دومین نشست از سلسلهبرنامههای «از کتاب تا زندگی» در شهرکتاب بهار اصفهان:
جمعه ۱۴ آذر، شهرکتاب بهار اصفهان میزبان عصمت عسگری، بازمانده زلزله بم، بود؛ زنی که در دومین نشست «از کتاب تا زندگی» از تجربه عبور از سوگ و اضطراب با تکیه بر خواندن و نوشتن گفت و با خوانش بخشهایی از نوشتههایش، حاضران را به تأمل درباره نیروی شفابخش کلمه فراخواند.
نشست «از کتاب تا زندگی» با معرفی کوتاه مهمان برنامه آغاز شد. عصمت عسگری در سخنانی صریح و بیپیرایه، از شب زلزله و از دست دادن دهها تن از نزدیکانش گفت و توضیح داد که چگونه بیخوابیهای پیدرپی، حملههای عصبی و ترس از خواب، زندگیاش را برای ماهها مختل کرده بود. به گفته او، مهاجرت به اصفهان آغازی تازه شد؛ جایی که به توصیه یکی از کتابفروشان، دفتر و قلم به دست گرفت و نخستین شبی که «تا سپیدهدم گریست و نوشت»، مسیر تازهای پیش رویش گشوده شد.
در بخش اصلی برنامه، عسگری با عنوان «زنده ماندم تا بنویسم» از جایگزینشدن نوشتن بهجای خاموشی گفت: نوشتن برای او «واکنشی حیاتی» شد؛ تمرینی روزمره که گاه حتی روی میزِ سفید آشپزخانه ادامه مییافت. او توضیح داد که حضور در انجمنهای نویسندگی و بازنویسی مکرر رمان زندگینامهایاش، به بازسازی روانی و اجتماعی او کمک کرده است.
سخنران سپس به نقش مطالعه در این فرایند پرداخت و شماری از آثاری را که در گذر از بحران به او یاری رساندهاند، برشمرد؛ از جمله «جنگ چهرهٔ زنانه ندارد» و کتابهایی در حوزه تابآوری و خودیاری. او تأکید کرد خواندن، چشماندازی تاریخی و انسانی میبخشد؛ چشماندازی که نشان میدهد رنجِ شخصی، تجربهای مشترک در زندگی بشر است و میتوان از دل آن معنا ساخت.
در ادامه، گفتوگو با مخاطبان بر محور «کلمه بهمثابه درمان» و تکنیکهای عملی نوشتنِ درمانگر پیش رفت: از نوشتن آزاد و ثبت روزانه احساسات تا بازخوانی انتقادی و بازنویسی. حاضران از تأثیر روایتهای صادقانه و ملموس نشست گفتند و برخی برای نخستینبار از جزئیات مسیر پرنوسان زندگی سخنران آگاه شدند.
در پایان، عصمت عسگری چند قطعه از نوشتههایش را خواند؛ متنهایی که گذار تدریجی از ترس و سوگ به سوی معنا و امید را بازتاب میداد و با همراهی گرم مخاطبان روبهرو شد.




برچسبها:شهرکتاب, شهرکتاب بهار اصفهان, عصمت عسگری