کد مطلب: ۲۱۹۵۲
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹

سفر شگفت‌انگیز آلیسا از روسیه تا ایران

مهر: رمان «سفر شگفت‌انگیز آلیسا» نوشته ک. بولیچف به‌تازگی با ترجمه الهام کامرانی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتاب چ» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

ایگور وسولودوویچ موژیکو نویسنده این‌کتاب، با نام مستعار ک. بولیچف، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و مترجم روس است که سال ۱۹۳۴ در مسکو متولد شده و تا به حال جوایز زیادی از جمله جایزه دولتی اتحادیه شوروی و جایزه الکساندر گرین را به خود اختصاص داده است. این‌کتابِ او، توسط نادژدا بوگاسلاوسکایا تصویرگر روس، تصویرگری شده که متولد ۱۹۶۷ است و تصویرگری کتاب‌های زیادی را در کارنامه دارد.

«سفر شگفت‌انگیز آلیسا» معروف‌ترین عنوان از مجموعه علمی‌تخیلی «آلیسا سلزنیوا؛ دختری از آینده» از ادبیات روسیه است که ۵۰ رمان و داستان کوتاه را در بر می‌گیرد و طی سال‌های مختلف در قالب کتاب، فیلم، سریال، انیمیشن و بازی رایانه‌ای عرضه شده است. مخاطبان اصلی این‌کتاب بچه‌های ۱۳ سال به بالا هستند.

داستان‌های مجموعه مذکور و کتاب «سفر شگفت‌انگیز آلیسا» مربوط به زمان آینده هستند؛ وقتی‌که سیاره‌های کهکشان راه شیری قابل سکونت شده‌اند و آلیسا همراه پدرش و گروه اکتشافی او، راهی سفری تحقیقاتی به فضا می‌شود. هدف از این‌سفر، پیدا کردن حیوانات فضایی برای باغ وحش مسکو است اما اتفاقات و حوادثی که پیش می‌آیند، طبق برنامه نبوده و ظاهرا مسائل، آن‌گونه که پدر آلیسا فکر می‌کرده، پیش نمی‌روند...

در ادامه ماجراهای داستان، پای دزدان فضایی به میان کشیده می‌شود که آلیسا با حل معماهایی که پیش می‌آیند، نقشه‌های آن‌ها را بی‌اثر و نقش بر آب می‌کند.

عناوین فصل‌های مختلف این‌کتاب به‌ترتیب عبارت‌اند از: آلیسای مجرم، چهل‌وسه مسافر بدون بلیت، سه‌کاپیتان را می‌شناسی؟، بچه‌قورباغه‌ها گم شدند، پندهای دکتروِرخوتسِف، بوته‌ها، معمای سیاره خالی، گوش‌گُنده‌ها چه گفتند؟، طوطیِ سخن‌گو لازم داریم! طوطی سخن‌گو خریدیم!، به سمت منظومه عروس دریایی، چه اختراع غم‌انگیزی! ربات‌های فلج، به دنبال میلدی وینتر، جوجه‌پرنده کرُک، گل‌های آینه‌دار، ما گذشته را بررسی می‌کنیم، جاسوس، دخترک کجاست؟، در اسارت، و درست در همان زمانی که ...، وِسلْچاک.اُو. دروغ می‌گوید، اسیری در زیرزمین، پایان سفر

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

اما در سفینه سکوت برقرار بود. آب استخر راکد بود. نزدیک‌تر رفتم. کف استخر از سایه بچه‌قورباغه‌ها، که درازیشان به چهار متر می‌رسید، تاریک شده بود. خیالم راحت شد. تِی را برداشتم و آن را در آب تکان دادم. بچه‌قورباغه‌ها تکان نمی‌خوردند!

تِی به یکی از بچه‌قورباغه‌ها گیر کرد. بدن قورباغه خیلی راحت به دیواره کف استخر خورد. برگشت و به باقی بچه‌قورباغه‌ها برخورد کرد و به سمت دیگری شنا کرد. آن‌ها هیچ تکانی نخوردند. فکر کردم نکند از گرسنگی مُرده‌اند.

«چی شد بابا؟»

برگشتم. آلیسا پابرهنه روی پلاستیکِ سرد ایستاده بود. به جای این‌که جوابش را بدهم گفتم: «بدو سریع یک چیز پات کن، سرما می‌خوری.»

در باز شد و پُلُسکُف وارد شد. از پشت شانه‌هایش ریشِ آتشینِ زِلِنی را می‌شد دید. آن‌ها هم‌صدا پرسیدند: «خب، چی‌ شد؟»

آلیسا دوید کفش بپوشد. من، بی‌پاسخ به دوستان، تلاش کردم بچه‌قورباغه‌های بی‌حرکت را تکان بدهم. بدن‌شان انگار خالی بود. سبک و نرم در استخر شناور بود. چشم‌هایشان بسته بود.

زلنی غمگین پرسید: «مُردند؟ چه‌قدر دیشب تلاش کردیم جابه‌جاشون کنیم! من که هشدار داده بودم.»

این‌کتاب با ۳۴۵ صفحه مصور، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر شده است.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST