اعتماد: آیینها امری زنده و جاری و از این رو همواره معاصر هستند. آنها روایتی اکنونی و برآمده از شمایل زمانه خود را شکل میدهند. آیینها در گذر زمان در حال تغییر بوده، چیزهایی را بر اجرای خود اضافه کرده و موارد دیگری را از آن کاستهاند. شاید بتوان به جرات گفت که پربسامدترین آیینها در دهههای اخیر مربوط به محرم بوده که اشکال مختلفی در خود دارد و این اشکال حاصل روایتها و بیانهای مختلفی است که هر کدام در جغرافیایی، قومیتی و در تعامل با فرهنگهایی جان گرفته، زیسته و تجربه کردهاند. این موضوع را میتوان در لحن نوحههای مختلف، انواع تعزیهها و حتی آیینهای مختلف سوگواری محرم در هر منطقه مشاهده کرد که رنگ و بوی سنتها و حتی طبیعت منطقه را به خود گرفته است. در نظر داشته باشیم طبیعت مهمترین ماده خلق و روایت را دراختیار اهالی آن منطقه قرار میداده است تا ابزار آیینهای خود را با آن شکل دهند. این استفاده از ابزارهای آشنا سبب شده است تا آیینورزان با آیین پیوند خورده و با آن احساس آشنایی و قرابت داشته باشند. این احساس و همچنین مشارکت در تجربه آیینی برای آن معناهای متعددی میسازد؛ معنایی که دیگر روایت تاریخ نیست، وقتی به آیینهای محرم نگاه میکنیم این آیینها به دنبال روایتگری تاریخ یا بیان نعل به نعل آن نیستند بلکه بر آنند تا بیانی برای مفاهیمی فرهنگی باشند؛ مفاهیمی که حاصل تجربههای جمعی است و دریافتی که اهالی از مفاهیم زندگی در پنجره هر کدام از آیینها به دست آوردهاند. اینگونه زندگی بیزمان شده و تجربهها و روایتهای مختلف در گذشته و حال و آینده پیوند میخورند. در نظر داشته باشیم که تجربههای آیینی همواره خلاقانه و بازتولیدی هستند و هر بار اجرای آیین، آن را دوباره خلق کرده و میسازد و در هر بار تولید دست در دست زمانه، دردها و نیازها و حتی تکنولوژیهای زمانه را با خود برده و در ساخت جدید از آن بهره میگیرد. اینگونه است که شاهد بودهایم انواع دستگاهها و نواهای موسیقی جدید یا تکنولوژیهای نو به آیینهای محرم وارد شدهاند. ورود هر نشانه و هر تغییری، خواهناخواه بر معنا و تجربه آیینهای محرم اثر گذاشته و خواهد گذاشت. هر کدام از این تجربهها چیزی بر میراث محرم افزوده، امکان درک و دریافتی را برای افرادی ایجاد کرده و سبب شده است مفاهیم عاشورا همراه با آیینهای محرم بسط پیدا کند. از این رو نباید از تغییر شمایل آیینها واهمه داشت بلکه باید درنظر داشت که زمانه ما نیز ژانرها و ابزار خود را دارد، رسانهها و ابزاری که برای اهل زمانه ما آشنا هستند. از سوی دیگر آیینها همواره خود را با شرایط زمانه چه با محدودیتها و چه با معانی زمانه تطبیق دادهاند. حالا به زمانه دیگری رسیدهایم که هم شبکههای ارتباطی مجازی رسانه زمانه آن بوده و هم اینکه تکنولوژیهای ارتباطی نو به ابزار معناساز آن تبدیل شدهاند. از سوی دیگر این زمانه همه تجربههای پیشین را با خود دارد؛ تجربههایی که هم پرسشساز هستند و هم پاسخگو، زمانهای که دردها و چالشهای خود را دارد. موضوعاتی که میتواند قرابتی با آیینهای محرم داشته باشد و تجربه امروزی میتواند محل پیوند هر دو باشد، پیوندی که معاصر بودن را تحقق میبخشد. امروز ما هم میراثداران آیینهای محرم هستیم و هم میراثسازان آن. اما اینکه امروز چه روایت معاصری از آیینهای محرمی میسازیم حاصل چگونه نگریستن، ابزار زمانه و چگونگی اشتراکی جمعی ماست. حفظ میراثهای آیینی نباید امکان تعامل، معاصرشدگی و توسعه آن را بگیرد، وگرنه زنده بودن از آن سلب شده اما این به معنای نادیده گرفتن تمامی میراث تجربه شده نیست بلکه باید آن را درک و دریافت و بازروایی کرد. شرایط امسال محرم از جنبههای مختلف آیینهای محرم را در مرحله خاصی قرار داده که میتواند بازروایی آن هم به توسعه معانی یا به چالش کشیده شدن تداوم میراث آیینی آن بینجامد.