غلامحسین ساعدی از جمله نویسندگان ایرانی است که همواره مورد پسند منتقد و خواننده ایرانی بوده است و ستاره بختش هیچگاه افول نکرده است. این اقبال از آن رو بوده است که ساعدی از آن دسته نویسندگانی به شمار نمیرود که صرفا با یک یا دو کتاب مهمترش شناخته شود و توانایی او در بخش قابل توجهی از آثار او به چشم میخورد. علاوه بر این نوشتههایش برای زمانه خاصی نبوده است که پس از سپری شدن آن دوران، به بوته فراموشی سپرده شود و اهمیت و اعتبار ادبی کتاب (هایش) رنگ ببازد و تنها ارزش تاریخیاش باقی بماند. با این اوصاف برای خواننده ایرانی جای بسی شادمانی دارد که ساعدی را بار دیگر بر پیشخان تازههای کتاب میبیند. اخیرا بنگاه ترجمه و نشر پارسه مجموعهای تحت عنوان "پراکندهها و از یاد رفتهها" منتشر کرده است. گرچه نوشتههای ساعدی در این مجموعه ۳ کتابی از نوشتههای چاپ نشده ساعدی نیست، اما از این رو که این نوشتهها به طور پراکنده و در مجلات بعضا کم نامونشان قدیمی چاپ شده است و دسترسی خواننده ایرانی به آنها، اگر نه محال بلکه حداقل بسیار سخت و دشوار به نظر میرسد، این نوشتهها بوی تازگی میدهند.
حمید تبریزی که گردآورنده این سه کتاب بوده است، در مقدمه گفته است نامی از اغلب این نوشتهها تقریبا در شناختنامههای ساعدی ذکر نشده است که این کلام گردآورنده حداقل در مورد شناختنامهی قهرمان شیری با عنوان "همسایه هدایت" صدق نمیکند. آقای تبریزی نوشتههای جمعآوری شده را در سه کتاب آماده کرده است. داستان و داستانوارهها را در مجموعهای تحت عنوان "در سراچهی دباغان" چاپ کرده است. نمایشنامهها و یادداشتهای ساعدی را در کتاب "محاکمهی میرزارضای کرمانی" آورده است و فیلمنامهها و سفرنامههای این نویسندهی تبریزی در "محال ممکن" یافت میشود.
در سراچهی دباغان
اولین داستانِ این مجموعه ۱۵ داستانی، پیگمالیون نام دارد. در کنار این داستان کوتاه، نمایشنامه کوتاه و سه پردهای پیگمالیون هم آورده شده ست که اولین نمایشنامه ساعدی است که در سن ۲۱ سالگی نوشت. دو داستان کوتاه "مفتش" و "ظهر که شد" در دوران دانشجویی ساعدی منتشر شد. (مفتش در ۱۳۳۶ و ظهر که شد در سال ۱۳۳۷ منتشر شد.) . در سال پایانی دههی ۳۰ خورشیدی مجموعه داستان کوتاه "شبنشینی باشکوه" منتشر شد و این دو داستان هم آن مجموعه قرار گرفت. با نگاهی به دو نسخه از این دو داستان همنام متوجه میشویم این دو داستان برای چاپ در کتاب توسط ساعدی بازنویسی شده است و به همین خاطر دو نسخه تفاوتهایی با هم دارند و خواننده میتواند با خواندن این دو داستان در این کتاب، از نسخه اولیه آن مطلع شود.
محاکمهی میرزارضای کرمانی
کتاب به دو بخش تقسیم میشود. بخش نخست از آنِ نمایشنامه های ساعدی است و در بخش دوم شاهد یادداشتهای او هستیم. ساعدی در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی از پرکارترین و موفقترین نمایشنامهنویسهای ایرانی بود که چهرههای سرشناسی همچون جعفر والی، علی نصیریان و داود رشیدی نمایشنامههای او را روی صحنه بردند. اولین نمایشنامه، "کاربافکها در سنگر" نام دارد که از نخستین نمایشنامههای ساعدی است که در سال ۱۳۳۹ نوشته شده است. کاربافکها ... طولانیترین نمایشنامه کتاب است که تقریبا نیمی از کتاب را در بر میگیرد. هفت نمایشنامه دیگر عمدتا کوتاه و تکپردهای هستند. نام کتاب برگرفته از یکی ازهمین نمایشنامههای تک پردهای میباشد. "محاکمهِ میرزارضای کرمانی" تنها نمایشنامه تاریخی ساعدی نیست. زیرا در سال ۱۳۴۵ کتاب "پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت" چاپ شد. در بخش دوم کتاب به چهار یادداشت کوتاه از ساعدی در ارتباط با هنر و هنرمندان برمیخوریم. ساعدی در دو یادداشت از دوستان از دسترفتهاش سخن میراند. ساعدی سه ماه پس از غرق شدن صمد بهرنگی در رود ارس در "هست شب، آری شب" از او یاد میکند و سه هفته پس از درگذشت پرویز فنی زاده از او در "بازیگری همه فن حریف" به نیکی یاد میکند.
محال ممکن
"محال ممکن" که کم حجمترین کتاب مجموعه "پراکندهها و از یاد رفتهها" هست، شامل فیلمنامهها و سفرنامههای ساعدی است. در سینمای ایران تعداد نمونههای موفق از اقتباس از آثار ایرانی کم شمار است، اما با اینحال سه فیلم مهم تاریخ سینمای ایران برگرفته از نوشتههای ساعدی است که نشان از اهمیت و اعتبار اوست. اولین بار داریوش مهرجویی با ساخت فیلم جریان ساز "گاو" سراغ ساعدی رفت. مهرجویی ۵ سال بعد با ساخت "دایره مینا" (برگرفته از داستان "آشغالدونی") دوباره این همکاری را تجربه کرد. در میان این دو فیلم، ناصر تقوایی با اقتباس از "آرامش در حضور دیگران" در فیلمی به همین نام، اولین فیلم بلندش را ساخت. چهار فیلمنامه کوتاه در مجموعه گنجانده شده است که هیچکدام آنها تا به حال ساخته نشدهاند که از میان این چهار فیلمنامه، "ما میشنویم" متفاوتترین فیلمنامهی مجموعه است. در بخش سفرنامه با یادداشتهای ساعدی در سفر به قره داغ واقع در آذربایجان شرقی و همچنین مناطق جنوبی ایران روبرو هستیم. ساعدی در سفر به منطقه قره داغ گزارشی خواندنی از وینه که بزرگترین آبادی ارمنینشین است، ارائه میدهد و ما را با فرهنگ، آداب و رسوم مردمان منطقه آشنا میکند و از همزیستی مسالمت آمیز و محترمانهشان با مسلمانها میگوید. ساعدی در سفرنامه جنوب هم از فرهنگ، باورهای بومی و معیشت مردم ساحلنشین میگوید. در اینجا نکتهای جلب توجه میکند. این سفرنامه در سال ۱۳۴۶ منتشر شده است. ساعدی یکسال بعد کتاب "ترس و لرز" را منتشر میکند که وقایع این مجموعه داستان بهم پیوسته، در جنوب ایران می گذرد و در داستان رگههایی از رئالیسم جادویی به چشم میخورد که چه بسا مشاهدات ساعدی از سفر به جنوب و آشنایی با عقاید مردمان بومی منطقه، در نوشتن این کتاب و یا حداقل در وارد کردن رگههایی از رئالیسم جادویی به داستانش تاثیر داشته باشد.
محاکمه میرزا رضای کرمانی (نمایشنامهها و یادداشتها) - غلامحسین ساعدی - گردآوری : حمید تبریزی - چاپ اول : ۱۳۹۸ - ۲۳۲ ص - ۳۳۵۰۰ تومان - بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
در سراچه دباغان (داستانها و داستانوارهها) - غلامحسین ساعدی- گردآوری : حمید تبریزی - چاپ اول : ۱۳۹۸ - ۲۲۴ ص - ۳۲۰۰۰ تومان - بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
محال ممکن (فیلمنامهها و سفرنامهها) - غلامحسین ساعدی - گردآوری : حمید تبریزی - چاپ اول : ۱۳۹۸ - ۱۲۸ صفحه - ۱۹۰۰۰ تومان - بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه