استادِ خوب، فقط خوب درسنمیدهد، بلکه در زوایای متن درنگمیکند، دیدگاههای مختلف و احتمالاً مخالف را طرحمیکند و بر راههای نرفته نور میتاباند.
نویسنده در سالهای نخستِ دانشجویی، از دانشِ متنپژوهانِ دقیقالنظری همچون استاد زندهیاد دکتر عباس ماهیار و نیز استاد دکتر محمودِ عابدی برخوردار بود. اوایلِ دههی هفتاد، استاد ماهیار یکییکی مطالبی را که محصولِ سالها تدریسکردن و دقتِنظرهایشان بود، منتشرمیکردند و نفحاتالأنسِ استاد عابدی نیز بهعنوانِ کتاب سال برگزیدهشدهبود؛ اثری بهراستی کمنظیر که از سالها پژوهشِ مستمرِ مصحّحی باریکبین حکایتدارد. هر دو استاد در متنخوانی و متنپژوهی آیتی بودند. و در اهمیتِ تصحیحِ متن همین بس که برخی (ازجمله جیمز ثورپ) آن را ترکیبی از کارِ «دانشمند» و «هنرمند» دانستهاند. متنپژوه باید مجهز به دانشهای گوناگونی باشد، ازجمله: «نسخهشناسی»، «خطشناسی»، «تاریخِ تحولاتِ واژه»، «گونههای زبان»، «تاریخ ادبیات»، «سبکها و سننِ ادبی»، «باورها و علوم و فنونِ رایج در روزگارِ مولف»، «آشنایی با اعلام تاریخی و جغرافیایی» و ... . و تعلیقاتِ استاد عابدی بر نفحاتالأنس و کشفالمحجوب و سیاستنامه، بهخوبی از اشرافِ کمنظیرِ ایشان بر این حیطهها حکایتدارد.
به حافظهام مراجعهمیکنم و فقط چند نکته را مرورمیکنم که قریببه سه دهه پیش در کلاسهای استاد شنیدهام و تأثیراتش همچنان در من زنده است. مهمتر از خودِ این نکتهها، روشی بوده که ما دانشجویان، ناخودآگاه از ایشان میآموختیم:
روزی استاد هنگام تدریس به واژهی «تشویر» که رسیدند، پرسیدند: ریشهی این واژه چیست؟ آیا اشتقاقاتِ دیگری از این واژه میشناسید؟ ما دانشجویان هرکدام چیزی گفتیم. بعدها دریافتم تشویر واژهی غریبی است و من ازقضا همین چندماهِ پیش بود که واژهی «مشوّر» را در متنی دیدم و بهیادِ آن روز و آن توجه و درنگ، افتادم.
روزی استاد هنگامِ تدریس شعرِ حافظ پرسیدند، در مصراعِ «خود کامِ تنگدستان کی زان دهن برآید؟»، «خود» دقیقاً یعنی چه؟ هرکسی چیزی گفتیم. و بعدها دانستم که «خود» جز آنکه ضمیر است، گاه نقش و معانیِ گوناگونِ قیدی نیز دارد. یکبار نیز به این مصراعِ حافظ: «علم و فضلی که به چل سال دلم جمعآورد» که رسیدند، پرسیدند: «علم» و «فضل» دقیقاً یعنی چه؟ و بعد از شنیدنِ سخنانِ دانشجویان افزودند: «علم» در متون کهن، در مواردی، بلکه بسیاری از موارد، معنایی نزدیک به «علومِ دینی» و «دانشِ فقه» دارد (چنانکه در فیالمثل «حوزهی علمیه») و «فضل» یا «فضلیات» نیز معنایی درحدودِ سوادِ ادبی و دانشهای بلاغی. و بیهقی آنجا که درکنارِ شرارتها و زعارتهای بوسهلِ زوزنی، میگوید «و فضل جای دیگر نشیند» به این نکته نظر دارد.
در خبرها شنیدهام استاد عابدی مشغولِ تصحیحِ کلیاتِ سعدی هستند؛ بیتابانه انتشارش را انتظارمیکشم. از آنجا که در کلاسهای حافظِ ایشان، نکتهسنجیهایی نادر شنیدهام، آرزومیکنم استاد دیرسال و تندرست بزیند و روزی نیز به سراغِ شرحِ دیوانِ حافظ بروند. آن شرح، درکنارِ «حافظنامهی» استاد خرمشاهی، «شرحِ غزلهای حافظ»ِ زندهیاد استاد هروی و بهخصوص «شرحِ شوقِ» استاد سعیدِ حمیدیان، از دقیقترین شرحهای دیوانِ خواجه خواهدبود. به امیدِ آن روز!