اعتماد: پویایی هر سنتی در طول تاریخ در گروی خوانشهایی است که آیندگان با امکانات و مصالح عصر خود از آن سنت میکنند. به بیانی دیگر هر سنتی که بخواهد زنده بماند و از رکود و جمود ناشی از تحولات تاریخی در امان باشد، ضرورتاً باید خود را در قرائتهای اعصار بعد از خود بازیابی کند و سنتهای ادبی هم از همین قرارند.
کتابی که به تازگی از مصطفی رحیمی، نویسنده فقید در باب اندیشه در جهان شعری حافظ منتشر شده، اهمیتی از همین جنس دارد. «حافظ اندیشه» با عنوان فرعی «نظری به اندیشه حافظ همراه با انتقادگونهای از تصوف» از همان فصل آغازین که آن را «همساز کردن ناهمسازها» نامیده، حافظ را در مقام سوژه اندیشگانی در موقعیت دیالکتیک هگل و مارکس قرار میدهد و تحلیل میکند که حافظ در مقام شاعر، همان طور که از بار معنایی کلمه «رند» در ترکیب آن با عارف فرا میرود و از آن در معنایی مراد میکند که «والاترین مقام تفکر و رفتار» است، در عشقورزی هم به پیوند میان جسمانیت و روحانیت میرسد و - به بیان مصرح کتاب - «عشق به خدا را با عشق انسان به هم میآمیزد.» پرداختن به پیوند فلسفه و ادبیات که فینفسه حاوی مفاهیم پیچیدهای است، در بیان مصطفی رحیمی به سبب سادگی زبان کتاب، به «حافظ اندیشه» در قیاس با آثاری از این سنخ، خصلتی از ارتباطپذیری بالا داده است و این از ویژگیهای کتاب رحیمی است. چنان که در بیان همان خصلت توأمان جسمانی و روحانی که پیشتر اشاره شد، جملاتش را از این قرار جاری میکند: «[حافظ] ضمن راه یافتن به اوج اخلاق و معنویت به لذایذ مشروع اینجهانی میپردازد (چیزی که غالب عارفان خود را از آن محروم میکنند) و خلاصه آنکه در سلسله اندیشه ایرانی، خیام را با مولوی استادانه آشتی میدهد.»اینکه این زبان ساده چقدر در حفظ مفاهیم پیچیدهای چون دیالکتیک هگل و مارکس و پیشگیری از تضییع این مفاهیم موفق بوده در یادداشت حاضر چندان مدنظر نیست و آن را به فرصتی در آینده نزدیک وامیگذارم. با نگاهی به مشتاقان مطالعه و غور در وجه اندیشگانی لسانالغیب که طیفهای مختلفی را تشکیل میدهند و بسیارانی از آنها چندان با زبان تخصصی فلسفه آشنایی ندارند، قدر مسلم کتابِ بعد سالها بازنشر شده مصطفی رحیمی تا حدی راهگشا خواهد بود. کتاب ساختاری متشکل از جستارهای گوناگون دارد و از عناوین فصلهای آن میتوان به همسازی در کلام، بشر چند ساحتی، انحراف تصوف، حافظ و اپیکور، حافظ و عقل، نزهتگاه ارواح و ... اشاره کرد.«حافظ اندیشه» پس از سالها بار دیگر در نشر نو منتشر شده است. چاپ قبلی آن به ۲۷ سال پیش برمیگردد که با موافقت نشر نو در نشر نور منتشر شده بود.در فصل «درختی گشتن در شورهزاری خشک» در باب یکهتازی حافظ در مقام اندیشمند عصر تیموری میخوانیم: «اینکه حافظ، این اعجوبه تفکر چگونه در شش قرن پیش به همه این نتایج رسیده، نکتهای است هم قابل تحسین و هم قابل تأمل آن هم در دورانی که خونریزی و توحش بیداد میکرده و ریا و تزویر همه بافتهای اجتماعی را فاسد کرده بوده است.»