فرهیختگان: ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روزی است که همواره در تاریخ ایران با نام «کودتا» عجین شده است.
تاکنون بارها و بارها درباره این حادثه و آنچه در آن گذشته، حرف زده شده است. کتابها،
مقالات و پژوهشهای گوناگونی تاکنون درباره این رخداد بزرگ تاریخ معاصر ایران
نوشته شده است، اما آنچه هنوز این کودتا را با سوالات جدی مواجه میکند، معماهای
حل نشده آن است؛ معماهایی که حتی با در دسترس قرار گرفتن آرشیوهای دولتهای آمریکا
و انگلیس و تحلیلهای گوناگون هنوز با تردیدهای جدی روبهرو است. شاید هنوز نتوان
به این سوالات پاسخهای مشخصی داد؛ اما آنچه میدانیم این است که تاکنون درباره
روز کودتا حرفهای بسیاری زده شده است. آنچه در این میان اندکی مغفول مانده حوادث
سه روز ۲۵ تا ۲۷
مرداد است که رنگ و بوی دیگری داشت. شاید به همین دلیل است که هنوز آنانی که در
زمان کودتا حضور داشتهاند، به اتفاقات روزهای ۲۵ تا ۲۷
مرداد که به کودتای ۲۸
مرداد انجامید، با دیده شگفتی مینگرند. بازخوانی آنچه در این سه روز گذشت، شاید
بتواند باب تازه در برابر حوادثی که منجر به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شده است، باز کند.
دولت جمهوریخواه
محمدعلی موحد در کتاب مهم خود «خواب آشفته نفت» درباره
شرایط پیش از کودتا به نکات مهمی اشاره میکند: «چنان مینمود که مصدق بر مخالفان
خود فائق آمده و آنان را سر جای خود نشانده است. همهپرسی همچنان که او میخواست
در سراسر کشور انجام گرفته و نظر دولت در خصوص انحلال مجلس هفدهم شورای ملی تایید
شده بود. با انحلال مجلس، نمایندگان مخالف مصونیت پارلمانی خود و نیز تریبون آزادی
را که برای حمله به مصدق در اختیار داشتند، از دست داده بودند... شاه املاک سلطنتی
را بر وفق نظر مصدق به دولت بازگردانیده بود... دادگاهی که به محاکمه مسئولان حمله
به خانه نخستوزیر در ماجرای ۹ اسفند
۱۳۳۱ میپرداخت، رای به مجازات مجرمان
صادر کرده بود... کشف جسد سرلشکر افشارطوس و پرده برداشتن از توطئهای که به قتل
او انجامید، توفیقی برای دولت بود که دست مصدق را در مبارزه با مخالفان سیاسی و
افسران ارشد بازنشسته قویتر میکرد... مصدق اختیارات قانونگذاری را که از مجلس
گرفته بود، همچنان داشت... .» همه این نکات باعث شده بود که مصدق پس از مشخص شدن نتایج
رفراندوم انحلال مجلس هفدهم با آسودگی بیشتری به رفع و رجوع کارهای مملکت بپردازد؛
اما تنها پنج روز بعد همه چیز وارد فاز تازهای شد.
کودتای ناموفق ۲۵ مرداد هر چند نتوانست دولت مصدق را سرنگون کند؛ اما از آماده
بودن کودتاچیان از ماهها قبل خبر میداد. پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری
آمریکا در آبان ۱۳۳۱ نقطه عطفی
در سیر و سرنوشت جنبش ملی ایران بود. یکی از مهمترین عوامل پیروزی جمهوریخواهان
و ژنرال آیزنهاور پدیده مککارتیسم بود؛ پدیدهای که به شدت در مقابل کمونیسم موضع
داشت و شاید به همین دلیل بود که انگلیسیها به همراه موافقان این دیدگاه در
ایالات متحده توانستند این نکته را القا کنند که ماندن مصدق بر مسند قدرت در ایران
به نفوذ هر چه بیشتر چپ خواهد انجامید.
از سوی دیگر پس از تجربه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نیز روشن شده بود که کنار گذاردن مصدق بدون توسل به قهر، یعنی
کودتای نظامی، میسر نخواهد بود. سیا پیش از کودتا با تمام قوا دست به کار شده بود
تا مصدق را شکاری ناتوان در دام کمونیستها معرفی کند و به این وسیله توطئهای را
که برای سرنگونی او طرحریزی کرده بود، توجیهپذیر کند.
کودتای ۲۵ مرداد
«کودتا باید به وسیله کسی که در نیروهای مسلح کشور نفوذ
و هوادار داشته باشد، صورت بگیرد و زاهدی چنین کسی بود.» در این میان اما آنچه
کودتاچیان را به شدت نگران میکرد مصمم نبودن محمدرضا شاه بود. شاه به هیچوجه دل خوشی
از مصدق نداشت و برای برکناری او دقیقه شماری میکرد، اما چنین میاندیشید که
زمانی که اقدام به کودتا رسم شود، تاج و تخت او همواره در معرض تهدید قرار خواهد
گرفت. اما اطمینان آمریکا و انگلیس به شاه باعث شد او نیز با کودتا همنظر شود.
دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۳۲ روزنامهها نوشتند که شاه و ملکه برای استراحت به شمال میروند
و این مسافرت ممکن است بیش از یک هفته طول بکشد. در واقع شاه صبح یکشنبه ۱۸ مرداد به سفر رفته بود و این خبر در
روزنامههای تهران یک روز بعد انتشار یافت. قرار بود شاه پیش از حرکت فرمان عزل
مصدق و نخستوزیری زاهدی را امضا کند، اما دستپاچگی مانع از آن شد که فرمانها پیش
از عزیمت آماده شود و به دست شاه برسد. بنابراین فرمانها چهارشنبه شب ۲۱ مرداد بازگردانده شد. پنجشنبه و جمعه
که تعطیل بود؛ بنابراین باید تا روز شنبه صبر میکردند. شنبه ۲۴ مرداد زاهدی با برخی از نزدیکترین
همدستان خود به مشورت نشست و بنا شد فرمان عزل مصدق در ساعت ۱۱:۳۰ همان شب به وسیله نعمتالله نصیری،
فرمانده گارد شاهنشاهی ابلاغ شود. مصدق در دو جلسه ۱۸ و ۱۹
آبان ۱۳۳۲ محاکمه خود، جریان آن شب را اینگونه
بیان میکند: «در روزهای ۱۹
و ۲۰ مرداد عدهای به منزل من میآمدند و
اظهار می کردند که دربار در خیال کودتاست... .» اما با دستگیری نعمتالله نصیری،
فرمانده گارد سلطنتی، کودتای ۲۵
مرداد ناتمام ماند. عصر ۲۵ مرداد میتینگ بزرگ بهارستان در حمایت از مصدق از سوی جبهه ملی
و احزاب برگزار شد. نیروهای نظامی و انتظامی و نیز قشرهای سنتگرای جامعه سخت
نگران بودند که مبادا ایام به کام حزب توده ایران شود؛ اما در همین زمان موافقان کودتا
فرصت را غنیمت شمردند و جماعتی را به خیابانها فرستادند تا به نام حزب توده عمل
کنند. در ادامه همین میتینگ بود که مجسمه رضاشاه در میدان بهارستان پایین کشیده
شد. نزاع و زد و خوردهای خیابانی سهشنبه ۲۷ مرداد نیز ادامه داشت. بعدازظهر ۲۷ مرداد دستور دولت برای پایان دادن به
تظاهرات خیابانی توسط فرمانداری نظامی اعلام شد و سربازها با دریافت این دستور به گرفتن
و زدن کسانی که علیه شاه تظاهرات میکردند، برخاستند. این حوادث در پی آن روی داد
که در ۲۵ مرداد خبر شکست کودتا از رادیو پخش
شد و افکار عمومی را به هیجان آوردهبود. پهلویدوم نیز بیدرنگ به همراه همسرش
ثریا اسفندیاری با هواپیمای اختصاصی به عراق گریختهبود. او سپس از عراق به رم ایتالیا
رفته بود تا از آنجا به انگلیس یا آمریکا برود.
۲۶ و ۲۷ مرداد
در روزهای ۲۵ تا ۲۷
مرداد ایران را هیجان و التهاب فرا گرفته بود. پارهای از برپایی شورای سلطنت سخن
میگفتند. اما در افکار عمومی فکر الغای سلطنت غلبه داشت. در تجمعات سیاسی و اعتراضی
که طی این روزها علیه شاه و سلطنت برپا شدهبود، مجسمههای شاه و پدرش از میدانهای
شهر به زیر کشیده شدهبود، سخن از جمهوریت در میان بود. حزب توده این فکر را بیشتر
تاکید میکرد و محمدمصدق نیز در این اندیشه بود. هر چند هنوز از محتوای دیدار او با
سفیر آمریکا در روز ۲۶
مرداد گزارش درستی در دست نیست؛ اما پس از گفتوگو با لوی هندرسون، مصدق تصمیم
گرفت کار را یکسره کند و از راه همهپرسی برکناری محمدرضا شاه را به انجام رساند.
باقی ماندن کورمیت روزولت در ایران و عمل نکردن به سفارشی که از او میخواست هر چه
زودتر ایران را ترک کند، زمینه های کودتای دوم را شکل داد. اما در ۲۸ مرداد همهچیز وارونه شد و نخستوزیری
مصدق پایان یافت.