتهار به اهمیتش پرداخته نشده! اگر به نثر و لحن منعطفی که در آثارش دارد با توجه به اینکه در آنزمان پیشینهای از زبان داستانی در فارسی وجود نداشته خیلی مهم است.
اگر چنین امکانی داشت خیلی دوست داشتم با این حضرات محشور باشم.
آیا آخرین کتابی را که قبل از آنکه تمامش کنید کنار گذاشتهاید، به یاد دارید؟
به گمانم جنگ آخرالزمان یوسا اگر اسمش را درست بگویم به نظرم خیلی بد بود، حتی می توانم بگویم به نظرم مضحک آمد!
دوست دارید چه کسی زندگینامه شما را بنویسد؟
راستش خودم را در حدی نمیبینم که لازم باشد، کسی راجع به زندگی من چیزی بنویسد! و در ثانی یک زندگی بسیار معمول مثل زندگی من در آن هیچ چیز جالبی وجود ندارد.
میخواهید در آینده چه کتابی بخوانید؟
در برنامه مطالعهام دنبال فرصت هستم که مقدمه ابن خلدون و جامع التواریخ را بخوانم، توی این وضعیت باید شرایطی را ایجاد کنم که دقیق بخوانم.