معرفی چند کتاب برای مخاطب جوان و نوجوان
به منظور بالا بردن کفهی ترازوی سرانهی مطالعه
و به قصد پایین آوردن کفهی ترازوی اینستاگرام و تلگرام و بقیهی گرامهای فضای مجازی
البته بدون اولویت و ترتیبی خاص، و مرتب شده براساس حافظهی آلزایمریِ نگارنده
«سورنا و جلیقهی آتش» نوشتهی مسلم ناصری، نشر افق، ۲۳۹ ص بی استخوان، بدون اضافهگویی و حاشیهروی و حرّافی.
یک رمان جذاب و خواندنیِ قلابدار از نوع یقهی مخاطبگیر، با نثری روان و شیرین و وقایعی توجهبرانگیز و نفسگیر و از خواب و خوراکانداز؛ با شخصیتپردازیهای خوب، و پرداختن به موضوعاتی قابلتوجه مانند شجاعت سورنا و دلاوری یاربخت و درافتادنشان با سنتهای دیرینهی دستو پا گیر و خانمانبرانداز و جنگشان با اهریمن سرسختی به نام اشپخدر آدمخوارِ حیوانخوارِ دارْودرختخوارِ کثافتِ لجن.
خواندن این رمان را به جوانان و نوجوانان شدیدا توصیه میکنم و امیدوارم قلم نویسندهاش سبز و استوار بماند. بین خودمان بماند، دلم نیامد آرزو کنم نویسندهاش از صرافت نوشتن بیفتد و برود دنبال بیزینس.
«جنگ دکمهای»، نوشته اندرو کلمنتس، ترجمه زینب خامهیار، نشر پرتقال، ۱۷۶ ص، جذاب و پرکشش در حد تیمملی.
با خواندن این رمان، دیدتان نسبت به دگمهها برای همیشه عوض میشود. گویا نویسندهی این رمان جناب اندرو کلمنتس، استاد پرداختن به ماجراهای مدرسهای است و دهها کتاب و رمان در این زمینه نوشته ـ نمیگویم قلمش خشک باد! چون بخیل نیستم. ـ و گویا جایزههای بیشماری نیز بابت نگارش این کتابها دریافتیده است.
راوی رمان دختری متفاوت است با ظاهری متفاوت از دخترهای دیگر. عاشق ریاضی و علوم و نجوم است و طی یک حادثهی اتفاقی صاحب مقدار زیادی دکمه میشود و با همین دکمهها موجی در مدرسهشان ایجاد میکند که باید بخوانید و ببینید.
نویسنده با مهارت دقآوری، به دغدغههای نوجوانان میپردازد و بهتان قول میدهم مخاطبان نوجوان از خواندنش لذت میبرند. لطفا اگر میخواهید هدیهای برای یک نوجوان بخرید، این کتاب را هم ضمیمهاش کنید. اگر نوجوان هم فحش داد، نترسید به نگارندهی این سطور نمیرسد. ترتیبی دادهام به تشکیلدهندهی این سایت برسد. راحتتر است. به گمانم. (محل نصب استیکر میمون شرمنده!)
«تابستانی به رنگ اقیانوس»، جیلیان مکدان، مترجم طوبی سلیمانی موحد، نشر پرتقال، ۲۸۸ ص، خالص و بدون استخوان.
۱۱ فصل اول این رمان را میتوانید یک خطدرمیان بخوانید تا زودتر برسید به فصل ۱۲ که اصل ماجرا و تعطیلات بچهها شروع میشود. البته نه این که این ۱۱ فصل اضافی باشد، بلکه کلی توضیحات لازم و گذشتهی شخصیتها را مطرح میکند که میتوانست کوتاهتر باشد.
نویسنده توانسته دنیای کودکان هشت تا ۱۲ ساله را خوب بسازد و تمام دغدغههای آنها را مجسم کند. تنهایی کودکان در این دنیای بیرحم اصلیترین موضوعی است که نویسنده در این رمان به آن پرداخته. مادری که نویسنده است، دو کودکش را تنها میگذارد تا در جلسات مربوط به کتابش شرکت کند. همانطور که پدرش او را تنها میگذاشته و همین باعث اختلاف سالیان سال آنها شده.
اگر میتوانید، یکی دو روز هلههولههای سرطانی
برای فرزند دلبندتان نخرید، به جایش این کتاب را تهیه کنید و اگر خودش حوصله
نداشت، با هم بخوانید. لذتش تا ابد با او همراه خواهد بود. فرزندتان مشابه این لذت
را دیگر تجربه نخواهد کرد. مگر با کتابی دیگر. (نترسید نمیگویم با والدینی دیگر!
مگر از جانم سیر شدهام عایا؟)
معرفی یک کتاب هم برای مخاطب کودک
به منظور بالا بردن کفهی ترازوی سرانهی مطالعه
و به قصد پایین آوردن کفهی ترازوی اینستاگرام و تلگرام و بقیهی گرامهای فضای مجازی
«الگا و بوگندو»، نوشته الیس گراول، نشر گیسا، مترجم سعیده موسوی، ۱۷۶ ص مُک.
چه نویسنده و مترجم خوششان بیاید، چه نیاید، این کتاب بسیار جذابتر و خندهدارتر از «ما به فضا میرویم» است. الگا دختری با خصوصیات عجیب و غریب است و عاشق طبیعت و حیوانات میباشد است. (ذوق نکنید،غلط تایپی نیست، «میباشد است» فعل جدیدی است، برای مقابله با فعل «تماس حاصل شود»)
الگا یک دانشمند کوچولو است. مدام در حال تحقیق و تفحص است و همهی مشاهداتش را ثبت میکند. اگر عاشق بچههایتان هستید، این کتاب را برایشان بخرید تا به طور غیرمستقیم به آنها بیاموزید که چطور به دنیای اطرافشان نگاه کنند و چگونه بیاندیشند.
گفتم الگا عجیب و غریب است. او با حشرات خانهاش مونوپولی و تختهنرد بازی میکند. با گونهی جانوری ناشناختهاش ریاضی کار میکند و سعی میکند به او اسپانیایی بیاموزد. الگا آناتومی سگ دوستش را در دفترش ثبت میکند و به این نتیجه میرسد که این سگ فقط مغز دارد و مثانه.
نه، اینجوری نمیشود. باید کتاب را بخرید و با فرزند دلبندتان بخوانید و با هم از خواندنش لذت ببرید. فوق فوقش آخرش به من فحش میدهید، که من همیشه عادت دارم زیرلب میگویم «آینه، آینه» فقط برای اینجور مواقع.
با ارادت. یا حق
همچنان مثل همیشه برای پایین مطلب لطفا از اسم جعلی آذردخت بهرامی استفاده کنید.
به تاریخ بیست و یکم آگوستالحجه ۲۰۹۹
تاریخ را هم دستکاری نفرمایید. به شدت برازندهی فرهنگمان است!