کد مطلب: ۳۵۹۴
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۲

انتشار کتابی درباره‌‌ی سعدی و شعرهای فرح نیازکار

ایسنا: این پژوهشگر در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به نگارش کتابی درباره سعدی، گفت: «بر خوان سعدی» مجموعه نگاشته‌هایی درباره زندگی، اندیشه و آثار سعدی ـ خداوندگار زبان فارسی ـ است که مجذوبان کلام خویش را مسحور بلاغت، فصاحت و شیوایی حدیث شکّرین خود ساخته است.
او افزود: در این اثر به مقوله‌های گوناگونی از اندیشه و آثار سعدی همچون سماع، نظربازی، عقل و عشق و غیره در اندیشه و آثار سعدی پرداخته شده و جهان‌دیدگی، تجربه‌اندوزی، علم‌اندوزی و حشر و نشر با مردمان قبایل و جوامع گوناگون و جنبه‌های مختلف شخصیتی سعدی مورد بررسی قرار گرفته است.
این مدرس دانشگاه که پیش‌تر کتاب «شرح غزلیات سعدی» را منتشر کرده است، عنوان کرد: آن‌چه سعدی در آثارش بدان می‌پردازد، حرکت اجتماعی و فرهنگی متفکرانه‌ای است که ضمن پرداختن به جنبه انتقادی برخی از مسائل و پدیده‌های موجود و نقد آن‌ها، همچون انتقاد از زهد ریایی و پارسایی ظاهری و رویگردانی از آن‌ها، برخی مفاهیم والای انسانی و کمالی را در حالات گوناگون توصیه می‌کند. این همه تنها برخی از ارزش‌های بسیار علمی و هنری اوست که مؤلف را بر آن داشته تا به قدم شوق در راستای شناخت و معرفی او به قدر همت خود بکوشد. این مجموعه که دربرگیرنده بررسی و تحلیل آثار و اندیشه سعدی است، به همین منظور و از سرِ همین انگیزه گرد آمده است.
نیازکار درباره انتشار این کتاب، بیان کرد: این اثر به زودی توسط مرکز سعدی‌شناسی با همکاری دانشنامه فار منتشر خواهد شد.
او در ادامه درباره مجموعه شعر در دست چاپش هم گفت: «یک تکه آسمان» مجموعه شعرهای سپید من است که در فضایی صمیمی با بیانی آزاد و بر اساس احساس و اندیشه و نیز تجربه‌های ذهنی و درونی شکل گرفته است.
او افزود: «یک تکه آسمان» برای دریافت مجوز از سوی نشر قلمکده ارائه شده است، که به زودی در ۸۸ صفحه رقعی به چاپ خواهد رسید.
شعرهایی از کتاب «یک تکه آسمان» نیازکار در ادامه می‌آید:
 «یک اتفاق ساده»
وقتی
صحبت از یک اتفاق ساده می‌شود
یک اتفاق پیش پا افتاده؛
مثل به خاکستر نشستن تمام عمر من
در دوست داشتنت!
آن‌وقت؛
بی‌حوصله و عبوس
روی در هم می‌کشی
وقتی
صحبت از یک اتفاق ساده می‌شود!

***
وقتی که قد می‌کشیم!
کودکانیم و آسمانمان آرزوست...
فراموش می‌کنیم انگار
وقتی که قد می‌کشیم!
***
بارانی بود نگاهی که می‌شناختمش!
بارانی بود نگاهی که می‌شناختمش!
فراسوی ماندن را می‌مانست
فراموش کرده بود
تولد دوباره زمان را
و بر دوش می‌کشید،
پایانی پیش از انت‌ها را!

کلید واژه ها: فرح نیازکار -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST