سفرآقای منیر درکیج و خانم جنیتا خاوریچ دو استاد جوان زبان و ادبیات فارسی در بوسنی که برای فرصتی مطالعاتی به ایران آمده بودند، فرصتی را فراهم آورد تا با حضور در موسسه فرهنگی شهر کتاب تهران، زمینههای جدیدی برای گسترش همکاریهای ادبی و فرهنگی بین ایران و بوسنی هرزگوین فراهم گردد.
عصر روز چهارشنبه ۲۶ آبان ماه به اتفاق جناب ابوالقاسم مختاریان کارشناس فرهنگی بوسنی هرزگوین که سابقه حضور سه ساله در این کشور و آشنایی از نزدیک با شخصیتها و فعالان فرهنگی بوسنی را دارد، پس از استماع سخنرانی شنیدنی استاد دکتر دادبه، در دفتر آقای علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی و بین الملل شهر کتاب، پذیرای دوستان بوسنیایی هستیم. جلسهای که مزین به حضور دکتر دادبه نیز هست که خود فصلی مشبع در دائره المعارف بزرگ اسلامی پیرامون بوسنی و هرزگوین نوشته است و نتیجه تحقیقات و تتبّعاتش در این حوزه شنیدنی است.
برخورد صمیمی و شیوایی زبان پارسی دوستان بوسنیایی در اولین برخورد غافلگیرم میکند. هرگز گمان نمیبردم و در قیاس با دیگر خارجیان پارسی گو تصور نمیکردم که به این روانی و تسلط به زبان فارسی سخن بگویند و شگفتیام زمانی بیشتر شد که دانستم هر دو این عزیزان تحصیلات خود را در همه مراحل دانشگاهی و از جمله دوره تحصیلات تکمیلی در بوسنی و هرزگوین طی کردهاند و جز در بازههایی حداکثر سه ماهه در ایران به سر نبردهاند.
از هر دری سخن به میان میآید و با طرح موضوعات مختلف از سوی محمدخانی، اطلاعاتی خوب از وضعیت ادبیات معاصر بوسنی، داستان نویسان نامی و شاعران برجسته این سرزمین ردّ و بدل میشود.
از داستان نویسان معاصر ایرانی مصطفی مستور با «روی ماه خداوند را ببوس» به جامعه ادبی بوسنی معرفی شده است و البته از آن سو زوال کلنل محمود دولت آبادی هم از ترجمه انگلیسی به بوسنیایی برگردانده شده است. «دا» در حال گذراندن آخرین مراحل ترجمه و آمادگی برای چاپ و انتشار است و پیش از این هم مجموعه داستانهای کوتاهی از نویسندگان معاصر ایران ترجمه و چاپ شده است.
نکتهای که منیر درکیج طرح میکند و جنیتا نیز بر آن مهر تائید مینهد، کمبود یا فقدان ترجمههای بوسنیایی از برخی آثار مهمّ کلاسیک ادب فارسی است. امری که حتی به نظر میرسد میتواند تمرکز ترجمه ادبیات ایرانی را از ادبیات معاصر به شاهکارهای ادبیات کلاسیک پارسی سوق دهد و با توانی که در دوستان بوسنیایی به ویژه منیر که شیفتهی مولاناست دیدم، انجام این امر چندان هم دشوار نیست.
با این حال، ادبیات امروز ایران برای ملتی که سختترین سالهای حیات خود را مستظهر به حمایت و همدلی بی شائبه ایرانیان بوده است، اگر با گزینش درست و ترجمههای خوب و روان همراه باشد بی تردید جذاب و پرمخاطب خواهد بود.
دوستان بوسنیایی فصلنامه ادبی معروف کشورشان را برای در نظر گرفتن به عنوان بستری برای معرفی شعر و داستان کوتاه ایران معرفی میکنند که با استقبال محمدخانی همراه میشود و قول و قراری بین آنها گذارده میشود برای ترجمه و چاپ گزیدههایی از شعر و داستان امروز ایران و متقابلاً انجام همین کار از سوی شهر کتاب و درج و انتشار در ماهنامهها و مطبوعات ادبی کشورمان. امری که اگر به درستی محقق شود گامی بلند در راستای گسترش شناخت دو ملت از داشتههای ادبی امروز آنها خواهد بود.
نشست صمیمیمان با دوستان بوسنیایی ساعاتی به درازا میانجامد و همگی شام را مهمان محمدخانی هستیم که سخاوتمندانه دوستان بوسنیایی را که هر دو عاشق ماهیهای ایرانی هستند به باقلاپلو و ماهی رستوران اروندکنار مهمان میکند و از این فرصت هم برای تبادل بیشتر آگاهیها و دانستههایمان از وضعیت زبان و ادب فارسی در بوسنی بیفزاییم.
در خلال صحبت دوستان کاشف به عمل میآید که شب پیش، مهدی قزلی نیز خوانی در همین حوالی گسترده بوده و دوستان شاعر و نویسندهای چون رضا امیرخانی و جواد محقق و دیگران را نیز به مهمانی فراخوانده و پیشنهاداتی نیز برای ترجمه شعر و داستان معاصر ایران طرح شده است.
جایگاه ویژه طنز در ادبیات بوسنیایی و اقبال اهالی این سرزمین به این گونهادبی از نکتههایی است که برایم جالب است و با عنایت به کارهایی که در این حوزه در ایران شده است به نظر میرسد امکان همکاریهای خوب در این عرصه فراهم گردد. محمدخانی به طنز نویس بودن همسر خود (خانم رؤیا صدر) اشاره میکند که شگفتی دوستان به همراه شادمانیشان از این امر را در پی دارد. چه بسا با بررسی و گزینش هوشمندانه آثار طنز معاصر ایران با مدد از این طنز نویسی که پژوهشگر حوزه طنز نیز هست، دریچهای جدید برای معرفی ادبیات امروز ایران به بوسنیایی زبانان گشوده گردد.
البته بر این امر تاکید شد که اگر در بوسنی طنز بیشتر در قالب داستان و نثر است که پا گرفته و در واقع ادبیات طنز این کشور غالباً در قالب داستان است، در ایران این غلبه، با شعر بوده و بار وجه طنّازانه ادبیات ایران را بیشتر این شعرا بودهاند که بر دوش کشیدهاند.
گفتاری در آداب و احوال مردمان بوسنی، نکاتی در اشتراکات فرهنگی، دینی و آداب و رسوم آنان با ما ایرانیان، آفات، عوارض و تهدیدات نسل جوان بوسنیایی که در معرض هجوم بی محابای ارزشها و هنجارهای اروپایی و امریکایی هستند، زمینههای پژوهشی ایرانشناسان و اساتید زبان و ادب فارسی در بوسنی و کاستیها و نیازمندیهای آنان در این عرصه از دیگران فرازهای گفتگوهای خودمانی هنگام صرف شام بود که من به شخصه از آن بهرهی بسیار بردم.
حافظ بزرگ زمانی سروده بود:
شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود
و من در پایان دیدار صمیمیمان با دوستان مهربان و دانشمند بوسنیایی، که از مهر و عشق وصف ناپذیر آنان به جلوههای اصیل فرهنگ و هنر ایران مشحون بود، با عنایت به قرابتهای زبانی مردمان بالکان، با خود میاندیشیدم اگر بخشی از قرار و مدارهایی که در این دیدار صمیمی گذارده شد محقّق گردد، با اجازه حضرت حافظ جان و روان مردمان آن سرزمین «زین قند پارسی که به بالکانه میرود» شادکام و شیرین خواهد شد!
*رئیس اداره اروپای شرقی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی