کد مطلب: ۵۰۹۸
تاریخ انتشار: شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳

عصری با سهراب در ایتالیا

رایزنی فرهنگی ایران ـ رم: یکی دیگر از سلسله نشست‌های رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا، تحت عنوان عصری با سهراب سپهری در محل کتابخانه وزارت فرهنگ ایتالیا و با حضور فرهنگ دوستان و علاقمندان به ادبیات فارسی برگزار شد. در این نشست که در سالروز شعر و ادب فارسی در ایران و روز بزرگداشت استاد محمد حسین شهریار برگزار شد اساتیدی از دانشگاه بلونیا و دانشگاه لس‌آنجلس آمریکا ابعادی از شعر نو در ایران را بررسی کرده و در خصوص شخصیت سهراب سپهری و سبک شعری وی سخن گفتند.
در ابتدای این نشست آقای پروفسور ساکونه استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بلونیا، سخنان خود را با تشکر از رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در رم آغاز نمود و گفت: من از طریق ایمیل در جریان اخبار فعالیت‌های رایزنی و برنامه‌های فرهنگی  مختلفی که از سوی این نمایندگی برگزار می‌شود قرار می‌گیرم و به نوبه خود از برگزاری این گونه فعالیت‌های مهم فرهنگی و ادبی قدردانی می‌نمایم و امیدوارم پشتکار و همت این دوستان همچنان ادامه یافته و باز هم شاهد برگزاری این گونه فعالیت‌ها باشیم.
پروفسور ساکونه افزود :  ما امروز در خصوص ادبیات ایران صحبت کنیم .کشوری که متاسفانه از مدت‌ها  قبل، هدف آماج حملات رسانه‌های گروهی در دنیا بالاخص غرب قرار گرفته است که البته امروز تا حدودی از شدت این حملات کاسته شده است .
ما امروز از شعر و ادبیات صحبت می‌کنیم که در سطح جهانی از تاریخی بسیار طولانی بهره مند است و شکوهمندی این ادبیات تا حد زیادی مرهون زبان و ادبیات فارسی است. اسلام حدود سالهای ۶۰۰ میلادی بود که وارد ایران شد ولی تفاوت این کشور با دیگر کشورهایی که اسلام را در خود پذیرفتند این است که این کشور تبدیل به یک کشور عربی نشد و زبان خود را حفظ کرد. البته زبان عربی تا حدودی وارد این زبان شد ولی نتوانست  ماهیت این زبان را تغییر دهد.  نکته مهم دیگری که شاید زیاد هم مورد توجه قرار نگرفته ، این است که زبان فارسی بعد از ورود اسلام به این کشور مختص به مرزهای جغرافیایی آن نماند وشروع به افزایش گستره خویش در دیگر کشورهای منطقه نمود .این گسترش ، از شرق به سمت هند و از غرب به سمت آناتولی پیش رفت .در دربار عثمانی شاعرانی بودند که هم به زبان ترکی و هم به زبان فارسی شعر می‌نوشتند  و به عنوان مثال می‌توان به بزرگ‌ترین مفسر شعرهای حافظ اشاره نمود که یک  بوسنیایی بود و در قلمرو عثمانی زندگی می‌کرد. این ویژگی تا مدت‌ها ادامه یافت و حتی تا در قرن معاصر  به عنوان مثال شاعر بزرگ پاکستانی به نام اقبال لاهوری علاوه بر زبان اردو به زبان فارسی هم شعرهای زیادی نوشته است و در سالهای اخیر،  مثلاً والدین تاگور شاعر بزرگ هندی که همه ما آن را می‌شناسیم  ، مجله ائی به زبان فارسی را منتشر می‌کردند.
پروفسور ساکونه ضمن بیان خاطراتی از حضور خود در ایران، در خصوص علاقمندی ایرانیان به شعر  گفت: ما از مردمی  صحبت می‌کنیم که شیفته و عاشق شاعران خود هستند. من سال گذشته جهت شرکت در سمینار حافظ به تهران سفر کردم. بعد از پایان سمینار سوار تاکسی شدم که به هتل برگردم. راننده تاکسی از محل سمینار تا هتل، چندین غزل حافظ را از حفظ برای من خواند و تفسیر کرد. برای من باور کردنی نبود که او این قدر در خصوص حافظ اطلاعات داشته باشد . در محل هتل پیشخدمتی که چایی میاورد ، وقتی متوجه شد که من ایتالیایی هستم و برای سمینار حافظ به تهران دعوت شدم، به مدت سه ساعت و نیم در خصوص فردوسی شاعر بزرگ ایران با من صحبت کرد و صحبت‌های او آنقدر برای من شیرین بود که دلم می‌خواست باز هم بتوانم ایشان را ببینم تا بحثمان را ادامه دهیم .
آقای پروفسور ساکونه به انتشارات آراکنه اشاره کرد که ناشر کتاب خانم ناهید نورزوی به نام  «تا گل هیچ»  است ۹۹ شعر از سهراب سپهری را با ترجمه آن منتشر کرده است.
ساکونه گفت: این انتشاراتی مجموعه‌ای در لیست انتشاراتی خود به نام جندی شاپور ایجاد نموده و کتب مربوط به فرهنگ و تمدن ایران را در این لیست می‌گنجاند و کتاب اشعار سهراب سپهری را در لیست این مجموعه قرار داده است.
وی افزود: برای روشن شدن ذهن شما بایستی بگویم که جندی‌شاپور دانشگاهی است که در ایران در سال ۲۷۰ میلادی توسط سلسله ساسانیان تأسیس و تا ورود اسلام به ایران فعال بود. در این دانشگاه از کلیه زبان‌های زنده دنیا در آن‌روز، مطالب از یونانی و لاتین گرفته تا زبان‌های چینی و ژاپنی به زبان فارسی ترجمه می‌شد، در این دانشگاه ستاره شناسی و سایر علوم هم تدریس می‌شد ولی با تأسیس بیت الحکمه در بغداد این دانشگاه به نحوی به دانشگاه بغداد منتقل می‌شود.
آقای پروفسور ساکونه دانش و علم موجود در اروپای امروز را مدیون وجود دو مرکز علمی بزرگ در شرق دانست و گفت دانشگاه جندی شاپور و بیت الحکمه در دنیای ایران زمین سرچشمه علومی بودند که بعدها از طریق مرکز علمی  تولدو در اسپانیا در دنیای غرب منتشر شد  این امر برخلاف آن چیزی است که تصور می‌شود که مراکز علمی موجود در یونان و رم منبع علم دنیای غرب هستند.
یکی دیگر از کتاب‌هایی که در آینده قرار است توسط این انتشاراتی به چاپ برسد نوشته فرانچسکو فورلان است که در خصوص تصویر امام مهدی (عج) در سه دین بزرگ یکتا پرستی است.
سخنران بعدی این جلسه آقای پورمرجان رایزن فرهنگی کشورمان در ایتالیا بود که با تشکر از مسئولین کتابخانه وزارت میراث فرهنگی ایتالیا به خاطر میزبانی این جلسه و اساتید شرکت کننده در این برنامه ادبی و فرهنگی، گفت: غنای فرهنگ و ادبیات فارسی با چند هزار سال قدمت مدیون شعرا، عارفان و بزرگانی است  که گنجینه‌هایی از اخلاقیات عرفانی، تهذیب نفس، الهیات و غیره را در ادبیات شعری خود گنجانده و از نسلی به نسل دیگر منتقل نموده است که عمده آن‌ها از تعالیم قرآن کریم و معارف دینی بهره مند شده و در اشعار خود استفاده کرده‌اند. این اشعار تحت عنوان اشعار کلاسیک و یا اشعار سنتی با شکل ظاهری مثل ثابت بودن ارکان عروضی شعر در محور عمودی و تکرار قافیه در اشعار، بنا به نوع ادبی (مثل غزل، رباعی و مثنوی) در فرهنگ قدیمی ایران جا افتاد  و به تبع آن در سراسر دنیا شناخته شده است و لذا اسامی شاعرانی همچون حافظ، مولوی، فردوسی، رودکی، نظامی گنجوی و غیره در همین ایتالیا برای اکثر فرهنگ‌شناسان و  دوست‌داران ادبیات فارسی شناخته شده است و از گنجینه تعالیم و دانش‌های موجود در آن‌ها بهره می‌برند. 
با ورود به عصر جدید بالاخص شروع جنبش مشروطه خواهی در ایران،حرکت‌های ادبی و فرهنگی جدیدی در ایران نضج گرفت که بینش حاکم بر آن با دوره‌های قبلی و قالب‌های شعر کلاسیک متفاوت بود. بر پایه این بینش، عصر استبداد سیاسی به پایان رسیده و در حوزه فرهنگی و ادبیات دنبال مضامین جدید زیبا شناسی و سرودن اشعاری بودند که باشعر گذشته فارسی (کلاسیک ) متفاوت بود. در این میان آشنایی روشنفکران ایرانی با ادبیات اروپایی بالاخص ادبیات فرانسه بی تأثیر نبود.  
در این نوع نگرش، شاعر به تاسی از رخدادهای بیرونی و با نگرشی عاطفی و شاعرانه به اشیاء پیرامونی و دوری گزیدن از تقلید از گذشتگان و با الهام از تخیل آزادانه شاعر، دنبال بیان مطالب است که دیگر قالب‌های شعر کلاسیک و مشکل قافیه و غیره سراینده را محدود نمی‌کند. این نوع از سرودهای شعری در ایران با نیما یوشیج نضج گرفت و در ابتدای امر برخی از طرفداران ادبیات کلاسیک  گارد دفاعی در برابر آن گرفتند و شعر نو را هجمه‌ای برای شعر فارسی به عنوان مهم‌ترین نماد فرهنگی ایران دانستند و انتشار شعر نو را تسلیم فرهنگی در برابر بیگانگان می‌دانستند ولی از دهه ۴۰ به بعد این نوع نگرش‌ها کمتر شد و کسانی مثل مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، احمد شاملو و دیگران از آن حمایت کردند چرا که این‌ها معتقد بودند که قبل از  شعر، نثر فارسی هم این دگرگونی را در خود تجربه کرده است و شعر نو به دنبال بیان واقعیات و نیازهای اجتماعی ایران مدرن است در حالیکه شعر کلاسیک چنین نیست.
یکی از شاعران سبک جدید، سهراب سپهری است که اهل کاشان بود و در ابتدای انقلاب اسلامی از دنیا رفت. سهراب نه تنها شاعر بلکه نویسنده و نقاش زبردست بود که روح خلاقانه وی موجب سرایش صدها بیت شعر و خلق دها اثر هنری کم نظیری است که اینک در موزه‌های مطرح جهان نگهداری می‌شوند . او به فرهنگ مشرق زمین علاقه مند بود و با سفرهند و چین و ژاپن با اشعارکهن آن‌ها آشنا شد و برخی از اشعار کهن چینی و ژاپنی را به فارسی برگرداند سفر وی به کشورهای غربی مثل فرانسه و ایتالیا، انگلیس و اسپانیا، در افزایش آگاهی‌های هنری بالاخص نقاشی، بسیار مؤثر بود چرا که وی هنرمند جستجوگر، کمال طلب، متواضع و بسیار خجالتی بود تا جایی که وی حتی در افتتاحیه نمایشگاه‌های نقاشی حضور نمی‌یافت و پای آثار هنری خود را امضاء نمی‌کرد و لذا برخی افراد، از این رویه و اخلاق  سهراب انتقاد داشتند و او را منزوی می‌دانستند در حالیکه او می‌گفت مخاطب برای آثار من به نمایشگاه می‌آیند نه خود من . اثر هنری هم اگر با ارزش و ماندنی باشد، ماندگار می‌شود و با هزار بوق، کرنا نمی‌توان آن‌را به خورد مردم داد. 
قدرت خلاقانه وی در نقاشی ، او را به یک اسطوره هنری در شرق تبدیل کرد و اکثر نقاشی‌های وی از طبیعت الهام گرفته و بر روی رنگ و روغن کار می‌کرد و بیشتر رنگ‌ها را هم خود می‌ساخت.
حیات سهراب سپهری زمانی بود که امواج شعر و نقاشی مدرن ایران را در بر گرفت و او هم تحت تأثیر تلاطم‌های آن رفت و اشعار وی هم که در انجمن شعرا خوانده می‌شد مورد تمسخر قرار گرفت ولی سهراب چون به آینده خوشبین بود مقاومت کرد و گاهی هم به دیدار نیما یوشیج می‌رفت. نقاشی مدرن هم اینگونه بود و حتی نخستین نمایشگاه گروه نقاشی مدرن در انجمن (خروس جنگی ) که سهراب هم در آن شرکت داشت شکست خورد و دیدارکنندگان با چوب و سنگ به تابلوها یورش برده و نقاشان از محل فرارکردند. 
بعدها با عقب‌نشینی حامیان  اشعار کلاسیک، این تنش‌ها فروکش کرد و یک آشتی بین شعر کلاسیک و شعر نو ایجاد شد. خود سهراب علاقه‌مند به شعر کهن بوده و مولوی را بزرگ‌ترین شاعر و عارف تمام دوران‌های تاریخ شرق می‌دانست و شیفته اشعار دیوان شمس بود وی همچنین تحت تأثیر ایجاز و فصاحت و بلاغت کلام قرآن کریم بوده و می‌گفت  (قرآن گذشته از جنبه الوهیت و تقدسش از با ارزش‌ترین شاهکارهای ادبی جهان است). با این رویکرد بود که شعر نو فارسی در جهان معرفی شد و جهان پیام آن را دریافت تا جایی که خانم کارلا خانس  مترجم اسپانیایی کتاب سهراب می‌گوید  سروده‌های سپهری شعر عرفانی ایران را به شعر امروز جهان پیوند می‌دهد.
امروز هم شاعران زیادی در ایران سبک نیمایی و روش سهراب سپهری را در پیش گرفتند و حتی بعد از انقلاب اسلامی ایران با عنایت به حوادث مهمی که در کشور رخ داد، شاعران جوانی با همان سبک توانستند آن حوادث را به تصویر بکشند. همچنین دگرگونی‌ها، در قالب‌ها، شکل‌ها و احساس شعرای بعد از انقلاب تأثیر گذاشت و اشعار سروده شده، متأثر و بازتابی از جریان‌ها و عوامل سیاسی و اجتماعی شد ه بود و لذا شعر انقلاب،  شعر دفاع مقدس به تناسب فضا، زمان و مقتضیات اجتماعی در ایران رشد نمود و مثل اوائل نضج شعر نو، شعر انقلاب هم به صورت جوششی از مردم کوچه و بازار برخاست و به بهترین و زیباترین وجه خود را نمایان ساخت وخواست مردم مثل عدالت ،آزادی ،استقلال و ... را از لابلای این اشعار می‌توان فهمید. در این گونه اشعار، شاعربه پیام، بیش از هر چیز می‌اندیشد و بدون درگیری ذهن با صور خیال تنها با تکیه بر عنصر تفکر و پیام‌های اجتماعی و سیاسی به سرودن می‌پردازد که البته ممکن است در اینگونه اشعار عرصه ای رشد نموده  ولی عرصه دیگر محدود گردد. ولی به هر حال،  مضامین اینگونه اشعار در دوره‌های متفاوت با همدیگر مختلف است.
امروز مفتخریم که تعدادی از اشعار سهراب سپهری به عنوان شعر نو توسط خانم  دکتر نوروزی به زبان ایتالیایی ترجمه شده ودر معرض دید شما علاقمندان قرار گرفته است و اگر چه عمر سهراب برای دیدن اتفاقات بعد از انقلاب اسلامی ، مجال نیافت ولی امیدواریم جلسات دیگری برگزارشود و ادامه مسیر شعری سهراب سپهری را در کلام شعرای جدید ایران معاصر بررسی نماییم.
و صد البته، به فال نیک می‌گیریم برگزاری این جلسه را در چنین روزی که در ایران به روز شعر و ادب فارسی لقب گرفته و سالروز بزرگداشت استاد سید محمد حسین شهریار است که یکی از گرانسنگ‌ترین شعرای معاصر ایران زمین است که برخی از اشعارش بالاخص اشعار ترکی حیدربابای  وی به زبان ایتالیایی ترجمه شده است .

آقای پروفسور دومنیکو اینجنیتو استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه لس‌آنجلس سخنران پایانی این جلسه بود.
ایشان ضمن تشکر از برگزار کنندگان این جلسه خصوصاً رایزنی فرهنگی، گفت این جلسه فرصتی را به من داد که یکبار دیگر اشعار سهراب سپهری، یکی از شاعرانی که علاقه خاصی به اشعار وی دارم را بخوانم . من در اوایل دوره تحصیلیم با اشعار این شاعر آشنا شدم و از همان ابتدا علاقه خاصی به آن پیدا کردم چرا که او می‌تواند احساس درونی ما را که گاها برای بیان آن قادر به یافتن کلمات مناسب نیستیم با استفاده از واژه‌های ساده ولی پر معنا بیان دارد . اشعار او به گونه‌ای نوشته شده که هرکسی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند حتی وقتی به زبان‌های دیگر ترجمه شود .وقتی شما که فارسی نمی‌دانید تحت تأثیر ترجمه اشعار آن به زبان خودتان قرار بگیرید می‌توانید تصور کنید فارسی زبانان و یا آنانی که زبان فارسی را می‌شناسند چه احساسی خواهند داشت (وقتی اشعار او را می‌خوانند).
یکی از ویژگی‌های اشعار سهراب  این است که در آثار او هیچ اثری از وقایع سیاسی زمانی که او می‌زیسته وجود ندارد همانگونه که آقای پورمرجان اشاره کردند، این شاعر سال‌های پایانی عمر خویش را در اوج تحولات عظیمی که در ایران در حال رخ دادن بود گذراند . انقلاب اسلامی در ایران درست همان سالی به ثمر نشست که او از دنیا رفت پس می‌توانید تصور کنید که او چه تغییر مهمی را در کشور شاهد بود ولی این تحولات در شعر او تاثیری نداشت و برعکس دیگر شاعران همدوره خویش در اشعارش هیچگونه تعهد و اشاره‌ای به جریان‌های سیاسی که آنروز در ایران حضور داشتند وجود ندارد این به نظر من یکی از زیبایی‌ها و ویژگیهای شعر این شاعر است و شاید به همین دلیل است که در بین شاعران معاصر از معدود شاعرانی است که اشعارش در بین قشر جوان رواج داشته است. قشری که از سالهای اول انقلاب در ایران خبری ندارد و درست به همین دلیل است که شعرهای سهراب همیشه برای خواننده خصوصاً قشر جوان از طراوت و تازگی برخوردار است.
ولی این گفته من در خصوص عاری بودن شعر سهراب از جریان‌های سیاسی به این معنا نیست که برای او این مسائل اهمیت نداشته است، بلکه او به ماهیت این تحولات در زمان خویش پی برده بودو به نظر من اشعار سهراب با ظرافت خاص به ماهیت اسلامی این تحولات اشاره می‌کند. در اشعار او احساس رسیدن به حق و خداوند و محوریت خدا در تمامی اعمال بشری اشاره شده است.
همین ویژگی را به گونه‌ای دیگر در اشعار استاد شهریار می‌توانیم ببینیم. بد نیست در این جلسه به مناسبت گرامی‌داشت روز شعر و ادب پارسی در ایران از  شهریار یکی دیگر از شاعران گرانقدر دوران معاصر ایران نیز یاد کنیم.
 او موفق شد از ادبیات غنی ایران بهره گرفته و اشعار خود را به زبان آذری به جامعه ایرانی ارائه کند. با خواندن شعر معروف او به نام حیدر بابا قلب هر خواننده‌ای از احساس لطیف این شاعر که در شعر خود آورده به لرزه می‌افتد.
در ادامه پروفسور اینجنیتو، ترجمه شعری از سهراب سپهری را به نام «هنوز در راهم» به زبان ایتالیایی قرائت کرد و گفت: این شعر سهراب هنوز به زبان ایتالیایی ترجمه نشده ولی شما در این شعر متوجه می‌شوید که سهراب در طول زندگی نه چندان طولانی خویش ، چه تحولاتی را گذرانده است . این شعر همچنین به ما نشان می‌دهد چگونه روحیه هنری این شاعر ، شعر او را متحول نموده است  چرا که ایشان همانگونه که آقای پورمرجان اشاره کردند، نقاش زبر دستی هم بوده است و همین نقاش بودن وی باعث شده بود که نگرشش به دنیای اطراف با دیگر شاعران همدوره خویش متفاوت شود و توانست  به گونه ائی اعجاب انگیز این نگرش را به درون شعر خویش منتقل کند.
اینجنیتو در خصوص حضور شعر نو در جامعه ایران گفت: شعر در جامعه ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. ایرانیان با شعر رابطه خاصی دارند و شعر بخشی از زندگی آنان است و با آداب و سنت آنان در هم آمیخته است . پس اگر شعر نو می‌خواهد از قالب و فرم دست و پاگیر شعر کلاسیک خارج شود و به گونه‌ای آزادانه خود را مطرح سازد بایستی مواظب باشد که از چهار چوب آداب و سنت خارج نشود چرا که با خارج شدن از آن، این خطر وجود دارد که از سوی جامعه پذیرفته نشود پس هر شعر نویی نمی‌تواند وارد جامعه ایران شود.
مردم این کشور با فرهنگ غنی خودشان، حتی در شعر نو هم بایستی ریشه‌های خود را ببینند تا آن را بپذیرند. به نظر من مدرنیسم در شعر فارسی  با ورود نیما یوشیج  به عرصه شعر آغاز نشد بلکه با یک بیت از شاعر بزرگ کلاسیک ایران که برای همه دنیا شناخته شده است آغاز گردیده یعنی مولانا.
مولانا یکی از غزلیات خویش را با این بیت آغاز می‌کند:
رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل      مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا
قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر                 پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا

مولانا در این بیت از قاعده شعر کلاسیک خارج نمی‌شود ولی از اینکه این قواعد باعث محدود شدن او می‌شوند شکایت دارد .
بعضی وقت‌ها برای توضیح دادن و اثبات  اینکه شعر نو، پدیده قرن نوزدهم است ماهیت اصلی فراموش می‌شود یعنی به نظر می‌رسد که شعر نو و کلاسیک به عنوان دو عنصر همیشه در حال تضاد با یکدیگر هستند در صورتی که اینگونه نیست .به نظر من شعر کلاسیک ، خود زمینه ایجاد شعر نو بوده است چرا که شاعران کلاسیک هم، چنان رابطه خوبی با قواعد دست و پاگیر شعر کلاسیک نداشتند و از هر فرصتی برای فرار از آن استفاده می‌کردند.
اگر شعر کلاسیک در ایران ارتباط مستقیم با معنویت دارد، همین ارتباط در شعر نو نیز وجود دارد ولی فقط نحوه استفاده از کلمات تغییر یافته است. سهراب در اشعار خویش خواننده را چندین بار دعوت می‌کند که چشم‌هایت را بشوی و جور دگر بین. این به نظر من همان ارتباط مستقیم با معنویت است که در اشعار کلاسیک ایران وجود دارد.
پروفسور اینجینیتو سخنان خود را با بیان جمله‌ای از سهراب سپهری به پایان برد:
شاعران وارثان آب، خرد و نور هستند.

در پایان این نشست برخی از اشعار سهراب سپهری توسط خانم نوروزی مترجم اشعار،  به زبان فارسی قرائت شد و متن ایتالیایی آن توسط پروفسور اینجنیتو برای حاضران قرائت گردید که بسیار مورد توجه و تشویق حضار قرار گرفت.


 
ایتالیا

ایتالیا

ایتالیا

0/700
send to friend
نظرات 1
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    بدون نام شنبه 29 شهریور 1393
    بسیار عالی
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST