کد مطلب: ۱۱۶۰۲
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶

مهاجرت بزرگ!

سلمان یزدی

شهرآرا:  کتاب «در ستایش بی‌سوادی» نوشته هانس ماگنوس انسنس برگر، نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار مطرح آلمان است که نشر «ماهی» آن را منتشر کرده است.

در مقدمه کتاب محمود حدادی، مترجم آن، توضیح مختصری نوشته است: «این کتاب مجموعه چهار مقاله مهم با عناوین «در ستایش بی‌سوادی»، «مهاجرت بزرگ»، «نگاهی به جنگ‌های داخلی»، و در نهایت «نکته‌هایی درباره تجمل کهنه و نو» است. با اینکه این مقالات در دهه ۹۰ میلادی نوشته شده‌اند، با ارائه دیدگاهی جهانی، تاریخی و انسان‌شناسانه نسبت‌به مسائل مختلفی چون سواد، رسانه، جنگ، مهاجرت، آوارگی، مصرف، تجمل و نقش رسانه هنوز هم در دو دهه بعد، بازتاب‌دهنده مسائل کنونی دنیای معاصر هستند.» به بهانه روز جهانی «مهاجران» نگاهی به یکی از مقاله‌ای این کتاب داشته‌ایم. مقاله «مهاجرت بزرگ» توانسته به‌خوبی مفهوم مهاجرت را بررسی کند و با تمثیل کوپه قطاربه‌شکلی ملموس مسئله مهاجرت را توضیح داده است.



یک مقاله پر اهمیت
مقاله «مهاجرت بزرگ» را اولین‌بار در سال ۷۷ عزت‌ا... فولادوند ترجمه کرده است. این مقاله خواندنی بیش از ۳۰ صفحه از این کتاب را به خود اختصاص داده است. دیدگاهی تاریخی درباره مهاجرت جمعی بشر در طول تاریخ وجود دارد. با تمثیل کوپه قطار مفاهیمی چون «خود و دیگری»، و انواع واژگانی که در این باره افراد قبایل مختلف بشری برای تمایز هویت خود از سایرین و به‌طور خاص اقوام رقیبشان به کار گرفته‌اند، مرور می‌شوند. در بخشی از این مباحث به مفهوم نوظهور «دولت-ملت» در تقابل با مفهوم دیرپای «قومیت» اشاره شده است. مفهوم مرکانتیلیسم، در ارتباط با پدیده مهاجرت، مهاجرت انبوه، بازار سیاه، پناهندگی و نفرت از بیگانه با ارجاع به مثال خاص جامعه آلمان در خلال و بعد از جنگ جهانی دوم از جمله مباحث این مقاله است که به‌صورت ستون‌های کوتاه و بعضاً تکه‌تکه با شماره پشت سرهم ارائه شده‌اند.
در این مطلب بخش‌هایی از این مقاله سودمند را با هم می‌خوانیم.

سویه تاریخی

«از داستان هابیل و قابیل می‌توان به چالش میان قبایل کوچ‌رو و یک‌جانشین پی برد: «و هابیل شبانی پیشه کرد و قابیل کشاورز شد.» جنگ آن‌ها بر سر حد و حریم به قتل می‌انجامد. اما نکته باریک داستان آنکه «یک‌جانشین» پس از قتل «خانه‌به‌دوش»، خود نیز «خانه‌به‌دوش» می‌شود: بر زمین آواره و سرگردان خواهی بود. تاریخ انسانی را می‌توان ظهور و نمود این تمثیل دانست. در هزاره‌های تاریخ، گاه جوامع یک‌جانشینی شکل می‌گیرند که در نگاهی کلی استثنا هستند، چراکه قاعده کار انسان غارتگری، تجاوز، آدم‌ربایی، تاراندن، نفی‌بلد، تجارت برده، استعمار و بند و زندان بوده است. همیشه بخش بزرگی از انسان‌ها زندگی را در سرگردانی، کوچ یا فرار به سر برده‌اند-به دلایل بسیار گوناگون و به اجبار و اختیار- و فرجام این چرخه همیشه به‌ناچار تلاطم‌آمیز و روندش چنان پرهرج و مرج است که هرگونه برنامه‌ریزی و پیش‌بینی درازمدت را ناممکن می‌سازد.»

آینه قطار
بخش دیگر و مهم این مقاله تمثیل قطار است. در این تمثیل وضعیتی که انسنس برگر شرح می‌دهد و در آن به بحث مهاجرت می‌پردازد، همانند آینه‌ای است که روبه‌روی آدمی قرار می‌گیرد. ما با خیره‌شدن در آینه و درک وضعیت حتماً اندکی یا شاید زیاد حالمان از خودمان بد می‌شود.
حالا این تمثیل را با هم بخوانیم: «دو مسافر در یک کوپه قطار. هیچ نمی‌دانیم اهل کجا هستند و کجا می‌روند. همین‌قدر می‌بینیم که در این کوپه به‌راحتی خانه خودشان جا خوش کرده‌اند. میز، رخت‌آویز و قفسه بار را هم مال خودشان کرده‌اند. روی نیمکت‌های خالی روزنامه، پالتو و کیف دستی ولو است. در باز می‌شود و دو مسافر جدید داخل می‌شوند. استقبالی از این دو صورت نمی‌گیرد. حتی در جمع‌تر نشستن، جابازکردن و تقسیم قفسه بار آشکارا اکراه نشان می‌دهند. آن دو مسافر اول، حتی اگر هم‌دیگر را نشناسند، همبستگی عجیبی از خود نشان می‌دهند و در مقابل تازه‌واردها جبهه‌ای متحد می‌سازند. این کوپه قلمرو آن‌ها بوده است و حالا باید سهمی برای غیر قائل شوند. پس تازه‌واردان را به چشم متجاوز نگاه می‌کنند. تصور دو نفر اول از خودشان تصور انسان بومی است که کل مکان را ملک مطلق خویش می‌داند. چنین درکی هیچ پایه عقلانی‌ای ندارد، اما تا بخواهی ریشه‌اش عمیق است.
با این حال، کار به کشمکش آشکار نمی‌کشد و دلیل آن هم قواعدی است که مستقل از اراده آنان بر آنان حاکمیت دارد. غریزه قلمروخواهی‌شان را از یک طرف مقررات راه‌آهن و از طرف دیگر هنجارهای نانوشته‌ای مثل ادب مهار می‌کند. به همین خاطر به نگاهی مختصر و عذرخواهی زورکی و زیرلبی بسنده می‌کنند. به حضور تازه‌واردان گردن می‌نهند و به آن‌ها خو می‌گیرند. با این حال، انگ و بدنامی، هرچند اندک، برای آن دو باقی می‌ماند... .»

مسافران جدید

در ادامه این تمثل می‌خوانیم: «اینجا دو مسافر دیگر در کوپه را باز می‌کنند. از این لحظه آن دو نفری که پیش‌تر آمده بودند تغییر مقام می‌دهند. دمی پیش آن‌ها متجاوز بودند و غریبه، ولی حال به یکباره، بومی، خودی و عضو طایفه یک‌جانشینان می‌شوند و صاحب کوپه‌اند و همه آن امتیازهایی را از آن خود می‌دانند که نوآمدگان برخورداری از آن‌ها را حق مسلم خود می‌پندارند. این دفاع از قلمرو موروثی اندکی پیش به تصاحب درآمده امری نامعقول می‌نماید. نکته قابل‌توجه، نبود هرگونه هم‌دلی با نوآمدگانی است که باید با همان مخالفت‌هایی بجنگد که پیشینیان جنگیده بودند و همان مراسم تشرف را بگذرانند که پیشینیان گذرانده بودند، و شگفت است فراموشکاری‌ای چنین سریع که آدمی در پس آن اصل خویش را پنهان و انکار می‌کند.»

میلیون‌ها نفر در قطار
«خوبی تمثیل کوپه قطار این است که مکان رویداد با وضوح تمام در پیش چشم ماست. البته در آن تصویر هراس‌انگیز قایق نجات هم می‌شود جابه‌جا چهره‌هایی را تشخیص داد، همچنان که در تابلوی «زورق مدوسا» اثر تئودور ژریکو برخی چهره‌ها، رویدادها و سرنوشت‌ها قابل‌تمیزند. البته افراد روی این تابلو کلاً هجده نفرند، درحالی‌که در آمارهای روزگار ما، حرف گرسنگان، بیکاران و آوارگان که پیش می‌آید، رقم رایج میلیون است... .»

اصلاحات
چرایی و چیستی و تاریخچه مهاجرت و... از بحث‌های درازدامنی است که می‌توان به‌صورت گسترده درباره آن نوشت. اما ضرورت توجه به مهاجرین و اصلاح نگاه ما به مهاجران تنها از راه فرهنگ قابل‌انجام است. در شهر مشهد که مهاجران زیادی در آن ساکن هستند، اصلاح نگاه به مهاجران اگرچه درمقایسه‌با گذشته بهتر شده است، اما هنوز هم در یک محیطِ اندکی فرهنگی، اگر شما مثلاً بگویید فلان آدم هنرمند مهاجر است، با سوءظن به شما می‌نگرند! و این یعنی ما هنوز باید بر مسأله مهاجرت و برخورد با مهاجرین تمرکز کنیم و بتوانیم با گفتمان، این برخورد اندکی نژادپرستانه را از خودمان دور کنیم.

 

 

کلید واژه ها: در ستایش بی‌سوادی -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST