ایران: برگزیدگان نهمین دوره جایزه فتحالله مجتبایی در گفتوگو با «ایران» عنوان کردند
نهمین دوره جایزه استاد مجتبایی در حالی با معرفی آثار برگزیده به کار خود پایان داد که فعالان عرصه فرهنگ و هنر آن را از معدود جوایزی میدانند که موفق به کسب اعتباری همگانی شده است. جایزهای که به گواه شرکتکنندگان دورههای مختلف، آمده تا بار بخشی از کمکاری و نقصی را که متوجه نظام دانشگاهی است به دوش بکشد.
هدایت دانشجویان به سوی مسیر صحیح
در میان جوایز متعددی که چه در عرصه دولتی و چه خصوصی شاهد برگزاری آنها هستیم کمتر رویدادی است که موفق به کسب اعتباری همگانی شود و شاید همین مسأله جایزه استاد مجتبایی را از دیگر جوایز متفاوت کرده است. فتحالله مجتبایی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی که او را به عنوان یکی از چهرههای شاخص عرفان و فلسفه شرق میشناسند، درباره چرایی برپایی این جایزه به «ایران» میگوید: «مهمترین هدف در برپایی این جایزه تشویق دانشجویان دوران دکتری به تألیف رسالههایی روشنگر و ماندگار است.»
همانطور که پیشتر هم در فراخوان این جایزه منتشر شده، جایزه استاد مجتبایی به رسالههای دکتری در دو رشته «زبان و ادبیات فارسی» و «ادیان و عرفان» تعلق دارد. این چهره پیشکسوت ادیان و عرفان که سال 1350 موفق به کسب دکتری از دانشگاه هاروارد شد، توضیح میدهد: «دوره نخست برپایی این جایزه با بررسی تنها سه-چهار رساله دکتری همراه بود اما نهمین دوره در حالی برگزار شد که هیأت داوران با بیش از چهل اثر روبهرو شدند.»
با وجود همه نقدهایی که متوجه رشتههای علوم انسانی و وضعیت کیفی رسالههای دکتری و حتی پایاننامه کارشناسی ارشد است مجتبایی تأکید دارد تعداد آثار قابل تأمل در مقایسه با سالهای گذشته افزایش پیدا کرده؛ او میگوید: «اگر شرایط و امکانات مالی اجازه میداد به تعداد بیشتری از آثار جایزه اهدا میشد چراکه در این دوره حداقل پنج-شش رساله دکتری در سطح بسیار خوبی از استانداردهای مورد نظر ما قرار داشتند.»
این عضو هیأت علمی بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی از وضعیت حاکم بر دانشگاهها، بویژه در ارتباط با رشتههای یادشده گلایهمند است و تصریح میکند: «نقدی که متوجه سرفصلهای دانشگاهی و از سویی سیاستگذاریهای مدیریتی است از این نشأت میگیرد که متأسفانه رؤسای دانشکدههایی نظیر ادبیات هیچگاه ادبیاتی نبودهاند. البته شرایط در ارتباط با سایر رشتههای علوم انسانی هم به همین منوال است.»
مجتبایی یکی از مهمترین دلایل کاهش کارکرد مثبت دانشکدههای ادبیات را در جای خالی بزرگانی همچون بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی و پرویز ناتلخانلری میداند و تأکید میکند که دهههاست از وجود چنین افرادی محروم شدهایم و عجیب نیست که شاهد افت کیفی سطح دانش فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی باشیم.
معیاری برای انجام کار صحیح علمی
سعید پورعظیمی که با رساله «تصحیح دیوان عارف قزوینی و تحقیق در احوال وی» موفق به کسب عنوان برگزیده بخش زبان و ادبیات فارسی شده است، به «ایران» میگوید: «برای این جایزه در مقایسه با دیگر رویدادهای فرهنگی از جهات مختلفی میتوان تمایز قائل شد، نخستین دلیل اعتبار آن خود حضور جمعی از چهرههای شاخص در هیأت داوری است که در رأس آنها خود استاد مجتبایی قرار دارد.»
به گفته این نویسنده که پیشتر هم شاهد انتشار آثاری درباره شاعرانی همچون شاملو از او بودهایم یکی از مهمترین وجوه شرکت در این جایزه برای فارغالتحصیلان دوره دکتری این است که قادر به اطلاع از عیار کار خود خواهند بود. چه برگ برندهای بالاتر از اینکه من بدانم اثرم در دست چنین استادان شاخصی بررسی شده است؟ از این طریق موفق به اطلاع از وضعیت علمی خود خواهم شد که به نظرم این مهمترین انتظاری است که میتوان از حضور در هر رویداد علمی داشت.»
پورعظیمی وضعیت حاکم بر دانشگاهها را نیز یکی از مشکلات اساسی عنوان میکند و تأکید دارد: «متأسفانه بسیاری از جلسات دفاع امروزه به تعارفها و رودربایستیهای میان استادان سپری میشود؛ خود من بارها شاهد بودهام پایاننامه یا رسالهای که از اساس مشکل داشته چطور بر مبنای همین نان قرض دادنها نمرهای بالا دریافت کرده است. این فاجعه گریبان نظام دانشگاهیمان را گرفته است، حداقل درباره رشته تحصیلی من که وضع به همین منوال است.»
برگزیده نهمین دوره جایزه مجتبایی ادامه میدهد: «از طریق برگزاری چنین جوایزی میتوان معیاری برای کار درست علمی در اختیار دانشجویانی قرار داد که دغدغه کار علمی دارند، اتفاقی که باید در دانشگاه شاهد وقوع آن باشیم که متأسفانه نیستیم و در عوض با خیل بیشماری از پایاننامهها و رسالهها روبهرو میشویم که حتی به اعتبار منابع مورد استفاده آنها هم نمیتوان اعتماد کرد. افرادی که رسالههای آنها در همان مرحله نخست داوری ریزش کرده متوجه میشوند که باید به دنبال افزایش سطح استاندارد کار بروند که این اتفاق مهمی است.»
او رواج بیاخلاقی را یکی دیگر نقاط ضعف نظام دانشگاهی میداند و از مهمترین مصداقهای آن را استادانی میداند که دانشجویان خود را وادار به درج نام خود در مقالههای تألیفی شان میکنند. به عقیده پورعظیمی یکی دیگر از گرفتاریهای رشته زبان و ادبیات فارسی این است که استادانی که همه ترم تحصیلی از آثار بزرگانی همچون سعدی و مولانا و... میگویند دچار رقابتی غیراصولی با یکدیگر شدهاند و برای راهنمایی یا مشاوره رسالهای بیشتر یا حتی درج اجباری نام خود در مقالههای دانشجویان علیه یکدیگر حرف میزنند و اقدام میکنند.
ضعف در منابع تحقیقاتی و سرفصلهای دانشگاهی
محمد صبایی با رساله «مسیح شناسی در سنت مسیحی و اسلامی با تأکید بر آرای رودولف بولتمان و مولانا جلالالدین بلخی» که برگزیده بخش «ادیان و عرفان» این دوره است، به «ایران» میگوید: «یکی از مهمترین موانعی که من و دیگر دانشجویان رشته ادیان و عرفان با آن روبهرو هستیم سرفصلهای غیراصولی است که دانشگاه پیش روی دانشجویان و استادان گذاشته است.»
او تأکید میکند دانشجویان در حالی مشغول به تحصیل در این رشته میشوند که اغلب استادان آنان به غیر از عدهای معدود، حتی رشته دانشگاهی شان ادیان و عرفان نیست. از سوی دیگر صبایی فقدان توجه به سرفصلهای مرتبط با ادیان مختلف را یکی از آسیبهای جدی متوجه این رشته میداند.
این پژوهشگر ادامه گفتههایش را با این نقد همراه میکند که طی تمام سالهایی که از ابتدای سال 1385 تا همین سال گذشته صرف تحصیل در این رشته کرده با چند واحد کامل درسی درباره ادیان مسیحیت، یهودیت و حتی دین زرتشتی روبهرو نشده است. صبایی میگوید: «چطور میشود من فارغ التحصیل این رشته باشم اما در دسترسی به منابع قابل قبول درباره عرفان این ادیان با بیشترین مشکل روبهرو باشم و دانشگاه هم تأثیر مثبتی در حل آن با درنظر گرفتن منابع درسی لازم به جای نگذارد.»
او فقدان منابع معتبر به زبان فارسی را از مهمترین موانع پیش روی هم رشته ایهای خود میداند و ادامه میدهد: «برای جبران این فقدان ناچار به برقراری تعامل با دوستان خارج از کشور و کمک گرفتن از افرادی شدم که خارج از نظام دانشگاهی بودند؛ متأسفانه در دانشکدههایمان با ضعفی جدی در دسترسی به منابع قابل قبول مواجه هستیم. البته منکر وجود استادان شاخص نیستم اما مسأله اینجاست که آنها هم نظیر دانشجویان قربانی این سیاست گذاریهای اشتباه شدهاند و چارهای جز پیروی از سرفصلهای اجباری ندارند.»
مریم شهبازی
خبرنگار