آیدین فرنگی: «ترجمهی روشنگر قرآن کریم» با برگردان «کریم زمانی» تازهترین ترجمهای است که از کتاب مقدس آخرین پیامبر الهی به زبان فارسی صورت گرفته. این قرآن نفیس که مترجم در آن خلاصهای از تفسیرها و پژوهشهای قرآنی را نیز در کنار آیهها قرار داده، در آخرین روزهای سال گذشته منتشر شد و مرکز فرهنگی شهرکتاب نخستین نشست خود را در سال ۱۳۹۰ به رونمایی آن اختصاص داد. قرآن یاد شده این امکان را به خوانندهی جستوجوگر و اهل تحقیق میدهد تا علاوه بر مطالعهی متن و ترجمهی آیهها، در هر صفحه شرح و تفسیری فشرده از آیات را نیز به همراه ابیات و اشارات مرتبط مولانا مطالعه کند؛ شرح و تفسیرهایی که برگرفته از مجموعهی تفاسیر ارائه شده بر قرآن کریم و اشعار مثنوی معنوی هستند.
در این نشست کریم زمانی، سیدکاظم حافظیان، حسین استادولی و بهاءالدین خرمشاهی به بیان دیدگاههایشان پرداختند. حسین استادولی، مترجم قرآن و پژوهشگر دینی گفت: «مترجم قرآن پیشتر مترادف با مفسر قرآن بوده است؛ چندانکه «ابنعباس» را «ترجمان القرآن» لقب دادهاند. مترجم یعنی مفسر و ترجمهی بدون تفسیر از قرآن کریم امکانپذیر نیست.»
ترجمهی پیوستهی قرآن ضروری است
کریم زمانی، مترجم و محقق مجموعهی «ترجمهی روشنگر قرآن کریم»، ترجمهی پیوستهی قرآن را ضروری دانست و گفت: «عظمت قرآن ایجاب میکند که این کتاب بهطور پیوسته مورد بحث قرار بگیرد و ترجمه شود. اما چرا همواره نیاز به ارائهی ترجمههای جدید از قرآن وجود دارد؟ آنچنانکه حضرت علی (ع) در خطبهی ۱۴۷ نهجالبلاغه میفرماید، قرآن تجلیگاه حضرت حق است. پس خداوند بیآنکه با دیدهی بصر دیده شود، در قرآن تجلی یافته و قرآن ریسمانی است که خداوند بر اساس وجه رحمانیاش از آسمان آویخته تا آدمها یوسف جان خود را بر این ریسمان بیاویزند و خود را از چاه ظلمانی دنیا به سمت عالم ملکوت بالا بکشند. نزول قرآن نزول تجلّی است، نه نزول تخلّی. پرنده وقتی از شاخهی درخت برمیخیزد و روی زمین مینشیند، نزول تخلی کرده است؛ چراکه دیگر پرنده روی شاخه نمانده. این را نزول به تخلی میگویند که در واقع همان نزول مکانی است. اما نزول قرآن نه نزول مکانی که نزول مکانتی یا شأنی است. یعنی نزول حقیقت قرآن در مرتبهی عالم قدس بر ما ناسوتیان، به معنای تنزل قرآن از جایگاه قدسی خود نیست. قرآن بعد از نزول نیز همچنان بر جایگاه قدس اعلا قرار دارد؛ منتها به نحو تجلی ظهور کرده است؛ درست مثل خورشید که در آسمان تجلی میکند. هر کس به خورشید نزدیکتر باشد از نور و گرمای بیشتری برخوردار میشود. استفاده از قرآن نیز بنا به قدر و ظرفیت و مراتب ماست. اگر بخواهم خلاصهی دعوت قرآن را در یک جمله بیان کنم خواهم گفت: قرآن راه خروج از ظلمات است به سوی نور و این مصداق نور چیزی جز حیات طیبه نیست.»
«حیات طیّبه چیست؟» این مترجم قرآن و شارح مثنوی در پاسخ به پرسشی که خود مطرح کرده بود چنین توضیح داد: «حیات طیبه یعنی زندگی عبادی و بهترین نوع زندگی چیزی جز زندگی عبادی نیست. زندگی عبادی یعنی اینکه انسان «عبد بودن» خودش را فراموش نکند و مثل بشر امروز نباشد که درخصوص اماناتی مثل علوم و فنون و هنرها، که بهتعبیر مولانا همچون عصایی هستند که خداوند با ما داده تا درست راه برویم، حق امانت را بهجا نمیآورد. انسان به تعبیر مولانا برای شکستن قندیلها عصا را تبدیل به چماق کرده است.»
«زمانی» در مورد ارائهی ترجمه و تفسیرهای متعدد از قرآن نیز یادآور شد: «همواره جا دارد که روی قرآن کار شود و این کار پایانپذیر نیست. قرآن موجزترین عبارتها و عمیقترین مبانی را مندرج فرموده و این ویژگی اقتضاء میکند تا به صورت مدام روی آن کار شود و هر کس با رویکرد و نگاهی گام به این حوزه بگذارد. در نگاه من اگر توضیحات تفسیری نیز به ترجمهی آیات اضافه میشد، کار سودمندتری انجام میگرفت. برای رسیدن به این هدف تفاسیر متعدد را در حد توان خود بررسی کردم و کوشیدم اقوال مفسران نیز بهطور مقایسهای، اما نه به تفصیل و جزءنگرانه، بلکه به شکل موجز در برابر نگاه خواننده قرار بگیرد، تا مخاطب با نگاهها و مشارب متفاوت آشنا شود. در نهایت اقوال برگزیده را هم گاهی و در اکثر جاها بنابر ذکر قراین و دلایل تفسیری بیان کردهام.»
چاپ نفیس و دقیق
سیدکاظم حافظیان، کتابشناس و کتابدار پیشکسوت موسسهی اطلاعات، به ویژگیهای چاپی «ترجمهی روشنگر قرآن کریم» اشاره و تاکید کرد: «قطع کتاب اقتضاء نمیکند که در هر مکانی اقدام به مطالعهی آن کرد. این قرآن را باید در جایی که همه چیز مهیا مطالعهی آن است گشود و ساختار کتاب این پیام را به خواننده میرساند. صحافی غالب کتابهای نفیس بهگونهای است که صفحههای اول و آخر بهمرور از بین میروند. در قرآنها نیز به دلیل مراجعهی مکرر، معمولا صفحههای اول و آخر آسیب میبیند. خوشبختانه در اثری که در دست داریم، ساختار جلد، آستر بدرقه و صفحات اول و آخر طوری طراحی شدهاند که عمر کتاب بسیار بیشتر باشد. در انتخاب حروف، تنظیم صفحات، صفحه آرایی و... هم هیچ ایرادی از نظر کتابشناسی نمیتوان به آن گرفت.»
حافظیان تصریح کرد: «شک ندارم آنچه بهعنوان ترجمهی روشنگر قرآن در اختیار ما قرار گرفته، یکی از بهترین نمونههای ترجمهی قرآن است. شیوهی نگارش استاد زمانی در ترجمه، همان شیوهای است که از سالها پیش پی میگیرند. ایشان همواره کوشیدهاند در نوشتههاشان از زبانی استفاده کنند که برای عامهی مردم قابل درک باشد. شرح مثنوی ایشان به زلالی آب دیده است و استاد خواسته هر کس که میخواهد با مثنوی آشنا شود، حتی یک دانشآموز دبیرستانی، بتواند از آن بهره ببرد. همین رفتار ایشان را در حوزهی ترجمهی قرآن و تحقیقی که در اینباره انجام دادهاند نیز میبینیم. در این ترجمه توضیحاتی که درون قلاب قرار گرفته برای درک معانی قرآن بسیار ضروری است. تمام این شرحها هم مبتنی بر منابع کاملا صالح و مراجع شناخته شدهی حوزهی تفسیر قرآن، چه نزد شیعه و چه نزد سنی است. گاهی میبینیم که همهی آیهها شرح نشدهاند و در عوض به شرح آیههایی پرداخته شده که ضرورت شرح آنها از دید مترجم بیشتر احساس میشده و از همین رو حجم اطلاعاتی که در این مجموعه گرد آمده، بسیار قلیل است و محتوای آن بسیار غنی. مترجم گاه برای ترجمهی یک آیه به چند منبع مراجعه کرده و بر اساس تعمق اقدام به گزینش یک معادل برتر میکند. ترجمه و شرح حاضر، تقریبا تمام نیازهای خوانندهی امروز ایرانی را در مطالعهی قرآن پاسخ میدهد.»
ترجمهی بدون تفسیر امکانپذیر نیست
حسین استادولی، مترجم قرآن و پژوهشگر حوزهی دین، دربارهی ترجمه قرآن و ارتباط آن با تفسیر گفت: «قرآن حسب آیات الهی هم کتابی است همگانی و هم کتابی است همهزمانی. چون قرآن برای همیشه است و برای همهی انسانهاست، پس باید به زبان همهی انسانها نیز به گوششان برسد و هم طوری ترجمه شود که برای همهی زمانها پاسخگو باشد. به همین دلیل باید در زمانهای متفاوت، ترجمههایی که متناسب مردم آن عصر است از این کتاب ارائه شود. ترجمهی قرآن امر بسیار حساسی است و مراد، انتقال صرف یک مفهوم از یک لفظ به لفظ دیگر نیست. اصلا کل ترجمه بهمعنای عام یعنی تفسیر. یعنی بیان یک مطلب از یک زبان به زبان دیگر و برای همین است که «ابن عباس» را «ترجمانالقرآن» لقب دادهاند. یعنی «مفسر قرآن» و «مترجم قرآن» به یک معنا به کار رفته است. مترجم یعنی مفسر و ترجمهی بدون تفسیر امکانپذیر نیست.»
«استادولی» مزایای ترجمه روشنگر قرآن کریم را به شرح زیر برشمرد:
۱. همراه بودن با شرح. ترجمهی قرآن به شرح نیاز دارد و صرف ترجمه گویا نیست؛ خصوصا در آیاتی که جنبهی فقهی یا کلامی و تاریخی دارند.
۲. داشتن شرح لغات؛ چنانچه لغتها از نظر صرف و نحو توضیح داده شدهاند.
۳. استفاده از اشعار برای بهتر مفهوم کردن آیات.
۴. مراجعه به تفاسیر معتبر. برای ترجمهی درست باید قبل از ترجمه تفسیرها را خواند که این اتفاق در ترجمهی حاضر افتاده است.
۵. مراجعه به نقدهایی که بر ترجمههای پیشین نوشته شده.
۶. توجه به چندمعنایی بودن برخی آیات. برخی آیات در قرآن مرجع ضمیر خود را به درستی پیدا نمیکنند و باید دربارهشان توضیح داده شود. در ترجمهی حاضر این موارد بهطور کامل شرح و توضیح داده شدهاند و جایی که مراد به درستی معین نیست، مترجم هر دو برداشت مترتب را آورده است.»
یکی از پنج ترجمهی برتر قرآن
بهاالدین خرمشاهی، مترجم و پژوهشگر در حوزهی ترجمهی قرآن با طرح این پرسش که «ممکن است کسی بپرسد آیا ترجمهی حاضر بهترین ترجمهی قرآن است؟» گفت: «در پاسخ به پرسشی به این دشواری باید بگویم که ما اصلا بهترین ترجمهی قرآن را نمیتوانیم داشته باشیم؛ چرا که در هر ترجمهای میتوان چندوچون آورد و دربارهاش بحث کرد. اما بدون تردید ترجمهی حاضر در میان یکی از پنج ترجمهی برتر فارسی قرار دارد. گذشتگان ما ترجمه نمیکردند؛ چراکه در روزگار آنان تئوریهای ترجمه مطرح نبود. آنها فقط واژهنامه بهدست میدادند. البته واژهها و ترکیبهای تابناک شگفتآوری نیز خلق کردهاند؛ اما کارشان ترجمه نیست. مثلا آنها قواعد زبان عربی را در ترجمهی فارسی رعایت کردهاند و فارسی را براساس دستور زبان عربی نوشتهاند؛ درحالیکه مترجم باید همهی اقتضائات زبان مقصد را رعایت کند. البته از مشروطیت بدینسو حدود ۸۰ ترجمهی انجام شده از قرآن داریم که ۳۹ مورد آنها به چاپ رسیده است. من این ترجمهها را در کتابی با نام «بررسی ترجمههای امروزین فارسی قرآن کریم» پژوهیدهام و اکنون میتوانم بگویم ترجمهی حاضر که در زمان نوشته شدن کتاب من هنوز منتشر نشده بود، در ردیف پنج ترجمهی برتر فارسی از قرآن کریم قرار دارد.»
ترجمهی روشنگر قرآن کریم را نشر «نامک» به شکل کاملا نفیس در شمارگان ۵۰۰۰ نسخه عرضه کرده است.