هنرآنلاین: طبیعت از آغاز تا امروز همواره یکی از خاستگاهها و سرچشمههای هنر بوده است. نقاشی مثلاً، از مینیاتورهای چینی و ژاپنی و نقاشیهای هندسی آنها بگیریم تا نقاشیها و مینیاتورهای دوره تیموری و صفوی و تا منظره سازیهای نقاشان سدههای هفدهم و هجدهم و اوایل سدهی نوزدهم مانند ترنر و کانستبل و تا نقاشان امپرسیونیست ون گوگ، گوگن، مونه، پیسارو و نیز امروز که در کنار مکتبهای گوناگون سدهی بیستم آثاری هست که به صورتی نو از طبیعت مایه میگیرد.
یا حتی در موسیقی که هنری است شنیداری و در وهله نخست چنین به نظر میرسد که با طبیعت هیچ ارتباطش نیست. درصورتیکه بسیاری از آثار معروف آهنگسازان نام دار جهان خاستگاهی طبیعی دارد؛ مانند سمفونی پاستورال بتهوون یا دریاچهی قوی چایکوفسکی یـــــا چهارفصل ویوالدی، که هر کدام به نحوی بر اثر تأثیر ویژه آهنگساز از طبیعت آفریده شدهاند و از همه بارزتر در هنر شعر، که نمونهها و نشانههای آن را از قدیمترین ایام تاکنون، در آثار منظوم و شاعرانهی همه کشورهای جهان میتوان دید.
از ترانهها و شعرهای سافو و بیلی تیس در سرزمین سرسبز و سواحل جادویی یونان بگیرید تا شاعران جاهلی عرب مانند امرء القیس در بیابانهای پر از ربع و اطلال و دمن یا تغزلات آغاز قصیدههای قصیده سرایان سدههای پنجم و ششم، مانند فرخی و ازرقی و خاقانی و به ویژه منوچهری که اصلن شاعر طبیعت نام گرفته است. تا همهی شاعران رمانتیک سدهی نوزدهم سراسر اروپا که دیگر زمینهی اصلی و چشم انداز غالب آثار شعر آنها طبیعت رنگارنگ و رؤیایی است امثال لولیرتین، هوگو، موسه، هاینه، بایرون و بسیاری دیگر، و تا شاعران امروز، مثلاً سن ژون پرس و رابطه او با دریا و رابرت فراست و رابطه او با صحرا و جنگل یا نیما و طبیعت مازندران یا نرودا که حتی به اجزای طبیعت نیز به چشم اعضای محبوب خود نگاه میکند.
و جز اینان، شاعران دیگر هم؛ که البته مستقیماً با طبیعت صرف روبهرو نیستند؛ یعنی صرف وصف طبیعت را در شعر آنان نمیتوان دید، ولی آنها نیز به نحوی با طبیعت در آمیختهاند و در شعرهای آنها، تصویرهای گوناگون طبیعت در حکم ما به ازاء های بیان اندیشههای آنهاست؛ و البته شاعرانی بودهاند و هستند که مطلقاً با طبیعت سر و کار نداشتهاند و طبیعت همواره در حاشیه شعر آنها و در حقیقت تحت ااشعاع دور پروازهای تخیل و تفکر آنها بوده است؛ مانند فردوسی و مولوی و حافظ یا دانته و شکسپیر و گوته.
شاید بتوان گفت که در یک دوره از تاریخ، همه انسانها شاعر بودهاند، در آن دورهای که از رویدادهای عادی طبیعت در شگفت میشدند و هر نوع ادراک حسی از محیط برای آنها تازگی داشت، حیرت آور بود و نام نهادن بر اشیاء خود الهام شعری بود. دیدن صاعقه با احساس جریان رودخانه و سقوط برگها بدون هیچ گونه نسبتی با زندگی انسان، خود به خود تجربه آغازیی و بیداری شعری و شعوری بود. کشف هر یک از قوانین طبیعت، خود نوعی بیداری است، نوعی تجربه است، نوعی شعر است.
شعرهای پر شور بزرگترین شاعر عبری، با تصویرهای وام گرفته از پرستندگان مشرک طبیعت که آنها را احاطه کرده بودند یا در دوران تبعید از دیاری به دیار دیگر میدیدند، سر زده است. در این شعرها هر نمود طبیعت، زنده به نظر میآید، چنان که در شعرهای رُمی، یونانی، مصری، بابلی و هندی. در ادب (ادبیات) بدوی هندی و در تصویرهای شعرهای چینی و ژاپنی، طبیعت به مثابه یک کل عظیم خدایی شده، جلوه میکند و در صورتهای جلوه، گر چه در مواردی گوناگون است، ولی به شکلهای مشابه اشاره دارد.
نخستین بار که ادراک نسبی میان عنصری از طبیعت با عنصر دیگری از طبیعت یا زندگی به وجودمیآید، آن نخستین ادزاک کننده نسبت به آن تجربه یا بیداری، شاعر است و آن که بار دیگر از آن تجربه به همان گونه سخن بگوید، در حقیقت از آگاهی خویش نسبت به آن بیداری نخستین سخن گفته است. (طلا در مس، در شعر و شاعری براهنی)
ژراردونروال میگوید: آن که برای نخستین بار روی خوب را به گُل تشبیه کرد، شاعر است و دیگران مقلد او.
ناقدان معاصر، بر پایهی همین عقیده، میکوشند که شعر را و هنر را تجربهی انسان بنامند و قدیمیترین کسی که از شعر به عنوان تجربه یاد کرده است، یکی از ناقدان اسلامی، یعنی ابن اثیر است که در کتاب الاستدراک از ارتباط شعر و تجربه سخن گفته است و در اروپا امیل زولا این تعبیر را رواج داده است.
تجربه شعری چیزی نیست که حاصل ارادهی شاعر باشد، بلکه یک رویداد روحی است که ناآگاه در ضمیر او بازتاب مییابد، مجموعهای از رویدادهای زندگی اوست، به گفته الیوت: «خواندن کتاب اسپینوزا و صدای ماشین تایپ و بوی غذایی که برای شام در حال پختن است، همه اینها ممکن است تجربه یکلحظه باشد.»
ازآنجاکه هر کس در زندگی خاص خود تجربههایی ویژهی خویش دارد، طبعاً صور خیال او نیز دارای مشخصاتی است و شیوهی خاصی دارد که ویژه خود اوست و نوع تصویرهای هر شاعر صاحب اسلوب و صاحب شخصیت، بیش و کم اختصاصی اوست و آنها که شخصیت مستقل شعری ندارند، اغلب از رهگذر گرفتن و دزدی خیالهای شعری دیگران، آثاری به وجود میآورند. (کدکنی، صور خیال در شعر فارسی)
در رابطه با این موضوع و صور خیال و برداشتهای شاعران از طبیعت دستهبندیهای گوناگونی را میتوان انجام داد و همانگونه که در ادامهی مطلب نشان داده خواهد شد، نوع نگاه شاعر، دوره و زمان زندگی او و مسائل اقتصادی و سیاسی و... در زمان او سبب ایجاد تفاوتها در برداشتهای شاعران شده است.