img
img
img
img
img
img
تاریخ انتشار: 26 شهریور 1404
چرا بازگشت به مدرسه باید از کتابفروشی شروع شود؟

چرا بازگشت به مدرسه باید از کتابفروشی شروع شود؟

نزدیک مدرسه‌ی ما دکه کوچکی بود؛ دکه‌ای با بوی کاغذ کهنه و جلدهای رنگ‌ورورفته‌که هنوز در خاطرم هست. آن‌جا رمان‌هایی پیدا می‌شد که یواشکی می‌خریدیم و به نوبت می‌خواندیم. کیهان‌بچه‌های قدیمی هم بود؛ مجله‌ای با داستان‌های کوتاه بازنویسی شده از هزارویک شب و شعر و نقاشی و فرصت مکاتبه که برای همه ما، پنجره‌ای بود به جهانی بزرگ‌تر از دیوارهای حیاط مدرسه. آن دکه سال‌ها پیش جمع شد، اما لذت کشف کردن در میان آن گنجینه‌ی کوچک، ماندگار شد و ما کتابفروشی‌های خوب شهر را پیدا کردیم. و حالا، هر سال، در آستانه‌ی بازگشایی مدارس، آن خاطره دوباره زنده می‌شود و یک سؤال مهم را به میان می‌آورد: نقش مکملی که کتابفروشی‌ها برای تحصیل فرزندان ما بازی می‌کنند، چیست؟

مدرسه: ستون استوار، اما آیا امروز کارآمد است؟
مدرسه ستون اصلی آموزش است. نهادی که پایه‌های دانش را بنا می‌گذارد و معلمانی فداکار دارد که با عشق، چراغ یادگیری را در دل بچه‌ها روشن می‌کنند. هیچ‌چیز جای کلاس درس و تجربه‌ی یادگیری جمعی را نمی‌گیرد. مدرسه فضایی برای تعامل با همسالان، یادگیری همکاری و حتی حل مشکلات است. پرورش انواع تفکر و شکل‌گیری هویت فردی و جمعی از دیگر کارکردهای مدرسه است.
اما بیایید با خودمان صادق باشیم. برنامه‌های درسی و مدرسه به شکل کنونی و رایج آن، با همه‌ی اهمیتشان، محدودند. آن‌ها مسیری مشخص و یکسان را برای همه ترسیم می‌کنند و گاهی از دغدغه‌های زنده‌ی دنیای امروز فاصله می‌گیرند. اینجاست که یک شریک دلسوز و خلاق می‌تواند به کمک مدرسه بیاید.
مدرسه می‌تواند با گشودن درها به روی جامعه و انعطاف در ساختارها و ساختن پل‌هایی که یک سر آن در مدرسه و سر دیگرش در نهادهای شریک است؛ از یک نهاد صرفاً آموزشی به یک اکوسیستم زنده یادگیری تبدیل شود. این رویکرد به شجاعت، سرمایه‌گذاری و همکاری همه ذینفعان نیاز دارد.

کتابفروشی: پنجره‌ای به جهان واقعی
اگر مدرسه ستون است، کتابفروشی پنجره است؛ پنجره‌ای رو به افق‌های بی‌کران که به فرزندان ما فرصت می‌دهد چیزی فراتر از درس‌های رسمی را کشف کنند:

۱. لذت انتخاب و کشف هویت: در مدرسه، مسیر مشخص است. اما در کتابفروشی، کودک برای اولین بار با این سؤال بزرگ و شیرین مواجه می‌شود: «من واقعاً به چه چیزی علاقه دارم؟» دایناسورها یا ستاره‌ها؟ تاریخ ایران یا داستان‌های علمی-تخیلی؟ این «آزادی انتخاب» با خریدهای سوپرمارکتی تفاوت دارد؛ بهره‌گیری از این آزادی، اولین تلاش و تمرین خودشناسی برای شکل دادن به هویتی مستقل است.

۲. یادگیری افقی، فراتر از کتاب درسی: یادگیری در مدرسه اغلب «عمودی» است؛ از پایه‌ی اول به دوم. اما در کتابفروشی، یادگیری «افقی» و شبکه‌ای است. نوجوانی که به یک بازی ویدیویی علاقه دارد، ممکن است با دیدن کتابی درباره‌ی اساطیر یونان، به ریشه‌های داستان بازی‌اش پی ببرد، از آنجا به سراغ تاریخ هنر برود و بعد کتابی درباره‌ی فلسفه پیدا کند. این قدرت پیوند زدن موضوعات، مهارتی است که در دنیای مدرن یک توانایی کلیدی محسوب می‌شود.

۳. ارتباط با زمان حال: کتاب‌های درسی اغلب از دنیای واقعی عقب هستند؛ گاهی چندین سال. اما کتابفروشی نبض تپنده‌ی فرهنگ و دانش روز است. جدیدترین رمان‌ها، تازه‌ترین یافته‌های علمی و داغ‌ترین بحث‌های اجتماعی، اول به قفسه‌های کتابفروشی می‌رسند. کتابفروشی فرزند ما را با «اکنونِ» جهان آشنا می‌کند.

چگونه بازگشت به مدرسه را به ماجرایی تازه تبدیل کنیم؟

برای اینکه این ایده از حرف به یک خاطره‌ی شیرین تبدیل شود، چند پیشنهاد ساده داریم:

قانونی تازه بگذارید: به ازای هر چند کتاب درسی، به فرزندتان اجازه دهید یک کتاب «غیردرسی» به انتخاب خودش بردارد. این تمرین استقلال و لذت است.

از کارکنان کتابفروشی کمک بگیرید: کتابفروش‌ها راهنماهای فوق‌العاده‌ای هستند. از آن‌ها بخواهید بر اساس سن و علاقه‌ی فرزندتان، چند کتاب هیجان‌انگیز به او پیشنهاد دهند.

«قرار کتابفروشی» بگذارید: لازم نیست خرید کتاب همیشه بخشی از لیست کارهای اجباری باشد. یک بعدازظهر را فقط برای گشتن میان قفسه‌ها، خواندن چند صفحه از کتاب‌های مختلف و صحبت درباره‌ی آن‌ها بگذرانید. این را به یک رسم خانوادگی تبدیل کنید.

یک تجربه‌ی ناتمام را کامل کنید
بازگشت به مدرسه، بدون قدم گذاشتن به کتابفروشی، تجربه‌ای ناتمام است. پس این بار که لیست بلندبالای لوازم مدرسه را در دست دارید، یک مورد دیگر را هم به آن اضافه کنید: یک ساعت گشت‌وگذار آزاد در کتابفروشی.

این شاید مهم‌ترین و ماندگارترین درسی باشد که امسال فرزندان ما، پیش از شروع رسمی مدرسه، یاد می‌گیرد.

علی جعفرآبادی