ایران: نمایشنامه این ویژگی را دارد که بارها و بارها در هر جا
و زمانی میتواند اجرا شود بنابراین تجدید چاپ نمایشنامههایی که پیش از این نوشته
و چاپ شدهاند؛ این فرصت را به وجود میآورد که ضمن یادآوری متنهای برگزیده از
گذشته همچنان میتوان با خواندن و اجرای آنها لذت متعارفی را برای افراد جامعه
تأمین کرد.
همین یکی، دو ماه پیش بود که مجموعهای از نمایشنامههای
تک پردهای یوجین اونیل با برگردان صفدر تقیزاده و محمدعلی صفریان از سوی نشر
نریمان منتشر شد؛ مجموعهای که ۶۳ سال پیش در انتشارات نیل منتشر شده بود و حالا این تجدید چاپ
بیانگر چند نکته اساسی است. اینکه جریان ترجمه متون مدرن در ایران از تاریخچه ای
برخوردار است و چه متون تراز اولی در این دوران منتشر شده و مترجمان از چه قدرت
قلم و بیانی برخوردار بودهاند؛ بویژه مترجمان آبادانی، مسجد سلیمانی و خوزستانی
که در صنعت نفت مشغول به کار بوده اند و در ارتباط با مردمان انگلیسی زبان و دیدن
فیلمهای سینماییهالیوود، بهتر در جریان زبان خارجه قرار گرفته اند و حالا با
آشنایی مطلوب از دو زبان مبدأ و مقصد به درستی توانستهاند ترجمان بهتری را در
اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار دهند. چنانچه ترجمه متون اونیل که به زبان ملوانان
و جاشوهای بینالمللی نوشته شده و این خود برخوردار از دایره واژگان متفاوت است،
خبر از ترجمهای سخت و نافرمان میدهد که به راستی تقی زاده و صفریان به درستی از
پس این برگردان برآمدهاند و این خود تنها پیامد حضور نزدیک در دل زبان بیگانه
دارد که این سختی را توانسته هموار گرداند.
به هر تقدیر میدانیم که یوجین اونیل از آغازگران
نمایشنامه نویسی مدرن در امریکاست که تقریباً متون بسیار مهمش در ایران بارها
ترجمه و اجرا شده و هنوز هم این متون پتانسیل لازم را برای ترجمهها و اجراهای پس
از این نیز خواهد داشت و چه بهتر برای استقرار یک وضعیت مطلوب همچنان تأکید بر
ترجمان داشتههای مهم جهان در سرزمین مان داشته باشیم که این خود یک راه مواجهه
برای گسترش فرهنگی است و ما در دیدن و خواندن این متون است که قابلیتهای تکنیکی
بهتری را وارد ادبیات و هنر معاصر مان خواهیم کرد و این نوع ترجمههای ماندگار نیز
نباید از دور خارج شود که بودن و یادآوری شان برای نسل نو یک آزمون و مطالعه
کارآمد خواهد شد که بتواند با تکیه بر همین گذشته ناب امروز را نابتر و شفافتر
گردانند و میدانیم که در کتمان و فراموشیاش ما دچار تکرار مکررات و به اصطلاح در
جا زدنهای بی نتیجه خواهیم شد که سودی برای یک وضعیت فراگیر و پیشرفته نخواهد بود.
بنابراین بهتر است که چنین نمونههایی همچنان در دسترس
قرار بگیرد و ما برخوردار از یک ارتباط و پیوستگی معنادار برای استقرار فرهنگی
مفید باشیم چنانچه از نجف دریابندری نیز ترجمانی از متون نمایشی ساموئل بکت
نویسنده جهانی، ایرلندی و فرانسوی، از دهه ۴۰ و ۵۰
به یادگار مانده که به دلایلی در زمان حیات این مترجم تجدید چاپ نشده که البته
ایشان چنین قصدی داشتند. شاید یک دلیلش ترجمههای متنوع از متون بکت باشد و دلیل
دیگرش نقد و نظرهای تند و البته گاهی بی پایه بر ترجمههای پیش از این باشد، که
مانع از تصمیم قطعیتر برای این یادآوریها شده است اما همچنان این امتیاز محفوظ
است و نباید از چنین امتیازی چشمپوشی کرد بلکه باید چشم امید بست به آیندهای که
در همین دایرههای به هم پیوسته با فصلهای مشترک ناب و درهم تنیده ما را دچار یک
وضعیت بهتر خواهند کرد و نبودن همین دور تسلسل و پیوستگیهاست که ما را در
پابرجایی نابخردیها و کمبودها نگه خواهد داشت. حالا متون نمایشی دیگری هم هستند
که با شناخت و تأکید انتشاراتیها، نهادهای فرهنگی و دانشگاهها میتوان در درازمدت
یک به یک آنها را در اختیار مخاطبانش قرار داد.