کد مطلب: ۹۶۸۳
تاریخ انتشار: دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵

بازآفرینی اسطوره در «رمان»

نسترن هاشمی

ایران:‌ برخی از متفکران اسطوره‌ها را پایه‌های نخستین متون ادبی می‌دانند. ریشه اسطوره‌ها را می‌توان در تفکر و باورهای جمعی انسان‌ها که از ذات قصه‌گوی انسان نشأت می‌گیرد، جست‌وجو کرد. انسان کهن‌وش به‌عنوان موجودی متفکر، برای درک وقایع طبیعی اطرافش با دانش ابتدایی خود تصاویری کلی از عناصر محیطی و رفتار خود با دیگر انسان‌ها و موجودات ارائه می‌داد. چنین تصاویری به‌عنوان آرکی تایپ یا کهن نمونه بین تمام انسان‌ها و در همه زمان‌ها و مکان‌ها مشترک است. این مشابهت باعث می‌شود که موضوعات و دغدغه‌های مشترک در نوشته‌ها و آثار هنری به‌طورمعمول در همه جای دنیا وجود داشته باشد. اگر به آثار ادبی گذشته و همین‌طور به رمان‌ها و داستان‌های معاصر نگاه کنیم، به مضامین مشابهی برمی‌خوریم که از ضمیر ناخودآگاه هنرمند نشأت‌گرفته؛ مانند نماد درخت زندگی، مادر، پیر فرزانه و مانند این‌ها.
تصاویر کلی فوق با توجه به ویژگی‌های محیطی و قومیتی به‌مرور در بین اقوام گوناگون تشخص پیدا کرد و به‌عنوان نماد مطرح شد. این نمادها در ذهن نسل‌های بعد شاخ و برگ پیدا کرده و ویژگی‌های داستان‌گونه‌ای یافتند که به شکل امر مقدس در بین قبایل اولیه تبدیل شد. انسان اسطوره باور در ابتدا از این اسطوره‌ها به‌عنوان راهی برای شناخت و راهنمایی برای زندگی استفاده می‌کرد، اما به‌مرور اسطوره‌ها به موضوع و ابزاری برای هنر تبدیل شدند. نمود اصلی این امر در ادبیات کهن تا داستان و رمان‌نویسی معاصر به‌روشنی دیده می‌شود.
رد اسطوره‌ها را به چند شکل می‌توان در داستان و رمان‌نویسی معاصر پی‌گرفت. نخستین شیوه، استفاده ناخودآگاه نویسنده از کهن نمونه‌هاست. چنین استفاده‌ای در بیشتر متون موجود است، حتی اگر موضوع و زیر متن به اسطوره‌ها مربوط نباشد. دومین شکل استفاده آگاهانه نویسنده از اسطوره است که با کوششی برای بازسازی آن همراه می‌شود.
چنین متنی با شاخ و برگ دادن به اسطوره و پرکردن جاهای خالی داستان و گاهی با ارتباط دادن آن با متن تاریخی، اسطوره را زنده و بازنویسی می‌کند. روش سوم استفاده از اسطوره یا شخصیت‌های اسطوره‌ای به‌عنوان زیر متن در لابه‌لای داستان و به‌نوعی تازه کردن اسطوره غالب شخصیت‌های امروزی است. در این روش خویش‌کاری شخصیت‌های اسطوره‌ای در مورد شخصیت‌های رمان رعایت می‌شود و متن با ارتباط روشن یا پنهان با اسطوره قرار می‌گیرد. این روش گاهی تنها به معاصر کردن داستان می‌پردازد و گاهی با شکستن اسطوره شکل داستان و فرجام روایت را تغییر می‌دهد.‌
به‌طورمعمول توجه به اسطوره در رمان با نوع سوم آن بیشتر هم‌خوان است و نوع دوم را می‌توان بازگویی اسطوره دید. استفاده از اسطوره در داستان‌های سوررئال و رئالیسم جادویی به دلیل استفاده راحت‌تر از عنصر بی‌مکانی و بی‌زمانی معمول در اسطوره‌ها بیشتر است. به‌عنوان یکی از بهترین نمونه‌های این سبک ادبی می‌توان از بوف کور صادق هدایت نام برد. در رمان‌نویسی مدرن نیز ردپای اسطوره روشن است. در این نوع داستان‌نویسی بازگشت به ریشه‌ها و پیگیری انسان مدرن با استفاده از مضمون هویت و با توجه به ریشه‌های آرکی تایپی که با داستان‌های قومی همراه شده، باعث شده رمان نویسان مدرن از اسطوره‌ها در رمان‌هایشان به شکل مطلوبی استفاده کنند. بینامتنیت اسطوره آشنا و متن معاصر، باعث ایجاد انسجام و فرم در بعضی از رمان‌های این سبک شده است. به‌عنوان نمونه در رمان سمفونی مردگان عباس معروفی از تم برادرکشی در اسطوره‌ها استفاده شده است و می‌توان رد پای داستان هابیل و قابیل را در داستان به شکل اورهان و آیدین دید.
در رمان‌نویسی پست‌مدرن از اسطوره به‌عنوان راهی برای شکست قواعد استفاده می‌شود و درست برخلاف مدرنیست‌ها این گروه از اسطوره‌ها به‌عنوان راهی برای گسست پیوندها و نشان دادن بی‌سامانی و نبود وحدت در دنیای معاصر در مقابل زمان اسطوره‌ای استفاده می‌کنند.
اسطوره‌ها تا زمانی که چه در روایات شفاهی و چه در ادبیات و هنر از آنها نام برده می‌شود، زنده‌اند و به زندگی و تولد دوباره خود به شکل‌های گوناگون ادامه می‌دهند و راز این باز زایی و زندگی طولانی ریشه داشتن در ذات تفکر و احساسات آدمی است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST