گسترش: کتاب «پول خوشحال»، نوشتهی کِن هوندا، به همت نشر مون به چاپ رسیده است. پول بسته به اینکه چطور ردوبدل میشود، میتواند بخندد یا گریه کند! پولی که با احساساتی مثل گناه، عصبانیت یا ناراحتی خرج شود، «گریان» است؛ اما برعکس، اگر با احساساتی چون عشق، قدردانی یا خوشحالی به دیگران داده شود، لبخند -یا شاید حتی قهقهه- خواهد زد، چون سرشار از انرژی مثبت شخصِ دهنده میشود.
کِن هوندا نویسندهی کتاب میگوید: چند سال قبل، اتفاق عجیبی برایم افتاد و همان اتفاق زمینهساز ایدهی نگارش این کتاب و عنوان آن شد. در یک مهمانی، زنی که اولینبار بود او را میدیدم، از من خواست اجازه دهم نگاهی به کیف پولم بیندازد.
شاید این درخواست برای خیلیها توهینآمیز باشد اما در فرهنگ ژاپن آنقدرها اتفاق عجیبی نیست و افراد گاهی میخواهند داخل کیف پول دیگران را نگاه کنند. اتاق شلوغ بود و نگران این نبودم که یکدفعه با مدارک یا پولهایم پا به فرار بگذارد. کمی تردید داشتم، اما کیف پول چرمیام را به او دادم.
ولی وقتی دیدم صاف رفت سراغ اسکناسها و اسکانسهای درشت را بیرون کشید، جا خوردم.
پولها را که ورانداز میکرد، زیرلب با خودش میگفت: «این یکی بدک نیست. این یکی خوب است. این هم خوب است.» اول به خودم گفتم شاید دنبال چیز خاصی میگردد یا شاید نقش و نگار خاصی روی اسکناسها باشد! اما خیلی زود فهمیدم دنبال هیچکدام از اینها نبود. بعد دوباره بهطرز عجیبی اسکناسها را مرتب کرد؛ طوری که تا آن روز ندیده بودم.
سپس درحالیکه پولهای مرتبشده را در کیف جا میداد، گفت: «خوب شد! حال همهی پولهایتان خوب است.» و کیف را به من پس داد.
هنوز منگ بودم، اما از اینکه از آزمونش سربلند بیرون آمدم خیالم راحت شده بود. بعد گفتم: «چه خوب! ولی اگر ایرادی ندارد، دوست دارم بدانم دنبال چه میگشتید.»
«راستش، میخواستم ببینم پولهایتان میخندند یا نه.»
بعد توضیح داد که پول، بسته به اینکه چطور ردوبدل میشود، میتواند بخندد یا گریه کند. پولی که با احساساتی مثل گناه، عصبانیت یا ناراحتی خرج شود، گریان است. اما برعکس، اگر پول با احساساتی چون عشق، قدردانی یا خوشحالی به دیگران داده شود، لبخند -یا شاید حتی قهقهه- خواهد زد، چون سرشار از انرژی مثبت شخصِ دهنده میشود.
از خودم پرسیدم: پول واقعاً میتواند لبخند بزند و گریه کند؟
وقتی پول با انرژی یا حس خاصی خرج شود، واقعاً ظاهرش عوض میشود؟ مگر ممکن است؟
با اینکه آن روزها وضع مالی خوبی داشتم و فکر میکردم خیلی چیزها دربارهی پول میدانم، از این نوع نگاه حسابی جا خوردم. راستش را بخواهید، من همیشه از پول شانس آوردم. بیست سالم که بود با خودم قرار گذاشتم کاری کنم که از سی سالگی به بعد، شاد و مرفه زندگی کنم. به همین خاطر، کسبوکاری در زمینهی مشاوره و حسابداری راه انداختم و در بیست و چند سالگی، به افراد بسیاری در حوزههای مالی و تجاری مشاوره میدادم.
بعدها تصمیم گرفتم مقالهی کوتاهی بنویسم و در آن، تجربیاتم را دربارهی پول درآوردن و ثروتمند شدن بگویم. وقتی نوشتن را شروع کردم، فکر میکردم نهایتاً بتوانم پنج صفحه بنویسم. اما آخرِ همان روز، وقتی دیدم بدون اینکه از جایم بلند شوم، بیست و شش صفحهی تمام نوشتهام شگفتزده شدم.
حالا، بعد از نوشتن پنجاه کتاب، فکر میکنم دربارهی پول کذایی خیلی میدانم. ولی همین که دوست جدیدم، همان زن مرموزی که کیف پولم را نگاه کرد، کیف را به من برگرداند، ذهنم مثل سالها قبل در زمین بازی، دوباره مشغول شد. اینبار به این فکر افتادم که به پول، مثل انرژی نگاه کنم.
قسمتی از کتاب پول خوشحال:
سالها قبل، پدرم در آشپزخانه و سر میز غذا به من گفت: «پول مثل سکه دورو دارد. یک روی آن خدا و روی دیگرش شیطان است.»
بچه که بودم، با پدرم خیلی حرف میزدم. موقع شام از کسبوکار، پول، سیاست و اتفاقاتی که در دنیا میافتاد برایم میگفت؛ اما آن روز لحن پدرم نگرانکننده بود. یادم میآید احساس میکردم بیاجازه به چیزی گوش داده بودم.
الان هم که بزرگ شدهام، هر وقت از روزنامه و تلویزیون متوجه میشوم پول ممکن است چه قدرت جادویی و شومی داشته باشد، میفهمم منظور پدرم چه بود. انگار علت همهی پروندههای جنایی، چه در واقعیت و چه در قصهها پول است.
احتمالاً بارها قصهی کارمندهای سختکوشی را شنیدهاید که بهخاطر اعتیاد به قمار، تا خرخره در بدهی فرو رفتهاند. ظاهراً در این موارد همیشه وخامت اوضاع بیشتر و به مسائلی مثل سوءاستفاده از منابع مالی شرکت، رشوهخواری، کلاهبرداری و گاهی حتی خشونت و آدمکشی ختم میشود؛ اما چطور ممکن است پول عامل این همه اتفاق باشد؟ اینطور به نظر میرسد که پول قدرت عجیب و خطرناکی دارد که با آن آدمهای عادی را به سمت جنون میکشد.
دوستان و خانوادهی این افراد میگویند: «خیلی آدم آرامی بود، ولی همین که پای پول به میان آمد، عقلش را پاک از دست داد.» شاید علت اینکه فرد عقلش را «پاک از دست میدهد» این است که پول با زندگی ما، شیوهی تعریف ما از خود و ارزشهای انسانیمان کاملاً گره خورده.
همهی افراد ممکن است این استرسهای مالی را تجربه کنند؛ استرسهایی که ظاهراً نوعی جنون موقت ایحاد میکنند. چه کسی را میتوان یافت که تابهحال بهخاطر پول، چشم خود را بر شخصیت واقعی خود نبسته و کارهایی را که در مواقع عادی دیوانگی میداند انجام نداده باشد؟
پول خوشحال را رسول فیروزی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۰۰ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۷۶ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.