کد مطلب: ۱۱۸۵۲
تاریخ انتشار: یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۶

محبوبیت زوال ناپذیر یک شاعر ملی

کامیار عابدی

ایران: میرزا ابوالقاسم قزوینی مشهور به عارف قزوینی که در سال ۱۲۵۹ در قزوین چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۱۲ در همدان زندگی را بدرود گفت، یکی از چهره‌های ادبی و فرهنگی محبوب ایران در نیمه نخست سده بیستم میلادی است. اما او در نیمه نخست سده بیست و یکم میلادی همچنان محبوبیت خود را در میان ایرانیان حفظ کرده است. راز محبوبیت او چیست؟
به احتمال زیاد، یکی از دلیل‌های محبوبیت او را باید به موسیقیدانی‌اش مربوط دانست. وی هم آهنگ می‌ساخت، هم شعرش را می‌سرود و هم آن را با آوایی بس خوش می‌خواند. به‌تعبیر رشید یاسمی، استاد تاریخ و ادبیات، عارف قزوینی مرد خوش محضری نبود اما اهل ذوق، تلخی محضرش را چون شکر می‌چشیدند:«گاه اتفاق می‌افتاد که شبی تا بامداد با او بودند و جز عبارت ای داد بیداد از او نمی‌شنیدند و وقتی پیش می‌آمد که مجلس را از شور تصانیف خود چون سماع عارفان به وجد و طرب می‌افکند»:
پیام، دوشم از پیر می‌فروش آمد
بنوش باده که یک ملتی به هوش آمد
* * *
بدان که مملکت داریوش و کشور جم
به دست فتنه بیگانگان نخواهد ماند
* * *
چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم
من این آتش خریدارش به جانم تا که جان دارم
* * *
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
* * *
دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
اما این دلیل نباید کافی باشد.چرا که در ایران کمابیش موسیقیدانانی با این موقعیت یا موقعیتی نزدیک به آن وجود داشته‌اند. نکته اینجاست که او در راه بهره‌جویی از هنر خویش، یا همانند کودکی صادق بود یا شبیه «امیر مُقامران» مورد اشاره در کتاب «اسرار التوحید» که وقتی از او پرسیدند چگونه به این امیری رسیدی، گفت «به راست باختن و پاک باختن»! این همان راز اصلی محبوبیت زوال‌ناپذیر عارف قزوینی بوده است. او چه در دوره مشروطه و چه در دوره رضاشاهی همواره به منافع ملی اندیشید و رنج‌های ناشی از همراهی نکردن با نیروهای اقتدارگرا، از جمله آزارهای روحی را با آن حساسیت هنرمندانه‌اش متحمل شد. شاید برای بسیاری از علاقه‌مندان ادبی و فرهنگی نام «عارف» برای میرزا ابوالقاسم قزوینی نام چندان با مسمایی نبوده باشد. هنگامی که دیوان او را ورق می‌زنیم، جز همگامی ادبی با شاعرانی مانند سعدی و حافظ، از نفوذ عرفان کهن ایران در شعر عارف کمتر نشانی می‌یابیم. اما درحقیقت درپس این دیوان، عرفانی وجود دارد که مأخذ آن ایران است.آن صدق کودکانه، وآن راست باختن و پاک باختن مُقامرانه اگر به این مأخذ علاوه شود، آن گاه درخواهیم یافت که نام «عارف» بر او به هیچ وجه بی‌مسما نیست.همین ویژگی است که سبب می‌شود با وجود ضعف‌های ادبی و حتی موسیقایی‌اش، همچنان بر صدر علایق مردم سرزمینش باقی مانده باشد. تپش زندگی و روح میهن دوستی در همه ترانه‌ها و شعرهای این مرد شوریده احوال اما پُراخلاص به وضوح دیده و شنیده می‌شود.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST