اعتماد: تجدید چاپ سه کتاب از عبدالحسین زرینکوب، دیروز نام این ادیب و تاریخنگار فقید را در صدر اخبار حوزه فرهنگ و هنر رسانهها قرار داد. خبر از این قرار بود که انتشارات امیرکبیر کتابهای «ارسطو و فن شعر»، «بامداد اسلام» و «کارنامه اسلام» زرینکوب را بار دیگر منتشر کرده است. این گزارش همچنین حاکی است که این کتابها به ترتیب به چاپهای یازدهم، بیست و سوم و بیست و هفتم رسیدهاند. «بامداد اسلام» به تناسب نامش تاریخ صدر اسلام را تا آخر امویان در بر میگیرد؛ «کارنامه اسلام» نگرشی است به جامعه مسلمان در متن فرهنگ اسلامی و «ارسطو و فن شعر» هم تلقیات و مشاهدات ارسطو در باب انواع ادبی را دستمایه قرار میدهد؛ اما این سه کتاب تنها بخش کوچکی از آثار زرینکوب است. گواه تنوع فعالیت فرهنگیاش، کمیت مثالزدنی کتابهای اوست. نویسنده و مترجمی است که آثار متعددی از او در قالب تألیف و ترجمه در حوزههای مختلف ادبیات، اندیشه، تاریخ ایران، تاریخ اسلام و ... برجای مانده است.
زرینکوب زاده بروجرد بود. از خانوادهای اصالتاً خوانساری و در بیستوهفتم اسفند ۱۳۰۲ تحصیلات ابتدایی را به تمامی و متوسطه را تا پایان سال پنجم در زادگاهش به پایان برد و چون بروجرد در آن زمان، سالهای پایانی دهه دوم سده خورشیدی، تنها یک دبیرستان داشت و آن هم فاقد کلاس شش، برای اتمام دوره متوسطه راهی تهران شد، دیپلم گرفت و دوباره به لرستان برگشت و مشغول تدریس در مدارس خرمآباد و بروجرد شد. گرچه دیپلمش ادبی بود اما در رشتههای مختلفی تدریس میکرد. چند سال بعد برای فراگیری ادبیات فارسی در سطح آکادمیک دوباره به تهران رفت و در نیمه دوم دهه بیست، در مقطع لیسانس و در سال ۱۳۳۴ دکترای ادبیات گرفت. یکسال بعد دانشیار دانشگاه تهران شد و تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف را آغاز کرد.
زرینکوب در مقام مدرس تنها در دانشگاههای ایران نبود که تدریس کرد. ۱۲ سال پس از آغاز تدریسش به امریکا دعوت شد و دو سال هم در دانشگاه پنسیلوانیا تاریخ تصوف و ادبیات فارسی درس داد. در آستانه دهه ۵۰ به ایران برگشت و تا مقطع انقلاب در دو گروه ادبیات و تاریخ درس داد. از وقوع انقلاب ایران چیزی نگذشته بود که بیماری بر او حادث شد و سالهای ۵۸ تا ۶۰ را برای مداوا در فرانسه گذراند. در آن دو سال هم البته دست از کار نوشتن برنداشت و مشغول کار روی نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی مولوی شد که حاصلش کتاب «سر نی» اوست. کتابی که برخی از مولویپژوهان از جمله عبدالکریم سروش و فرانکلین لوئیس، مطالعه آن را برای غور در مثنوی معنوی ضروری میدانند. بیماری زرینکوب و وقایعی که متعاقب انقلاب در حوزه آموزش عالی در ایران به وجود آمد، بین این استاد برجسته دانشگاه تهران و کار تدریس فاصله انداخت و به این ترتیب همکاریاش با دانشگاه متوقف شد. بعد از بازگشایی دانشگاهها هم وقتی از او برای بازگشت به کسوت استادی و کار تدریس دعوت کردند، بحث نارسایی قلبی و کار روی کتابهای ناتمام را به عنوان دلایل معذوریت خود پیش کشید و نپذیرفت.
زندگی و فعالیت فرهنگی عبدالحسین زرینکوب مانند هر کس دیگری فراز و فرودهای خود را داشت. با این حال، مشکلاتی که برایش پیش آمد و مانند برخی دیگر اساتید دانشگاه، دانشجویان را از نعمت تلمذ در محضر او محروم کرد، هرگز او را از دست شستن از کار در میهنش باز نداشت و به صرافت آن نینداخت که عطای خدمت به فرهنگ و آموزش ایران را به لقایش ببخشد. زرینکوب در تمام دو دههای که بعد از انقلاب عمرش به دنیا بود، پیوسته پژوهش کرد و نوشت و درس داد.
حالا اینها را بگذاریم در کنار رفتاری که تلویزیون ایران سه سال مانده به مرگ زرینکوب با او کرد. او یکی از نویسندگان مغضوب برنامهای تلویزیونی به نام «هویت» بود که حملهاش به گروهی از روشنفکران از جمله نویسندگان، شاعران، منتقدان و مترجمان از جمله ایرج افشار، هوشنگ گلشیری، احمد شاملو، عبدالحسین زرینکوب و... را در دستور کار خود قرار داده بود. گرچه بعدها دولتی دیگر روی کار آمد و قدرشناسی از مفاخر فرهنگی را در اولویتهای به مراتب نزدیکتری از کار خود قرار داد اما در مورد زرینکوب غالب نکوداشتها زمانی برپا شد که دیگر عمری از او به دنیا نبود. گرچه برادرش، عظیم زرینکوب در جایی گفته که او به آنچه برنامه هویت با او کرد، وقعی نمیگذاشت و تنها به آن میخندید اما بیراه نیست این تصور که این بیاعتنایی تنها بازتابی از سطح قضیه است و ادیب و نویسنده و استاد فقید دانشگاه ما با روانی رنجور از سازمانی که بنا بود «صدا» و «سیما»ی ما ملت ایران باشد، از میانمان رفته باشد. کسی که او را محرک آثار بیشماری میدانند که متأثر از کتابها و مقالات و درسگفتارهایش پدید آمدهاند. چند سال پیش بود که رییس دائرهالمعارف اسلامی زرینکوب را منبع نوری در نظر آورد با سایهای نیروبخش که کار محققان و پژوهشگران علوم انسانی در ایران با او به این زودیها تمام نمیشود و تا سالها در یادداشتهای او گرم جستوجوها و مطالعات تحقیقاتی خواهند بود. روانش شاد و سایه زرینش مستدام.