اعتماد: به تازگی مستندی تحت عنوان «سیاوش در آتش» به کارگردانی کیوان مهرگان ساخته شده که با تمرکز بر زندگی و زمانه هنری محمدرضا شجریان، تحولات موسیقی و شعر فارسی را در بستر تاریخ اجتماعی ایران روایت میکند. کارگردان دیدگاههای متخصصانِ حوزه موسیقی، شعر، جامعهشناسی و شاهدان تاریخی حوادث را گردآوری کرده و به روایت یافتههایش در این اثر پرداخته است. تجربه ثابت کرده مستندهایی که به حیات و اندیشههای افراد مشهور میپردازند جذابیت زیادی برای مردم دارند و پرداختن به ابعاد گفته نشده زندگی آنها با استقبال مخاطب همراه میشود حال آنکه موضوع مستند «سیاوش در آتش» هنرمند مردمی چون شجریان است که امکان نزدیک شدن تماشاگران به او بیشتر و بیشتر فراهم است. خاصه آنکه تعدادی از چهرههای سرشناس موسیقی، سیاست و فرهنگ به عنوان شاهدان تاریخی، وقایع، خاطرات و نگاه خود را از این استاد موسیقی روایت میکنند.
با کیوان مهرگان درباره چگونگی ساخته شدن این فیلم مستند گفتوگویی انجام دادیم که پیش روی شماست:
با درنظر گرفتن این نکته که شما ساخت مستندهایی را در
حوزههای مختلف برعهده داشتید و هم با اشاره به این نکته که پرداختن به ابعاد هنری
استاد شجریان مدنظر بسیاری از فیلمسازان است و از این حیث خیلیها علاقهمند هستند
به این سوژه نزدیک شوند، برایمان توضیح دهید انتخاب شجریان به عنوان ساخت سوژه
مستند چگونه اتفاق افتاد؟
به خاطر شرایط جنگ و فقدان امکانات کافی برای دسترسی به نوار کاست و دستگاه پخش، امکان اینکه شنونده حرفهای صدای استاد محمدرضا شجریان باشم، وجود نداشت. جز ربنا که در ماه رمضان پخش میشد و چند اثری که صداوسیما به مناسبتهای مختلف پخش میکرد، با دیگر آثار استاد آشنا نبودم. دهه هفتاد و بعد از شروع تغییر در فضای جامعه، اولین آلبومی که از استاد شنیدم، «شب، سکوت، کویر» بود و از اینجا به بعد استاد شجریان برایم نه یک آوازهخوان که هنرمندی در شمار بزرگان فرهنگ ایران شد.
از سال ۹۰ که وارد حیطه فیلمسازی شدم، یکی از کسانی که مشتاق بودم درباره او فیلم بسازم آقای شجریان بود اما چه کنم که شجریان کوه دماوند و من طفلی نوپا. نزدیک شدن به شجریان به اندازه نزدیک شدن به خورشید میتوانست برایم خطرناک باشد.
باید به گذشت زمان، فرصت میدادم؛ این شعلهای که در دلم سوسو میزد زمان نیاز داشت تا آتشی شود که مرا به تکاپو بیندازد و بیش از دو سال در جستوجوی شجریان به هر جایی که نیاز بود سر بزنم.
تابستان سال ۹۷، عزیزی از من خواست یک کلیپ پنج دقیقهای از استاد محمدرضا شجریان برای مراسمی که هفته بعدش قرار بود برگزار شود، تهیه کنم. آن پنج دقیقه شد ۱۲۹ دقیقه و آن هفته بعد، شد سه سال بعد.
یعنی رویکردتان جامعهشناختی است؟
دقیقا! تلاش کردم که ابعاد جامعهشناختی شخصیت شجریان را بکاوم. کوشیدم او را فراتر از هنرش ببینم. تلاش فیلم بر این است که نسبت شجریان و جامعه را کشف کند. شجریان در ۸۰ سال عمر گرانقدر خود سمت درست تاریخ ایستاده؟ چگونه به این جامعه با همه پیچیدگیهایش نگاه کرده و چگونه نسبت خودش را مشخص کرده است؟ آیا قصور و تقصیری داشته؟ کم گذاشته؟ تند رفته؟ بیتفاوت بوده؟ شما در مستند «سیاوش در آتش» پاسخ این پرسشها را خواهید یافت.
آیا ساخت این فیلم مستند به سفارش نزدیکان آقای شجریان بود؟
خیر. اگر شجریان را بخواهیم یک اثر تاریخی ببینیم، شبیه کدام یک از بناهای تاریخی ماست؟ من فکر میکنم شکوه و عظمت میدان نقش جهان را دارد. وقتی شجریان به چنین منزلتی میرسد تبدیل به سرمایه عمومی میشود. میدان نقش جهان متعلق به همه مردم ایران است حتی بیشتر یک میراث جهانی است، فیلم به زندگی شخصی استاد به هیچ عنوان ورود نکرده است. مستند «سیاوش در آتش» مستندی درباره شجریان و جامعه است. شجریان بیرون از خانواده و شجریانی فراتر از زندگی شخصی؛ شجریانی در دل آتشهایی که این کشور از سر گذرانده است.
برای تامین هزینه این فیلم چه کردید؟ کمک مالی گرفتید؟
به هیچوجه. در تامین هزینه این فیلم حاضر نشدم کمک شخصی یا نهاد دولتی استفاده کنم تا فیلم درباره استاد محمدرضا شجریان وامدار کسی نباشد. تمام بودجه این فیلم با هزینه شخصی تامین شده است. الان هم هیچ توقع مالی ندارم. دنبال کسب شهرت هم نیستم. زمانی که استاد فوت کردند، مراحل فنی فیلم به پایان رسیده بود، اگر به دنبال شهرت یا منفعت مالی بودم آن زمان میتوانستم مستند را به شبکههای مختلف بفروشم اما صبر کردم. چون فیلمسازم، سوالی داشتم، جوابی یافتهام و فیلم محصول جستوجو برای یافتن پاسخ این سوال است.
آقای مهرگان به این نکته دقت کنید که در سالهای اخیر ما با انبوهی از فیلمهای مستندی مواجه هستیم که بیشتر به گزارش ژورنالیستی شباهت دارد. دوربین مقابل افراد شناخته شده قرار میدهند و آنها هم در وصف سوژه موردنظر حرف میزنند (فارغ از اینکه مستند بحثبرانگیز میشود یا خیر) به عبارتی فیلم عاری از هر گونه لحظات بصری و هنری است.
مستند، مستند مصاحبهمحور است، اما استشهادی نیست. این مستند یک مستند تحلیلی است. تعریف و تمجیدی مطرح نمیشود. جشننامه برای آقای شجریان درست نکردهایم. من امیدوارم این ویروس منحوس برود و همه امکان تماشای فیلم را داشته باشند. در آن صورت بهتر از این پاسخ من، به ابعاد تحلیلی فیلم پی میبرید.
برای عرضه آن چه برنامهای دارید؟
فیلم تمام شده است. همه کارهای آن انجام شده است. در نخستین گام فرم حضور در جشنواره فیلم جهانی را پر کردهایم. فیلم را به جشنواره میفرستیم. امیدوارم امکان اکران آن فراهم شود. من فیلم را به جشنواره سینما حقیقت و فجر ندادم چون دوست دارم فیلم را روی پرده با تماشاگران ببینم. از زمانی که اعلام شد جشنواره جهانی فجر به صورت فیزیکی برگزار میشود، مشتاق شدم که فیلم در این فستیوال شرکت کند. بعد از آن فیلم را در فستیوالهای محتلف شرکت میدهیم. امیدوارم تماشاگران از ماحصل کار تیم ما در ساخت این فیلم راضی باشند. اگر هم فیلم راضیکننده نبود مرا ببخشند. بضاعت من اگرچه اندک است همه بضاعتم را گذاشتم وسط. در ساخت این فیلم کمفروشی نکردهام. بارها زمین خوردم و بلند شدم. بارها با در بسته روبهرو شدم. بارها رانده شدم اما درنهایت ساختمش. این مهم بود.