img
img
img
img
img
img
تاریخ انتشار: 7 دی 1404
رونمایی «امت در فراسوی نیک و بد»؛ گفت‌وگوی نسلی درباره سیاست، تجربه و امکان یادگیری جمعی

کالبدشکافی میراث «جنبش مسلمانان مبارز» با حضور احسان خدیوی و دکتر بهزاد حق‌پناه در شهرکتاب بهار اصفهان؛

رونمایی «امت در فراسوی نیک و بد»؛ گفت‌وگوی نسلی درباره سیاست، تجربه و امکان یادگیری جمعی

نشست رونمایی و بررسی کتاب «امت در فراسوی نیک و بد» پنج‌شنبه‌ ۲۷ آبان در شهرکتاب بهار اصفهان برگزار شد. در این برنامه، احسان خدیوی (نویسنده کتاب) و بهزاد حق‌پناه (مسئول وقت شاخه اصفهان جنبش مسلمانان مبارز) با تمرکز بر مواضع هفته‌نامه «امت» در سال‌های آغازین انقلاب (۵۸–۵۹)، به گفت‌وگویی چالشی اما پربار درباره تاریخ‌نگاری، انتقال تجربه سیاسی، خطاهای یک نسل و جایگاه ادبیات سیاسی آن دوره در فهم امروز پرداختند.

این نشست صرفاً جلسه معرفی یک کتاب نبود و به صحنه‌ای برای مواجهه دو نگاه بدل شد: از یک سو روایت شاهدِ مستقیمِ تحولات پیش و پس از انقلاب و از سوی دیگر، خوانش پژوهشگر تاریخ معاصر که با فاصله زمانی و اتکا به متن و سند به آن دوره بازگشته است. حاصل این مواجهه، گفت‌وگویی درباره سیاست به مثابه «تجربه»، نسبتِ «متن» و «زیست»، و امکان آموختن جمعی از گذشته بود.

دکتر بهزاد حق‌پناه سخنان خود را با تأکید بر اهمیت بازخوانی پروژه‌هایی از جنس جنبش مسلمانان مبارز آغاز کرد و گفت بی‌توجهی به تجربه نیروهای سیاسی دهه ۵۰ و سال‌های نخست انقلاب، به معنای حذف بخشی از تجربه اجتماعی ایران است. او تصریح کرد که سخنش نه از موضع داوری ارزشی، بلکه از منظر استراتژیک و خط‌مشی سیاسی مطرح می‌شود و یادآور شد گروه‌هایی مانند جنبش مسلمانان مبارز و حتی جریان‌هایی چون حزب توده—صرف‌نظر از درستی یا نادرستی مواضع‌شان—در شکل‌دهی به تحولات آن دوران نقش داشته‌اند و حذف آن‌ها، روایت تاریخ را ناقص می‌کند.

حق‌پناه همچنین بر فقدان تجربه «سیاست علنی» در میان بسیاری از نیروهای اجتماعی آن دوره دست گذاشت و توضیح داد جز نهضت آزادی و بخشی از فعالان خارج از کشور، اغلب جریان‌ها نخستین مواجهه جدی خود با رقابت سیاسی، قدرت و سازوکارهای نیمه‌دموکراتیک را در همان مقطع تجربه کردند؛ تجربه‌ای که به‌گفته او، به خطاهای نظری و عملی فراوان انجامید و اگر انتقال و تحلیل می‌شد، شاید امکان تکرارِ کمتر آن وجود داشت.

در مقابل، احسان خدیوی با قدردانی از نقدها تأکید کرد پروژه او اساساً یک کار تاریخی است نه مداخله سیاسی؛ تلاشی برای بازسازی تجربه‌ای که یا به‌کلی حذف شده یا به شکلی کاریکاتوری روایت شده است. او توضیح داد تمرکز کتاب بر هفته‌نامه «امت»—ارگان مطبوعاتی جنبش مسلمانان مبارز—از ضرورت‌های پژوهش تاریخی می‌آید: دسترس‌پذیری متن، امکان راستی‌آزمایی و انسجام منبع. خدیوی گفت در این پروژه، تاریخ شفاهی با دشواری‌های جدی مواجه بوده؛ از جمله «سکوت»، «امتناع» یا مواجهه عاطفی برخی فعالان قدیمی با گذشته و زمان‌بر بودن جلب اعتماد چهره‌های محوری.

یکی از محورهای مهم گفت‌وگو، نقش «امت» در تولید گفتمان انقلابی بود. حق‌پناه با اشاره به بازنمایی دقیق مواضع فکری دکتر حبیب الله پیمان و هفته‌نامه «امت»، از صورت‌بندی مفاهیمی سخن گفت که بعدها سرنوشت‌ساز شدند؛ مفاهیمی مانند «مکتب» و «خط امام». خدیوی نیز یادآور شد در کتاب فصل‌های مستقلی به تحلیل مفهوم «خط امام» اختصاص یافته و نشان داده می‌شود چگونه این برچسب سیال، به‌تدریج به گفتمانی مسلط تبدیل شد و در سیاست ایران نقش تعیین‌کننده یافت.

در بخش دیگری از نشست، بحث «لیبرالیسم» به‌عنوان یکی از نقاط چالش‌برانگیز مطرح شد؛ جایی که حق‌پناه یادآور شد لیبرالیسم در آن مقطع، به ضد ارزش بدل شد و بسیاری از نیروهای انقلابی با این برچسب به دولت موقت و مهندس بازرگان می‌تاختند. خدیوی این موضوع را در چارچوب رقابت ایدئولوژیکِ رایج آن دوره توضیح داد و گفت ادبیات ضدلیبرالی محدود به «امت» نبود و در طیفی متنوع از نیروها رایج شده بود.

اختلاف نظر دیگر، به نقش حزب توده مربوط می‌شد. حق‌پناه ریشه برخی تغییر مواضع و تنش‌ها را بیشتر در تعارضات درونی و واکنش‌های شخصی می‌دید؛ در حالی‌که خدیوی تأکید کرد بدون در نظر گرفتن رقابت با حزب توده، تحلیل آن دوره ناقص می‌ماند و حتی شعار «نه شرقی، نه غربی» در عمل گاه بیش از آن‌که متوجه غرب باشد، ناظر به مهار نفوذ چپ تلقی می‌شد.

محور پایانی بحث به فاصله میان «واقعیت اجتماعی» و «اراده‌گرایی انقلابی» رسید. حق‌پناه با اشاره به ساختار جمعیتی و سطح سواد در سال ۵۸، طرح شعارهایی چون «جامعه بی‌طبقه توحیدی» یا تأکید افراطی بر شوراها را تا حدی ناشی از گسست با واقعیت اجتماعی دانست. خدیوی در پاسخ، این رویکردها را به پارادایم مسلط آن زمان پیوند زد و توضیح داد که ذهنیت سیاسی آن دوره تحت تأثیر فضای انقلاب‌های جهان سوم و گفتمان‌های رایج جهانی شکل گرفته بود و کتاب می‌کوشد همان چارچوب ذهنی را بازسازی کند، نه آن‌که از موضع امروز حکم صادر کند.

با وجود اختلاف‌ها، هر دو طرف بر برخی دستاوردهای فکری و فرهنگی این تجربه تأکید کردند: آموزش «متد اندیشیدن»، پرورش کادر، فاصله گرفتن از دوگانه‌های صفر و صدی و اثرگذاری بر بخشی از روشن‌فکران و مدیران آینده؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از نیروهایی که بعدها در جریان‌های ملی‌ـ‌مذهبی، اصلاح‌طلب یا نشریاتی مانند «ایران فردا» فعال شدند، از این تجربه اثر پذیرفتند. نشست در پایان با پرسش‌وپاسخ مخاطبان و ادامه گفت‌وگو درباره نسبتِ «تجربه و خطا» با «امکان یادگیری جمعی» به کار خود پایان داد.