اعتماد: «نمیخواهم
دیگر کسی نزد من اسم مارکس را ببرد. دیگر هرگز نمیخواهم اسم این آقا را بشنوم.
سراغ کسانی بروید که حرفهشان این است، کسانی که برای این کار پول میگیرند، کسانی
که کارگزاران این برنامهاند. من شخصا برای همیشه و بهطور کامل دیگر کاری با مارکس
ندارم.»
این جملات را میشل فوکو در ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۷۵ با عصبانیت در پاسخ به یک دانشجوی
اسپانیایی میگوید که از او میخواهد در تظاهراتی در برابر سفارت اسپانیا در پاریس
درباره مارکس سخنرانی کند. این تظاهرات واکنشی به اقدام حکومت ژنرال فرانکو در
اسپانیا برای اعدام یازده مبارز اسپانیایی است. فوکو هشت روز پیش از این، به همراه
شماری از روشنفکران اروپایی از جمله رژی دبره، کلد موریاک، کوستا-گاوراس، ژان کلوتور
و ... بیانیهای در محکومیت این اعدام نوشتند، اقدامی که در نهایت نتیجهای در بر
نداشت.
میشل فوکو (۱۹۸۴-۱۹۲۶)، متفکر بحثبرانگیز فرانسوی در میان کتابخوانهای ایرانی
بسیار طرفدار است و آثار فراوانی از او به فارسی ترجمه شده، ضمن اینکه کتابها و
مقالات زیادی هم راجع به او تالیف یا ترجمه شده است.
نویسندگان و روشنفکران و پژوهشگران و دانشجویان ایرانی
در رشتههای مختلف علوم انسانی از فلسفه و جامعهشناسی گرفته تا علوم سیاسی و
پژوهش هنر و تاریخ، تنها از درونمایهها و ایدههای فوکو متاثر نشدهاند، بلکه کوشیدهاند
از شیوه اندیشیدن یا به اصطلاح «روششناسی» او نیز بهره بگیرند و برای توضیح و تبیین
مسائل خودشان مثلا از آنچه روش «تحلیلگفتمان» فوکویی یا «تبارشناسی» به شیوه فوکویی
خوانده میشود، استفاده کنند. حتی برخی در این زمینه پژوهش کردهاند که آیا اصولا
میتوان از فوکو یک روششناسی اخذ کرد و آیا با این روششناسی مثلا میتوان به تحلیل
مسائل سیاسی و تاریخی و اجتماعی ایران پرداخت یا خیر؟ گروهی هم به نقد و بررسی تحلیلهایی
پرداختهاند که در آنها تحلیلگر مدعی استفاده از روش فوکو بوده است.
«نیچه، فروید، مارکس» عنوان کتابی است که نام و تصویر میشل
فوکو بر جلد آن نقش بربسته است. این کتاب کم حجم که نشر هرمس آن را منتشر کرده، پس
از مقدمه کوتاه حامد فولادوند، با متن سخنرانی فوکو با عنوان «نیچه، فروید، مارکس»
با ترجمه افشین جهاندیده، مترجم شناخته شده و قدیمی آثار فوکو به زبان فارسی آغاز
میشود. فوکو در این مقدمه کوتاه مینویسد: «فروید در جایی میگوید که سه جراحت
بزرگ با سرشتی خودشیفته در فرهنگ غرب وجود دارد: جراحتی که کوپرنیک وارد آورد؛ جراحتی که داروین با کشف اینکه انسان از نسل
میمون است وارد کرد و جراحتی که خود فروید با کشف اینکه خودآگاهی بر ناخودآگاهی
استوار است، وارد آورد. از خود میپرسم آیا نمیتوان گفت که فروید، نیچه و مارکس
ما را در محاصره کار تاویل که همواره بر خود بازتاب میشود، قرار دادهاند و بدینترتیب
در گرداگرد ما و برای ما، آیینههایی قرار دادهاند که تصویرهایی را منعکس میکنند
و جراحتهای پایانناپذیر همین تصویرها خودشیفتگی امروز ما را شکل میدهد».
بعد از متن سخنرانی، متنی کوتاه از فوکو با عنوان درباره
کتاب «کلمات و اشیاء» (۱۹۶۶)
با ترجمه حامد فولادوند آمده و سپس دو جستار از او با عنوانهای «تاریخ» و «جسم محکومان»
هر دو با ترجمه مهرداد نورایی. بخش بعدی کتاب گفتوگویی درباره میشل فوکو با ترجمه
بهنام جعفری است. این گفتوگو که ژاک پروست آن را تنظیم کرده، در سال ۱۹۶۷ در حاشیه سمیناری درباره «قرن هجدهم»
و درباره کتاب «کلمات و اشیاء» صورت گرفته است. بعد از آن نیز مقالهای درباره سبک
فلسفی میشل فوکو نوشته میگوئل موری آمده با عنوان فرعی «درآمدی به نقد بهنجار (طبع سلیم و عقل صحیح) با ترجمه افشین خاکباز».
اما بخش قابل توجه این کتاب، گاهشمار مفصلی از زندگی میشل
فوکو با ترجمه عبدالمحمد روح بخشان است که از مقدمه جلد اول نوشتههای پراکنده او
انتخاب شده است. اهمیت این گاهشمار در این است که تقریبا همه سوانح و رویدادهای زندگی
فوکو در سالهای پرحادثه قرن بیستم در اروپا را در بر میگیرد، از تولدش در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ در خانوادهای فرهیخته و ثروتمند و مورد احترام در خانه شماره
۱۰ خیابان آرتور ران در پواتیه شهری بر کرانه
رود کلن در غرب کشور فرانسه، تا درگذشتش در ساعت یک و ربع بعد از ظهر ۲۵ ژوئن ۱۹۸۴ در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سن میشل در نزدیکی خانهاش
در پاریس.
در این گاهشمار، جزییات فراوانی درباره زندگی پر جنب و
جوش فوکو به چشم میخورد. برای مثال در ۱۶ دسامبر ۱۹۷۲
به دنبال کشته شدن یک کارگر مهاجر در یکی از کلانتریهای ورسای، تظاهراتی در پاریس
ترتیب داده میشود. ژان ژنه، موریاک و فوکو که مردم را به تظاهرات و اعتراض دعوت کردهاند،
بار دیگر بازداشت میشوند. بار قبلی ۲۵ فوریه در جریان تظاهرات اعتراضی برای کشته شدن کارگر جوانی به
نام پییر اوورنی است. در این بخش با چهره روشنفکری پرشور و هیجان و بسیار فعال
مواجه میشویم که تمام مدت در حال خواندن، نوشتن، سخنرانی، دیدار با سایر روشنفکران
و شرکت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و مسافرت است.
اینگاهشمار نشان میدهد که فوکو به هیچ عنوانمحققی کتابخانهای
و گوشهگیر یا مدیری برجعاجنشین نیست و نسبت به کوچکترین وقایع سیاسی و اجتماعی
نه فقط در فرانسه که در سراسر جهان حساس است و در برابر آنها فعالانه موضعگیری میکند.