ایران: اخیراً کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان در مطبوعات
آگهی کرده است که میخواهد ۵
فروشگاه بزرگ کانون در پنج نقطه تهران
را بهصورت اجاره واگذار کند. در نگاه نخست، شاید این رخداد نشانه خوبی نباشد و
اهالی فرهنگ آن را به حساب افول کانون بگذارند؛ کانونی که طی نزدیک به نیمقرن
فعالیت خود، دورههایی درخشان و تأثیرگذار داشته است. این در حالی است که علیرضا
حاجیانزاده، مدیرعامل سابق کانون در مراسم تودیع خود در سال ۹۶، گفته بود رقم بودجه کانون در سال
جاری سه برابر و بالغ بر ۱۵۰
میلیارد تومان شده است. وانگهی این آگهیها در نگاه اول حکایت از آن دارد که این
سازمان بزرگ با مشکل مالی مواجه شده و به همین دلیل میخواهد بخش عمدهای از
فروشگاههایش را اجاره دهد.
حامد میرزا حسینی مدیر نظارت بر چاپ و توزیع محصولات
کانون در گفتوگو با «ایران» ضمن تأیید آگهی اجارهدهی فروشگاههای کانون، میگوید: «یکی از دلایل آن
مشکلات مالی کانون بوده اما دلیل دیگرش رونق فروشگاهها هم بوده است. چون آن بخش
از پولی که صرف خرید کالا و هزینه نگهداری انبارها میشد، حالا صرف تولید خواهد شد.»
اگراز بحث مشکلات مالی کانون پرورش فکری کودکان- که
دلایلش بهصورت شفاف هنوز مشخص نشده- هم بگذریم، تولیدات فرهنگی وهنری کانون چند
سالی است که توجه مخاطبان را آنطور که باید و شاید به خود جلب نمیکند و کاملاً
مشهود است که از سالهای طلایی شکوفاییاش فاصله گرفته است؛ چند سالی است که دیگر
خبری از فیلمها یا حتی تئاترهای پررونق کانون نیست. رونقی که کانون در سالهای
آغازین و دهه ۵۰
و حتی دهههای ۶۰ و ۷۰ داشت و آثار و تولیداتش را در سطح بینالمللی به اوج رساند و
کارنامه کانون را با همان آثار و تولیدات، طلایی کرد. در حقیقت کانون مأمن
سینماگرانی شد که حالا نام و یاد آنان مایه فخر و مباهات هنرمندان است. زنده یاد
عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، ابراهیم فروزش، امیر نادری و... حتی شعرا و
نویسندگان مطرحی چون صمد بهرنگی، علی اشرف درویشیان، احمدرضا احمدی، منصور
یاقوتی، علی اکبر صادقی، محمود جوادی پور، فرشید مثقالی و... نیز در کانون فعالیت
بسیاری داشتند؛ آنهایی که طی فصلهای متمادی برای فرزندان این سرزمین زیباترین و
نابترین قصهها را گفته وبه تصویر کشیدند. اکنون همه آنانی که دغدغه تربیت
کودکان این سرزمین را دارند، دوست دارند کانون بار دیگر، دست کم، به روزهای اوج
خود نزدیک شود. پیشتر افسانه شعباننژاد شاعر کودک و یکی از اعضای قدیمی کانون هم
گفته بود:«کانون پرورش فکری به یک اداره تبدیل شده» و در ادامه سخنانش از مدیران کانون
خواسته بود که به هنرمندان بیشتر توجه کنند.
بودجه خاصی نداشت وآن فیلمها را ساخت
دکترحمید دهقانپور رئیس سابق دانشکده سینما، تئاتر و
مدیر امور سینمایی کانون در دهه ۶۰ درباره علل موفقیت آن دوره کانون به «ایران» میگوید: «یکی از
عوامل بسیار تأثیرگذار در آن دوره این بود که مردم اصلاً نگاه اقتصادی به مسائل فرهنگی،
اجتماعی و سیاسی نداشتند. ترکیب افرادی که در کانون حضور پیدا کردند و مأموریتی که
کانون داشت برای این بود که ادبیات و سینمای کودک را با نگاه جدید بازنگری کند و
اقدام به تولید فیلمهای کودکان و نوجوانان کند و این کار را هم شروع کرد. کانون
با اینکه بودجه خاصی هم نداشت اما این چهار فیلم به یادماندنی در آن دوره ساخته
شد: دونده امیر نادری، خانه دوست زنده یاد عباس کیارستمی، باشوغریبه کوچک بهرام
بیضایی و کلید ابراهیم فروزش. این چهار فیلم بلند سینمایی بود که کانون از آنها
حمایت و سرمایهگذاری کرد و این فیلم ها ساخته شد.» او با اشاره به اینکه کانون با
این بودجهای که دارد باید تاکنون فیلمهای فاخری در حوزه کودک میساخت اما بعدتر
دیگر فیلمی مثل فیلمهای خوب دوران اوج ندیدیم، تصریح کرد:«شاید باورنکنید من بهعنوان
مدیر سینمایی آن زمان کانون فیلم «باشو، غریبه کوچک» را به خارج
از کشور فروختم و این فیلم در شهر رم اکران شد و حتی یک هفته با فیلم «با گرگها
میرقصد» رقابت کرد. در چند کشور دیگر ازجمله فرانسه و ترکیه هم نمایش داده شد.
شورای کانون روی فیلمنامهها خیلی متمرکز بود و سعی میکرد با بهترین کارگردانها
کار کند. مدیران کانون هم جسارت داشتند و از کسانی چون بهرام بیضایی دعوت میکردند؛
اما اکنون این گونه نیست.» او علت را در سیاست زدگی میبیند: «کانون سیاست
زده شده و از اهداف و مأموریتهایی که سابق بر این برای خود متصور بود فاصله گرفته
است. این فضای سیاست زده بسیار مخرب است.»
اما عادل بزدوده، نویسنده، کارگردان نمایش عروسکی و
عروسکساز ایرانی که سالهاست با کانون پرورش کودکان همکاری میکند، نظرش متفاوت
است. او میگوید: «فکر میکنم کانون هیچ وقت در پایینترین حدش نبوده و نیست.
همیشه فعالیت خودش را انجام داده است و میدهد. من فکر میکنم کانون نسبت به شرایط
جامعه که ریتمش تندتر است، وظیفه خودش را انجام میدهد. باید با زمان حرکت کرد.
خانوادهها باید برای تعالی فرزندان شان کمک کنند. مگر مسئولیت کانون چیست؟ فراهم
کردن اوقات فراغت برای بچه ها. اینکه بچهها فضایی داشته باشند تا کتاب بخوانند.
ما توقعاتمان نسبت به وظایفی که کانون دارد، بیشتر است. باید دید در مدیریت جدید
که بیشترین تمرکز بر کتابخانههاست، چه اتفاقی میافتد؛ چون کانون با کتابخانه
معرفی شده است و باید این را پیگیری کند که روند جذب بچهها به کانون چگونه باید
طی شود؟»
او در ادامه میگوید:«ما جمیع جهات را نمیبینیم. مگر
آموزش و پرورش در سوق دادن بچهها به کتابخانهها چه کرده است؟ چون قبلاً کانون در
کنار آموزش و پرورش و با آن عجین بوده و فعالیتهایشان در یک راستا بوده؛ ولی
اکنون نمیدانم دوستانی که در آموزش و پرورش هستند، آیا اصلاً کانون را میشناسند؟»
او در خصوص کمرنگ شدن تولید هنرهای نمایشی و فیلمهای جذاب از طرف کانون میگوید:
«بله اینگونه هست. اما باید این را درنظر بگیریم که آمدن نرم افزارهای رایانهای
دست کانون را بسته است. منتها ظرفیت کانون مشخص است. کانون بدون آن بودجه کلان
معنایی ندارد. چون بودجهاش محدوداست و با آن میخواهد سرتاسر ایران را پوشش دهد و
این نشدنی است. دولت و مجلس یک بودجه کاملاً فراگیر باید برای کانون درنظر بگیرند
تا بتواند کار کند. امسال پس ازگذشت ۴۰ سال یک واحد سیار تریلی نمایشی توانسته به ما اضافه شود.
جمعیت ما از ۴۰ سال پیش تاکنون دوبرابر شده و تازه
یک تریلی به ما اضافه میشود. اگر دولت هر ۱۰ سال یکبار یک تریلی اضافه می کرد، تاکنون باید ۵ تریلی سیار میداشتیم تا در ۵ نقطه در ایران بتواند
نمایش اجرا کند.»
تولیداتمان خوب است
گرچه موفق نشدیم با مدیرعامل کانون در خصوص این مسائل
صحبت کنیم اما حامد میرزا حسینی مدیر نظارت بر چاپ و توزیع محصولات کانون در مورد
اجاره فروشگاهها میگوید:«مغازهداری برای کانون کار درستی نیست. حالا هم فرقی
با گذشته نمیکند همان ۳۰
درصد محصولات کانون که قبلاً در این فروشگاهها به فروش میرفت قرار است باز هم با
همین شرایط به فروش رود. لوازم التحریر ۹۰ درصد و لوازم سرگرمی ۵۰ درصد از شرکتهای دیگر در فروشگاههای کانون به فروش میرفتند
و کتاب هم تا چهار سال گذشته همه از کانون بود اما چند سالی است که کتابهای غیر
کانونی در فروشگاهها به چشم میخورد. کاری که ما اکنون انجام دادهایم این است که
بخش خصوصی بیاید و سرمایهگذاری کند. فرقی با گذشته ندارد فقط بخش خصوصی آن را
اداره میکند. حتی به نظر من بهتر هم میشود چون قبلاً فروشگاههای ما پایان وقت
اداری میبستند اما اکنون مثل دیگر فروشگاههای سطح شهر تا شب باز هستند.» میرزا
حسینی در ادامه تصریح کرد:«کانون نزدیک ۲۰۰ فروشگاه در کل کشور داشت. دفتر بازرگانی تهران مستقیماً برای
این فروشگاهها خرید میکرده و به تشخیص خودش برای تمام کشور میفرستاده است.
مثلاً اسباب بازیای که در بندرعباس طرفدار داشته به رشت هم میفرستادند و آن در
انبارها میماند و فروش نمیرفت چون نیاز سنجی نمیشد. اکنون فروشگاههای استانی
را به مدیران استانها واگذار کردیم. ما همچنان بر اساس نرم افزار جدیدی که داریم
و نیاز سنجی میکند محصولات شان را فراهم میکنیم. این باعث میشود فقط اجناس مورد
نیاز آن منطقه خریداری شود و همه سرمایه متمرکز برای این کار گذاشته نمیشود.»
میرزا حسینی در خصوص اینکه کانون از نظر تولید محصولات
هنری و فرهنگی دیگررونق گذشته را ندارد، میگوید: «اگر نسبت به دهه ۵۰ و ۶۰ میگویید، باید بگویم، درهمه زمینهها این گونه است. ما امسال
آن بودجهای که برای خرید کالا گذاشته بودیم برای تولید نگه داشتهایم تا بتوانیم
دوباره فیلم و سرگرمیهای خوبی را تولید کنیم.»