مهر: پنجم خرداد ماه غلامحسین ابراهیمی دینانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران و چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت که از شبکه چهار سیما به روی آنتن رفته بود در تفسیر یکی از اشعار مولوی اظهار کرد: کسی که از من نفسانی گذشته باشد و تجلی من الهی داشته باشد، هر چه بگوید زیباست و هر چه ببیند زیبایی است. کسی که مورد لطف و تجلی الهی قرار گیرد، همه چیز را زیبا میبیند و هر سخنی را زیبا میگوید و زیبا میشنود.
وی با اشاره به یکی از آیات قرآن گفت: خداوند میگوید من گوش تو هستم، گوشی که میشنوی، من گوش تو هستم و من زبان تو و دست تو هستم. این را خداوند میفرماید.
دینانی تصریح کرد: در این شعر کلمه منتهم که مولوی به کار برده است اشاره به یک حدیث است، خداوند قلب را امتحان کرد، قلب آینه است. آینه منتهم یعنی قلب پاک. کلماتی که مولانا در اشعار خود به کار برده است، هر کدام اشاره به یک آیه قرآن است. آینه منتهم، قلب پاک مؤمن است. آدمی که قلبش پاک باشد همه چیز را صاف میبیند. اما اگر فکر مکدر باشد و قلب آلوده باشد دیگر چیزی را صاف نمیبیند.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران در ادامه گفت: در زندگی انسان با آدمهایی روبرو میشود که ذهنشان پر شده از آدمهای عجیب و غریب. هر چه به آنها بگویید آنها شما را با ذهن خودشان تفسیر میکنند. شما یک چیز دیگری میگوید آنها چیز دیگری از حرف شما میفهمند. چرا؟ چون ذهنشان پاک نیست. اگر ذهنشان پاک بود، یعنی آینه منتهم بود، حرف گوینده را درست میفهمید. یعنی میشنوند ولی مطابق فهمیده و دل خودش تفسیر میکند. به عبارت دیگر متاسفانه قالب انسانها که باید قلب پاک و آینه منتهم داشته باشد، دارای بتهای ذهنیاند. بت اگر از آهن و چوب باشد، نابود میشود اما بت ذهن را چگونه میتوان شکست.
چهره ماندگار فلسفه با طرح این پرسش که بتهای ذهنی چه هستند و چگونه انسان بتهای ذهنی پیدا میکند، گفت: بعضی از اندیشمندان بتهای ذهن را به چهار دسته تقسیم بندی کردهاند؛ بتهای قومی قبیلهای: در گذشته کسی که مال یک قبیله بود یا عضو یک قبیله بود جز رسم آن قبیله چیز دیگری را قبول نداشت. قومی گرا و قبیله گرا بود. هر چه در قبیله خودش بود درست میدانست و هر چه که در جاهای دیگر بود نادرست میدانست، قومی و قبیلهای فکر میکرد. جنگهای قومی قبیلهای بسیاری در طول تاریخ وجود داشته باشد. حالا امروزه جنگهای قومی و قبیلهای کمتر شده است ولی به صورت دیگری درآمده است که یک کشوری فقط به منافع کشور خودش میاندیشد.
وی تاکید کرد: این فکری که شخص از قوم و قبیله خودش را دارد و فکری که آن قوم و قبیله به آن شخص وارد میکنند و آن گرفتاری که شخص به قوم و قبیله خودش دارد را بت ذهنی می گویند. این بت ذهنی را باید شکست، امروزه حزب جای قوم و قبیله نشسته است، جناح گرایی و اینها هم بت میشوند. غیر از این هر چیز دیگری به آنها بگویی آنها می گویند بت است، جناح من درست میگوید، جناح دیگر درست نمیگوید. شکستن این بت کار آسانی نیست.
دینانی افزود: بتهای دیگری هم وجود دارد که شکستن آنها هم سخت است؛ بتهای عادتهای آدمی. با کمال تأسف انسان به چیزهایی عادت میکند که این عادتها به حالت بت در میآیند. مبارزه با عادتهای ذهنی روزمره خیلی سخت است چون ملکه ذهن میشود و ترک کردن آن مشکل است. به قول معروف ترک عادت نه فقط موجب مرض است بلکه موجب مرگ است. یعنی خیلی سخت است. وقتی عادتهای ناپسند در انسان ریشه کرد، انسان دچار وسواس میشود. قالب آدمهای وسواسی، وسواسشان به خاطر عادتشان است، ترک این عادت که همان وسواس است، خیلی سخت است. این هم یک نوع بت پرستی است که ذهن گرفتارش میشود.
وی ادامه داد: بتهای دیگری هم وجود دارد. گاهی به یک فکر زر و زیور میدهند، واقعی نیست ولی آرایشش میدهند. دستگاههای تبلیغاتی، رسانهها و روزنامهها یک چیز را که دوست دارند آن را بزک میکنند، این هم میتواند فریبنده باشد.
دینانی با اشاره به حرفهای مبهم گفت: بت دیگر، حرفهای مبهم است، یک چیزیهایی موهوم است که مبهم است. یعنی انسانها فکر میکنند که خیلی چیز بزرگی است ولی از او بپرسید نمیتواند درباره آن توضیح دهد. در یک فکر مبهم و ناروشن و غیرآشکار فرو رفته و فکر میکند که این حقیقت مطلق است. ابهام در ابهام است و اگر از او بپرسید، نمیتواند توضیح دهد اما در این ابهام فرو رفته که این برایش یک بت شده است. این چهار نوع بت انسان را بت پرست میکند. بت یک رنگ و دو رنگ نیست. انواع بتهای فریبنده به خصوص در زمان ما وجود دارد. بت همیشه بوده است اما بتهای امروز بیشتر است، چون فریبندگی امروزه بیشتر است. امروزه بازار بت پرستی خیلی داغ شده است.
وی در خاتمه اظهار داشت: ظرفیت زبان فارسی از زبانهای دیگر اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. بعضیها فکر میکنند زبان فارسی ظرفیت ندارد، اینها اشتباه میکنند. زبان فارسی به حکم اینکه صیغهای نیست و ترکیبی است بی نهایت ظرفیت دارد. ببینید مولانا چه مسائل سنگینی را به چه زیبایی در زبان فارسی ریخته است ما باید از زبان خودمان خیلی تشکر کنیم، زبان شیرین فارسی. این ظرفیت در زبان ما هست که سنگینترین مطالب را به زیباترین وجه میشود بیان کرد و مولوی این کار را کرده است.