جهانگیر دری یکی از بهترین ایرانشناسان زمان ما از آن آدمهای کم تعدادی بود که سرنوست منحصر به فرد خود را برای ساختن پلهای فرهنگی و روابط انسانی به خدمت گرفته بود. وی که از یک پدر ایرانی و مادر روسی به دنیا آمده بود کل خصلتهای نیکوی این دو ملت را در وجود خود جمع کرده و آنها را در قالب تحقیقات بسیارعمیق و ترجمههای فوق العاده ظریف و زیبای خویش به ثمر نشانده بود. گرچه تاج فعالیتهای علمی و ادبی وی شاید همان دو جلد فرهنگ روسی به فارسی باشد که تا به حال مورد قبول وعنایت کل ایراشناسان روسی دان واقع شده و میشود.
از وقتی که در عنفوان جوانیام یاد گرفتن زبان فارسی را آغاز کردم نام جهانگیر دری به عنوان بهترین ایرانشناس شوروی هم به گوشم خورده بود. بعداً موقعی که کارهای ایشان را نیز مطالعه کرم عاشق این دانشمند بزرگ شدم و آرزو داشتم یک بار هم شده از نزدیک ببینمش.
در سال ۲۰۰۸ در جمهوری اسلامی ایران به یک کنفرانس علمی دعوت شدم. وقتی که در لیست اسامی دعوت شدگان اسم آقای دری را نیز یافتم بی نهایت خوشحال شدم.
روز دوم کنفرانس در سالن نهارخوری داشتم صبجانه میخورم که یک آقای قدبلند و بسیار شیک پوش به میزم نزیک شده و خیلی مؤدبانه از من به روسی اجازه خواست تا کنارم بنشیند. همان سال روابط سیاسی روسیه با گرجستان خیلی تیره و تار شده بود. گرچه من هیچ وقت شخصاً مشکلی با مردم عادی روسی و به ویژه با دانشماندان فرزانه آن کشور نداشتم ولی ظاهراً چنان بی حوصله با آن آقای روس رضایت داده بودم که نه ایشان برای من خود را معرفی کرده و نه من اسم خودم را به او گفته بودم. موقع صبحانه فقط چند جمله تشریفاتی را با هم مبادله کردیم و آن روز همه چیز با همین وضعیت پایان یافت.
روز دوم آن آقای روس باز کنارم نشست و این بار بین ما رابطه صمیمیتری برقرار شد چون وی بیرامون ادبیات فارسی شروع به صحبت کرد و چنان با شوق و اشتیاق مطالبی را راجع به داستانهای هوشنگ گلشیری گفت که مرا نهایتاً شیفته خود کرد.
در پایان صحبتش از او پرسیدم: گویا در این کنفرانس باید آقای دری نیز دعوت شدهاند؟ آیا شما خبری از ایشان دارید؟ آقای هم سفره من به من لبخند مرموزی زد و بی آنکه حرفی بزند به من کارت شناسای خود را تعارف کرد. به کارتش که نگاه کردم نزدیک بود شوکی به من وارد شود. روی آن نوشته بود:
جهانگیر دری، ایرانشناس، استاد دانشگاه دولتی زبانشناسی مسکو
باری این استاد ارجمند درس فروتنی و محبت انسانی را به من داده بود!