img
img
img
img
img
img
تاریخ انتشار: 14 مهر 1404
مولوی‌پژوهی ایرانی در کار درخشان استاد موحد

مولوی‌پژوهی ایرانی در کار درخشان استاد موحد

راضیه خوئینی / گروه کتاب روزنامه ایران

در روزگاری که جهانِ معاصر با شتابی سرسام‌آور درگیر بحران معنا، تلاطم فکری و چالش‌های زیست انسانی است، بازگشت به سرچشمه‌های خرد و عرفان ایرانی اسلامی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد. یکی از درخشان‌ترین ستارگان این آسمان، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است؛ شاعری که در مثنوی معنوی، جهان را نه از زاویه ظاهر، که از چشمِ دل و معنا به تماشا می‌نشاند. در این میان، پژوهش‌های پیرامون مولا و تصحیح آثار او، نقشی بنیادین در فهم درست و عمیق اندیشه‌های مولانا دارند. با مهدی فیروزان، پژوهشگر و اندیشمند حوزه ادبیات و عرفان، درباره جایگاه مولانا در سنت فکری ایرانیان، پیام‌هایش برای انسان امروز و نیز درباره ارزش و اهمیت تصحیح مثنوی دکتر محمدعلی موحد گفت‌وگو کرده‌ایم؛ تصحیحی که به دلیل بهره‌گیری از نسخه‌های کهن و روش علمی دقیق، گامی تازه در مسیر مولاناپژوهی محسوب می‌شود.

چراغ راه انسان معاصر
به باور مهندس فیروزان، مولانا شخصیتی است که در مرز میان عقلانیت و شهود ایستاده و اندیشه‌هایش امروز می‌تواند چراغ راه انسان معاصر باشد. او در گفت‌وگو با «ایران» تأکید می‌کند: «دنیا هرچه که گذشته، بیشتر به سمت عقلانیت سیر کرده است. عقلانیت یعنی فاصله گرفتن از احساسات و درک احساسی و گرایش به سمت درک عقلانی. مولانا یکی از عقلانی‌ترین حکما، فلاسفه و عرفای میراث فارسی است و از همین‌رو، دنیای امروز که با کرونا بخشی از خرافه علم را زدود، و با حوادث سیاسی و نظامی اخیر، پرده از خرافات حقوق بشر و مسائل قراردادی جهان برداشت. بنابراین انسان از این دیدگاه که گمان می‌کرد می‌تواند بر کل جهان حکومت کند، عبور کرد و دریافت که این عقاید هم پاسخگوی جهان نیست و باید بیش از پیش به عقلانیتی از جنس مولوی روی بیاورد».

فیروزان معتقد است انسان امروز ــ چه ایرانی و چه جهانی ــ دچار نوعی گم‌گشتگی معنوی است که تنها با عقلانیتی ژرف و الهی می‌تواند درمان شود اما هشدار می‌دهد نباید عقلانیت را صرفاً در محاسبات ریاضی خلاصه کرد: «عقلانیت مدنظر من همان است که مولوی به‌عنوان عقل کلی به آن نگاه می‌کند. اما عقل کلی یا عقل جزئی یعنی چه؟ پاسخ به این پرسش‌ها کلید گشایش نکات مهمی است که باید به آن توجه کرد. عقل کلی یعنی خداوند طبق همه سنت‌ها مسیحی، یهودی و اسلام می‌فرمایند که تمام اسماء و صفات را به انسان آموختند؛ تمامی اسما، نه بخشی از آن را. در یهودیت خداوند می‌فرمایند به انسان گفتیم که به اشیا نام بده. این یعنی انسان هم با نگاه افلاطونی علمی داشت از جانب خداوند که می‌توانست اشیا و پدیده‌ها را نام‌گذاری کند. این عقل کلی، یعنی علمی که ما از جانب خدا داریم، یعنی همان عقلی که می‌تواند امروز راهگشا باشد. عقل کلی، عقلی برآمده از علم به اشیا و صفات الهی است. یعنی خداوند در اینجا سخاوت به خرج داده است و همه اسماء و صفات را می‌گویند. انسانی که با این ظرفیت، با این توانایی که همه علم پدیده‌های دیروز، امروز و فردا را دارد، می‌تواند عقلانی عمل کند.» از فیروزان درباره تمایز میان عقل کلی و عقل جزئی در اندیشه مولانا می‌پرسیم. می‌گوید: «عقل جزئی همان عقلی است که با زندگی زمینی ما در ارتباط است؛ علمی که در فیزیک، شیمی، حسابداری و دیگر شاخه‌های تجربی به کار می‌آید و انسان کاملاً بر آن تسلط دارد. اما عقل کلی، در قلب انسان جای دارد؛ جایی که به تعبیر قرآن و مولوی، محل ورود دانش شهودی و علم اسماء الهی است. این عقل است که می‌تواند راهگشای انسان امروز باشد. مولانا مانند اقیانوسی است که متفکران گوناگون به او روی آورده و در اندیشه‌های ژرف او غواصی کرده‌اند. شمار کتاب‌هایی که امروز در جهان با عنوان رومی درباره مولوی منتشر می‌شود، بسیار شگفت‌انگیز است. پژوهش‌های فراوانی درباره او صورت گرفته است و در قیاس با آثار منتشرشده در ایران، بسیار چشمگیر و ارزشمند هستند».

کار درخشان موحد
فیروزان در پاسخ به پرسشی مبنی بر اهمیت تصحیح‌های علمی و دقیق از مثنوی، تصحیح دکتر محمدعلی موحد را گامی درخشان در این مسیر می‌داند: «ما به فارسی یک اثر جامع تصحیح‌شده و پالایش‌شده نداشتیم و استاد موحد دست‌به‌کار سترگی زدند. در واقع پس از تصحیح نیکلسون، ما در زبان فارسی اثری جامع و پالوده نداشتیم. استاد موحد با بهره‌گیری از نسخه‌های نزدیک به زمان مولانا، کاری سترگ انجام دادند. ایشان با نگاه علمی، تاریخی و عرفانی، مثنوی را بازخوانی کردند و اثری پدید آوردند که برای محققان مرجع است.» او با ستایش از مرحوم بدیع‌الزمان فروزانفر و آنه ماری شیمل، یادآور می‌شود که هر یک از بزرگان در شناخت مولوی سهمی ارزشمند داشته‌اند، اما تصحیح موحد به سبب تسلط زبانی، آشنایی با سنت عرفانی و تجربه گسترده در نسخه‌شناسی، جایگاهی ممتاز دارد. فیروزان در ادامه پاسخ به سؤال پیشین ما، به توصیف جایگاه دکتر موحد می‌پردازد: ««محمدعلی موحد، انسان فرهیخته و جامعی است که واقعاً مشابه ایشان ما در نسلی که امروز حیات دارند، نداریم. آقای موحد چون در رشته حقوق تحصیل کرده، هم حقوقدان هست و هم مثنوی‌شناس. اخلاق و منش، گفتار و رفتار موحد به‌خصوص زمانی که از مولوی یا از معارف و از حقایق صحبت می‌کنند؛ طوری است که گویا ایشان را آینه‌ای از اندیشه مولوی و اندیشه عطار نیشابوری و از اندیشه عرفان اسلامی می‌بینید. یعنی حتماً در بزرگداشت کار ایشان از ابعاد مختلف تأثیر این کتاب و جایگاه آن باید گفت. دیگر آثار ایشان در مورد نفت که بسیار نوآورانه بود، آثار ایشان در مورد ادبیات و در مورد فیه‌مافیه، این‌ها همه به‌عنوان آثار علمی ایشان یک‌طرف؛ اما آنچه برای من خیلی ارزشمند است این است که همیشه فکر می‌کردم مولوی چگونه سخن می‌گفت؟ مولوی چه سلوکی داشت؟ مولوی از چه بحث‌هایی با چه هیجاناتی صحبت می‌کرد؟ من زمانی که آثار استاد موحد را می‌خوانم یاد مولوی می‌افتم به‌خصوص وقتی‌که راجع به مولوی، اشعار مولوی، تفسیر ابیات یا بحث‌های مربوط به فیه‌مافیه صحبت می‌کند احساس می‌کنم که با مولوی در حال سخن گفتن هستم.»
مهدی فیروزان درباره اهمیت کار موحد معتقد است: «هیچ‌کس به زبان فارسی تاکنون تصحیح کامل مثنوی معنوی را انجام نداده بود و هرچه بود کار غیر ایرانی بود و کار نیکلسون. اینکه یک ایرانی که زبان ترکی بداند، با خلق‌وخوی ترک‌ها آشنا باشد، جامعیت نسبت به میراث عرفانی ایران داشته باشد، نسخه‌های گوناگون را تدریس کرده باشد و در معرض سؤال‌های گوناگون شاگردان قرار گرفته باشد، بسیار متفاوت است. موحد در تصحیح مثنوی هم دانش تاریخی بی‌نظیری نسبت به بقیه مصححان دارد و هم دانش و تسلط بیشتری از دیگران دارد. به همین دلیل به باور من کار ایشان یک استثناء است و به همین دلیل بسیار حائز اهمیت است. مولوی در مظان ربودن توسط کشورهای دیگر بود، ولی استاد موحد مولوی را به‌عنوان یک متفکر ایرانی تثبیت کرد و قطعاً هیچ‌کس به‌اندازه ایرانیان نمی‌تواند مولوی را خوب بشناسد.»