نشست هفتگی شهر کتاب در روز سهشنبه شش آذر با عنوان «داروین جهانگرد» به مرور خاستگاههای شکلگیری تدریجی ایدهی تکامل نزد چارلز داروین اختصاص داشت و با سخنرانی محمدرضا معمارصادقی برگزار شد.
خاستگاههای انگارهی تکاملِ داروین
در ابتدای نشست محمدرضا معمارصادقی که دانشآموختهی ارشد فلسفهی علم با گرایش تاریخ و فلسفهی زیستشناسی در دانشگاههای شریف و UBC است، ضمن اشاره به اینکه زادروز چارلز داروین، در دوازده فوریهی ۱۸۰۹ با عنوان روز جهانی داروین نامگذاری شده و هر سال کنفرانسهایی برای بزرگداشت او برگزار میشود، دربارهی سالهای آغازین زندگی او اظهار داشت: چارلز داروین در خانوادهای ثروتمند و سرشناس متولد شد. پدر و پدربزرگش پزشک بودند. جالب است که پدربزرگ نظریات تکاملی هم داشت. از دیگر سو، پدربزرگ مادری او، جوزایا وجوود نیز کارخانهدار بود. داروین که در هشت سالگی مادرش را از دست داده بود، ابتدا وارد مدرسهای روزانه شد و سپس به مدرسهای شبانهروزی منتقل شد. در این مدرسه با کتاب «عجایب جهان» مواجه شد که اشتیاق جهانگردی را در او ایجاد کرد. گرچه پدر او را با خود همراه میکرد تا به پزشکی علاقهمند شود، چارلز به این کار اشتیاقی نشان نداد. برای پزشکی به ادینبرو فرستاده شد، اما باز هم به پزشکی بیتوجهی کرد و بهجای آن پیش ادمونستُن تاکسیدرمی آموخت. ادمونستن پیشتر نزد چارلز واترتُن، جهانگرد و طبیعتشناس، کار میکرده است. میتوان تصور کرد که او داستانهای جالبی از سفرهای واترتن به جنگلهای استوایی برای داروین تعریف کرده است.
او ادامه داد: داروین در دانشگاه ادینبرو عضو انجمن طبیعتشناسی پلینی شد. در این انجمن، دانشجویان علاقهمند بحثهایی راجع به تکامل و نسبت آن با کتاب مقدس ترتیب میدادند. طرفداری سرسختانهی رابرت گرنت، از اساتید طبیعتشناس ادینبرو، از نظریهی لامارک، اراسموس را در یاد چارلز زنده میکند. در همین زمانها، پدر داروین که از بیتوجهی او به پزشکی با خبر شده، او را به دانشگاه کمبریج منتقل میکند تا در دانشکدهی الهیات عملی درس بخواند. داروین مخالفتی نمیکند، شاید از اینرو که در آن زمان بسیاری از افراد دیندار یا دانشمند برای مطالعهی قدرت خداوند در طبیعت جذب رشتهی طبیعتشناسی میشدند و در اوقات بیکاری یا در کلیساهایشان در مورد طبیعت مطالعه و پژوهش میکردند. ویلیام داروین فاکس، از اقوام همدورهای داروین در کمبریج، اشتیاق به جمعآوری کلکسیون موجودات زنده را در او ایجاد میکند. داروین در این دانشگاه شاگرد جان استیونز هنزلو، گیاهشناس، میشود و بیشتر اوقاتش را با او میگذراند. همچنین با آثار ویلیام پیلی آشنا میشود. کسی که در کتاب «شواهد مسیحیت» تمثیل مشهور ساعتساز را بیان میکند. پیلی میگوید که اگر ساعتی را در کنار ساحلی بیابیم، هرگز نمیگوییم که اجزای این ساعت اتفاقی سرهم شدهاند. بلکه فکر میکنیم حتماً ساعتسازی باید آن را ساخته باشد. این جهان نیز مانند همین ساعت کار میکند، پس چرا ساعتسازی را برای آن فرض نکنیم؟
معمار صادقی بر اهمیت آشنایی داروین با شخصیتهایی چون جان هرشل، طبیعتشناس و فیلسوف علم قرن نوزدهمی و کتاب خاطرات آلکساندر فون هومبولتِ طبیعتشناس را در شکل دادن به آرا و اشتیاق داروین مؤثر دانست و افزود: در سال ۱۸۳۱ درس داروین تمام میشود و با دوستانش برای سفر به جزایر آزور اقیانوس اطلس و مطالعهی گیاهان و جانواران آن جزیره برنامه میریزند. در همین راستا، داروین در کلاس درس تابستانهی آدام سجویک، زمینشناس، در ولز شرکت میکند. اما در بازگشت به شروزبری نامهای از هنزلو دریافت میکند. هنزلو در این نامه خبر داده که کاپیتان یک کشتیِ عازم نقشهبردای از سواحل امریکایی جنوبی میخواهد یک زمینشناس یا طبیعتشناس به خرج خودش در این سفر همراهیاش کند. پدر داروین در ابتدا با این سفر مخالفت میکند، اما سرانجام با وساطت جزایا وجوود دوم، دایی داروین، به این سفر و پرداخت هزینههای آن راضی میشود. داروین خودش را به فیتسروی، کاپیتان کشتی، معرفی میکند.
او ادامه داد: گرچه فیتسروی در ابتدا با تکیه بر فیزیاگنامی داروین را نمیپذیرد، سرانجام به همراهی او راضی میشود. سفر بعد از دو ماه تأخیر در ۲۷ دسامبر آغاز میشود. بیگل از بندر پلیموث به راه میافتد، در مسیر حرکت از جزایر آرورس و کیپ ورد در اقیانوس اطلس؛ باهیا، ریودوژانیرو، مونته ویدئو، سرزمین آتش در امریکای جنوبی؛ ساحل غربی امریکای جنوبی، لیما، جزایر گالاپاگوس در غرب امریکای جنوبی، عرض اقیانوس آرام، نیوزلند، استرالیا، سیدنی، جزیرهی تاسمانیا، جزیرهی موریس و ... گذشته و به امریکای جنوبی و سرانجام انگلستان بازمیگردد. این سفر مدت پنج سال طول میکشد، ولی داروین چیزی حدود سه سال و سه ماه از این زمان را در خشکی گذرانده است.
در آغاز سفر، فیتسروی کتاب زمینشناسیای از چارلز لایل به داروین هدیه میدهد که ایدهی اصلی آن همدیسگرایی است. درحالیکه فاجعه باوری بر آن بود که پدیدههای مختلف زمینشناسی ناشی از حوادث بزرگی چون زلزلهاند، همدیسگرایی بر این تأکید دارد که این پدیدهها ناشی از نیروهاییاند که بهصورت یکنواخت و در طول زمان اعمال شدهاند. این ایده، به ایدهی تکامل تدریجی بسیار نزدیک است. داروین در این سفر موجودات مختلفی را میبیند، شکار و تاکسیدرمی میکند. بعضی از آنها را در کشتی نگه میدارد و برخی دیگر را به همراه گزارشهایی برای هنزلو یا دیگر جانورشناسان میفرستاده است. بسیاری از جانوارانی که داروین در این دوره دیده است، امروز با نام او شناخته شدهاند. از آن جمله میتوان به ریآ، شترمرغ داروین، و فنچهای داروین اشاره کرد. باید تأکید کرد که داروین در این زمان خیلی به تفاوت منقار این پرندگان یا ویژگیهای متفاوت لاکپشتهای جزایر مختلف توجه نمیکند. اما زمانی که به انگلستان باز میگردد و دادههایش را مقایسه و تطبیق میکند، در مییابد که احتمالاً تفاوتهای میان این موجودات به زیستگاههایشان ربط دارد. این اولین جرقههای ایدهی انتخاب طبیعی میشود. گرچه در این سفر فقط با جمعآوری مشاهدات سروکار دارد.
او میافزاید: داروین در امریکای جنوبی با کابویهای امریکایی اسپانیاییزبان همسفر میشود، به درون امریکای جنوبی سفر میکند و اتفاقاتی را از سر میگذراند. داروین در این سفر فسیلهای زیادی پیدا میکند. یافتن فسیل استخواندار پستانداران بسیار بزرگ در نزدیکی قله کوه او را به فکر میاندازد که آن قله روزی زیر آب بوده است. در همین زمان، فیتسروی بر این باور بوده که احتمالاً این جانور منقرض شده، چون نتوانسته وارد کشتی نوح شود.
او در پایان ضمن اشاره به برنامهی ویژهی انتشارات کرگدن برای برگردان و انتشار کتابها و مقالاتی در حوزهی مطالعات تکامل، کتابهایی چون «تبار انسان»، «ابراز هیجانات در آدمی و حیوانات»، «زندگینامهی خودنوشت داروین»، سفرنامه، مقالات و نامههای او را از منابع معتبر و مطرح امروز از میان آثار داروین معرفی کرد و توضیح داد: سفرنامهی داروین ابتدا به همراه گزارش فیتسروی و در بخش سوم سفر بیگل چاپ میشود. نسخهی مستقل آن در سال ۱۸۴۵ با عنوانی دیگر چاپ میشود که مطابق با عنوانهای قرن نوزدهمی طولانی بوده است. عنوان امروزی این کتاب را ناشران برای ایجاد جذابیت به کتاب دادهاند. سفرنامهی داروین هنوز به فارسی برگردان نشده است. همچنین، تنها برگردان فارسی «منشأ انواع» از روی برگردان فرانسوی از نسخهی ویراست ششم اثر است که امروز نسخهی اصیل به شمار نمیرود، چرا که خود داروین افزودههای نسخههای بعدی را تأیید نمیکند.