شهرآرا: بیستوهشتم
اردیبهشت در تقویم ایران به «روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری» نامگذاری شده
است. خیام فیلسوف، حکیم، ریاضیدان، منجم، کیهانشناس، نویسنده و شاعر نامدار
ایرانی است که در نیمه دوم سده پنجم هجریقمری میزیسته و بیتردید یکی از بزرگترین
مردان تاریخ علم و حکمت در ایران و جهان بهشمار میآید. شاید ادعای وجود چنین
شخصیتی با چنین ویژگیهایی برای خیلیها افسانهوار یا خیالی بهنظر بیاید، اما
خواهیم گفت که آثار خیام بهروشنی ابعاد درخشان زندگی او را پیش چشم ما میگذارد
تا بدانیم مردانی در گذشته این سرزمین بودهاند که عمر خود را با مجاهدتی شگفتانگیز
وقف ساختن تمدن شکوهمندی بهنام «ایران» کردهاند و هر یک در جایگاه خود خشتی بر
خشتهای این بنای رفیع
گذاشتهاند.
خیام فیلسوف است؛ رسالههایی بهزبان عربی از او باقی مانده که نشاندهنده
تخصص او در بحث و تحقیق درباره فلسفه یونان است و پارههایی از این رسالهها میتواند
گواهی بر دقت علمی شگفت خیام در مسائل فلسفی باشد. او همچنین ریاضیدانی بزرگ در
تاریخ علم بهشمار میرود؛ «مثلث خیامپاسکال» و گسترش «عدد پی» برای محاسبه محیط و مساحت دایره، دو یادگار مهم خیام در علم
ریاضی است که بهنام او در تاریخ این علم ثبت شده است. نجوم و کیهانشناسی خیام نیز
در مهمترین یادگار او برای ما ایرانیان نمود و بروز یافته است؛ «تقویم جلالی» که
بهخواسته جلالالدین ملکشاه سلجوقی و با اشراف علمی خیام تهیه و تدوین شده، یکی
از کاملترین و دقیقترین سالشمارهای جهان و تقویم رسمی امروز کشور ماست. خیام
همچنین نویسنده بزرگی است؛ اگر کتاب «نوروزنامه» را از خیام بدانیم، میپذیریم که
او یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات ایران است که نثری روان و فصیح با
محتوایی سرشار از حکمتهای زنده زندگی از روزگار باستان تا زمانه نویسنده در کتابش
چشمنوازی میکند. شاعری خیام نیز آشناترین وجه از وجوه شخصیت او برای ما ایرانیان
و نیز برای عموم مردم جهان است و خوب است بدانیم که هیچ اثری از زبان فارسی تا
کنون بهاندازه رباعیهای خیام به زبانهای مختلف دنیا ترجمه نشده است. خیام جدا
از شخصیت علمی و فلسفی خویش، با همان حدود ۱۴۰ رباعی خود توانسته است به بیشتر فرهنگها
راه پیدا کند و بهبرکت ترجمهای که فیتزجرالد انگلیسی از رباعیات خیام بهزبان
انگلیسی انجام داد، به پیشخوان کتابفروشیهای دیگر کشورهای دنیا راه یابد.
شاید دوران ظهور چنین انسانهایی در تاریخ ایران و جهان بهسر آمده
باشد و زمانه از زادن چنین فرزندانی عقیم باشد، اما مطالعه زندگی آنها با این
عظمت شخصیتی بیتردید برای نسلهای بعدی الهامبخش و آموزنده است. در این میان،
بزرگترین گناه این است که بخواهیم شخصیت افرادی مثل خیام را در هالههای افسانه و
اسطوره بپوشانیم و از باورپذیری آن برای نسلهای جوان و نوجوان بکاهیم. یکی از
رسالتهای نخبگان امروز شاید همین باشد که میراث انسانی این تمدن دیرینه را بهشکلی
باورپذیر و زدودهشده از افسانهها و اسطورهها پیش چشمهای ناباوران این روزگار
بگذارند.