ایران: ۱.
همه ما به وسعت تاریخ حیاتمان روی کره زمین تحت سلطه زمانی هستیم که
پیوسته در حال گذر است. گاهی آگاهیم به عمری که میگذرد و گاهی بیخبر و ناآگاه.
زمان است که خودش را به ما تحمیل میکند و بیرحمانه با گذرش، رنج و غممان را بیاعتبار
میکند و شادیمان را محو. کسی که نوشتن را انتخاب میکند، در حقیقت به مصاف با
زمان میرود؛ به نبرد با گذر پُر شتاب و لغزنده و ثبتناشدنی زمان. او زمان را در
آثارش منجمد میکند و شبیه یک مجسمهساز، آن را از دل یک حجم موهوم میتراشد و میسازد
و دوباره معنا میدهد و به این ترتیب، قصهای متولد میشود که رد محسوس زمان را با
خودش حمل میکند. همزمان با این قصه تازه متولد شده، همزادی نیز متولد میشود که
در سایه قصه ساختگی توی کتاب رشد میکند و به زندگیاش ادامه میدهد: قصه زندگی
نویسنده. نمیشود انکار کرد که آثار هر نویسندهای درونیات و جهان پیرامون او را
بازتاب میدهد. نمیشود تأثیر خانواده، شرایط بلوغ، دوستان، مختصات جغرافیای وطن
او و حوادث مهم زندگیاش را بر روی جهانبینی و شکلگیری آثارش نادیده گرفت.
رویکرد من در مواجهه با نویسندگان بزرگ دنیای ادبیات اینگونه است که فکر میکنم
اگر در مرحله نخست به سراغ زندگینامه و یا هرگونه آثار مکتوب غیر داستانی او که
شرح زندگی خودش باشد بروم و ابتدا با سیر زندگی حرفهای و شخصیاش آشنا شوم، اغلب
میتوانم در نگاه خودم چشمانداز روشنتری از مطالعه آثار او داشتهباشم و چه بسا،
در درک جهان آثار او هم موفقتر عمل کنم. قصه زندگی هر نویسندهای بهتنهایی میتواند
یک قصه پُر کشش و کنجکاوی برانگیز باشد اما نکته دیگری که مطرح میشود و شاید فکر
کردن به آن چندان به روشنشدن و کشف راهحلی منجر نشود، این است که تا کجا میتوانیم
به زندگینامههایی که نویسندگان و پژوهشگران و شیفتگان راجعبه نویسنده مورد نظر
نوشتهاند اعتماد کنیم؛ چقدر بر پایه خیالپردازیاند و چقدر قابل استناد؟ بدون شک
این زندگینامهها با مطالعه دقیق نامهها، آثار، جمعآوری گفتهها و نوشتههای
نزدیکان نویسنده در مورد او و تحقیقهای فراوان صورت میگیرد ولی مگر نه اینکه در
نهایت تمام این مستندات با نگاه و برداشت شخصی و جهانبینی نویسنده زندگینامه
همراه میشود؟ تا کجا میتوان به صداقت این زندگینامهها اطمینان داشت؟ باید
کارنامه نویسنده زندگینامه را بررسی کرد و در مورد نزدیکبودن جهانبینی هر دو
نویسنده به یکدیگر اطمینان خاطر به عمل آورد؟ و آیا اصلاً وجود چنین حساسیتی
الزامیست؟
۲.
کتاب را در بعد از ظهر یک روز اواخر پاییز، روی پیشخوانی گوشه یک
کتابفروشی دیدم. شیاری از نور کمرمق پاییزی رویش افتادهبود و حاشیه طلایی جلد
کتاب را برق میانداخت. از پشت پنجره که به بیرون نگاه میکردی، ساختمانهای روبهرویی
در آلودگی غلیظی غوطهور بودند. کتابهایم را از طبقه پایین کتابفروشی انتخاب کردهبودم
و داشتم برای آخرینبار میان کتابها گشت میزدم و سریع عنوانها را از نظر میگذراندم
و به دنبال کتابهای تازه چاپ بودم که جلد این کتاب نظرم را جلب کرد: دستخط
احتمالاً خود کافکا بهشکل واژههایی نازک و سیاه و بههم پیوسته روی زمینه سراسر
سفید جلد، نام کافکا با حروف درشت پررنگ سیاه در بالای دستنوشته و عنوان کوچکتر
«گام به گام با جهان فلسفه مدرن» در امتداد حاشیه طلایی. کتاب از مجموعهای به
همین نام است که مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر منتشر کرده و تا آنجایی که من
جستوجو کردم، تا حالا سه کتاب دیگر تحت عنوان «کینز»، «واگنر» و «پست مدرنیزم»
نیز از همین مجموعه منتشر شده. در هوای آلوده، حوالی همان کتابفروشی در مکانی سرپوشیده
نشستم، ماسکم را از روی دهان و بینیام برداشتم و تقریباً نیمی از کتاب را یکنفس
خواندم.
جالب اینجاست که اگر ماکس برود، نویسنده اهل چک، دوست و وصی کافکا، به
وصیت کافکا عمل میکرد و تمام نوشتههایش را میسوزاند، دیگر هیچ رمان ناتمام و
اثری از کافکا باقی نمیماند تا او یکی از بزرگترین نویسندههای قرن بیستم لقب
بگیرد!
ترجمه کتاب جز در معدود جملههایی روان و خوشخوان است (گویا این کتاب
با ترجمه ناصر غیاثی و توسط انتشارات حوض نقره با عنوان «کافکا، مختصر و مفید» هم
منتشر شده که من در مورد آن یکی ترجمه و تشخیص برتری میان دو ترجمه موجود اطلاعی
ندارم.) همراهشدن سیر شکلگیری و تحول فکری کافکا با تصویرگریهای رابرت
کرامب، تجسم آخرالزمانی و سیاه و پُر تشویش دوران زیست او با نگاهی طنازانه که توأمان
به وحشت و نیشخند و شگفتی وادارت میکند و عدم فصلبندی بخشهای مختلف، باعث میشود
کتاب را یکسره با اشتیاق و در چند نوبت بخوانید. همانطور
که در عنوان اصلی کتاب هم آمده _«کافکا به زبان ساده» یا «کافکا(قدم
اول)_ این کتاب شاید بیشتر مناسب کسانی باشد که قدم اولشان را بهسوی شناخت و درک
جهانبینی کافکا برمیدارند و احتمالاً هنوز درست و حسابی سراغ مطالعه دقیق آثارش
نرفتهاند.
اگر مثل من، خواندن کتابهای کافکا را به زمان مناسبی موکول کردهاید
یا میترسید که در مرحله نخست و بیابزار و بدون آمادگی به دیدار «قصر» یا
«محاکمه» بروید و ترجیح میدهید ابتدا خود نویسنده را بشناسید، این کتاب را
بخوانید. البته گمان نمیکنم خواندن این کتاب برای کسانی که کافکا را تا حدودی میشناسند
و یکی دو نمونه از آثارش را مطالعه کردهاند هم خالی از لطف باشد. فقط مواظب باشید
وقت خواندن و ورقزدن صفحهها، انگشتهایتان روی تصویرگریها قرار نگیرد چون آنوقت
روی سطح جلد سفید کتاب و لابهلای خطوط نوشتههای کافکا مثل من شاهد لکههای جوهری
دایرهای شکل هم خواهید بود!
کافکا
نویسنده: دیوید زین میروویتس
تصویرگر: رابرت کرامب
مترجم: محمدرضا پرهیزگار
چاپ دوم: ۱۳۹۸
قیمت: ۳۳ هزار تومان