فرهیختگان: یکی از دغدغههای جدی جامعه مواجهه با فضاهای جدید ارتباطی است
که این مواجهه چنانکه انتظار میرفت با مبانی اخلاقی همسو نبوده و حتی گاه منجر به
بروز و ظهور فجایع اخلاقی میشود. عدهای معتقدند نیازمند فلسفه و اندیشهای تازه
در تعاریف اخلاق هستیم و عدهای دیگر این نوع رفتارها را گذری و طبیعی میدانند.
در این خصوص با شیرزاد پیکحرفه، عضو هیاتعلمی گروه فلسفه دانشگاه بینالمللی
امام خمینی به گفتوگو نشستیم.
در دنیای جدید با گسترش فضاهای جدید ارتباطی و بینالمللی
سطح جدیدی از روابط اجتماعی شکل گرفته است. سؤال این است که آیا این دنیای جدید
بنابر تغییرات بنیادین آن نیازمند تعاریف جدید اخلاقی است یا نه؟
مفاهیم، اصول و نظریههای اخلاقی مشخص هستند؛ آنچه مشخص
نیست چگونگی اعمال آن نظریه بر مسائل مبتلابه و مستحدثه و جدید است. فیلسوفان
اخلاق کاربردی یا اخلاق عملی متولی انجام این امر هستند. از اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ با آغاز تحلیـل مسائل مبتلابه مهم
اخلاقی در جامعه و اخـلاق حرفهای (بهویژه اخلاق
پزشکی و اخلاق تجارت)، مانند آســانمیـری، حمایت از سوژههای انسانی و حیوانی در
تحقیقات، تعصب نژادی و نافرمانی مدنی از جانب فلاسفه و اهل تحقیق، حوزه دیگری در
فلسفه اخلاق پا به عرصه وجود نهاد که اخلاق کاربردی یا اخلاق عملی نامیده میشود.
برای این حوزه از فلسفه هم مانند بسیاری دیگر از حوزههای آن میتوان رگهها و
ریشههایی در دوران باستان یافت اما، با وجود این تا اواخر دهه ۱۹۶۰ هیچ فیلسوفی درطول تاریخ فلسفه اخلاق
برنامه یا روشی را برای بسط و گسترش اخلاق کاربردی، به نحو خاص ارائه نکرد. یکی از
مشهورترین تعاریف این حوزه از فلسفه اخلاق از آن گرت است. گرت اخلاق کاربردی یا
اخلاق عملی را تلاشی برای تطبیق و اطلاق و اعمال اصول و نظریههای اخلاقی کلی بر
موارد خاص زندگی روزمره و مسائل مستحدثه میداند.
در این تعریف، نظریه، برهان و تحلیل بهمثابه ابزارهایی
برای تحلیل و بررسی مسائل اخلاقی جزئی انگاشته میشوند، اما امروزه بسیاری بر این
باورند که هیچ حرکت درستی بهسوی براهین ناظر بر عمل با توسل به نظریههای اخلاقی
یا اصول اخلاقی کلی ممکن نیست. این همان چیزی است که اصطلاحاً شکاف میان نظریه و
عمل نامیده میشود. ظاهراً نظریهها و اصول باید بهوسیله مواردی مانند دادههای
تجربی، تجارب سازمانی و مانند آن تکمیل شوند. اما چگونه؟ این پرسش به ما کمک میکند
دشواری فهم و تعریف دقیق اخلاق کاربردی را درک کنیم و به همین دلیل میتوان به
تعریف گرت از اخلاق کاربردی اندکی بهدیده تردید نگریست. این تعریف آنقدر محدود و
مختصر است که بسیاری آن را منعکسکننده محتوا یا روش مناسب اخلاق کاربردی نمیدانند
و هرگونه استفاده از روشهای فلسفی برای بررسی مسائل، اعمال و خطمشیهای اخلاقی
در مشاغل، فناوری، دولت و مانند آن را اخلاق کاربردی میدانند. این تعریف فربهتر
هیچ تعهدی نسبت به اصول یا نظریههای کلی ندارد و بر حل مساله، بهعنوان هدف، اصرار
نمیورزد. این درک از اخلاق کاربردی رایجترین درک از آن در میان فلاسفه است، اما
متخصصان رشتههای دیگر وقتی از بیرون از حوزه فلسفه بدان مینگرند آن را بسیار
متعصبانه و جانبدارانه میدانند.
آنچه رفتارهای ملتی را در مواجهه با دستاوردهای دنیای
جدید با عدم امکان همگامسازی، بیاخلاقی و مشکلات رفتاری همراه میکند از چه ناشی
میشود؟ عدم نارسایی اخلاقی در آن ملت؟ توجیه بیاخلاقی در فرهنگ آن ملت؟ یا علل دیگری
دارد؟
شیوه بهکارگیری فضای مجازی در میان ما ایرانیان از هر
دوسو شگفتانگیز است. براساس پژوهش یکی از دانشجویان دکتری مدیریت در فرانسه،
ایران تنها کشوری است که در آن از شبکههای اجتماعی به نحو شگفتانگیزی برای تقسیم
و تسهیم دانش استفاده میشود. از سوی دیگر، میبینیم بخشی دیگر از جامعهای که
اینچنین سرآمد استفاده علمی و اخلاقی از شبکههای اجتماعی در جهان است، گوی سبقت
را در دشنام و بیفرهنگی از بسیاری از جوامع دیگر میرباید. این امر گویای یک شکاف
سترگ اخلاقی در جامعه است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که گروهی از آن از شبکههای
اجتماعی به نحو شگفتانگیزی برای تقسیم و تسهیم دانش بهره میبرند و در این کار در
جهان سرآمدند و گروهی دیگر برای دشنام و شوربختانه این گروه نیز در این کار سرآمد
هستند!
فضای مجازی مانند ذرهبینی است که ویژگیهای اخلاقی و
خوب و بد هر ملتی را بزرگنمایی میکند. مشکل از این فضا نیست! این فضا مشکلات
درونی و پوشیده جامعه را بر آفتاب میافکند. هر جامعهای هم برخوردار از ویژگیهای
خوب اخلاقی است و هم دارای پارهای رذایل نهادینهشده. ما همانیم که بودیم. اینترنت این را به
آفتاب تاباند و پژوهش در حوزه اخلاق توصیفی را آسانتر کرد. امروز با بررسی واژههای
نخستین جستوجوشده در گوگل از سوی هر جامعهای میتوان به خیلی چیزها پی برد و
شکاف میان گفتارها و کردارها را به روشنی دید. من باز تاکید میکنم که هیچ چیز
جدیدی رخ نداده است. شما فرض کنید در جهان پیش از اینترنت زندگی میکنید. به
سفرنامهها و کتابهایی که درباره خلقوخوی ما ایرانیان نوشته شدهاند، رجوع کنید.
سپس فرض کنید چیزی مانند اینترنت به میدان خواهد آمد. آنگاه بررسی کنید جامعهای
با این ویژگیها پس از دسترسی به تواناییهای ناشی از اینترنت چگونه عمل خواهد کرد.
با این روش، پیشبینی آنچه امروز میبینیم در ۱۰۰ سال پیش هم ممکن بود!
برای مشکلات اخلاقی در فضاهای جدید ارتباطی مانند
اینترنت و شبکههای مجازی کدام سیستم اخلاقی را کارآمدتر میدانید؟
باید براساس نظریههای کلاسیک اخلاق هنجاری، مانند اخلاق
منشگرای ارسطویی و احیای آن در فلسفه اخلاق پارهای از فیلسوفان اخلاق همروزگار
ما همچون الیزابت آنسکام، فیلیپا فوت، جولیا درایور، مارتا نوسبام، السدر مکاینتایر
و دیگران، اخلاق وظیفهگرای کانتی، اخلاق فایدهگرا و اخلاق قراردادگرا و نیز
نظریههای مدرن اخلاق هنجاری، مانند حداقلگرایی، اعتدالگرایی و حداکثرگرایی،
سراغ مسائل و مشکلات اخلاقی مبتلابه روزمره جامعه رفت و یک به یک آنها را واکاوی
کرد. این مسائل مبتلابه در اخلاق استفاده از اینترنت آنقدر ریز و مهمند که هرکدام
از آنها را باید در مدخلی جداگانه بررسی کرد.
در اینجا برای نشاندادن این پیچیدگی یک مثال میزنم.
بارها دیدهام که حتی درسخواندههای ما نیز به قواعدی که خود میپذیرند، پایبند
نیستند. مثلاً ما برای نصب هر اپلیکیشن چندینبار تیک میزنیم. آن تیکها به منزله
امضای ما در یک قرارداد است. کمپانی طراح در ازای آن اپ از ما نیز چیزهایی میخواهد؛
مثل حق دسترسی به کانتکتها. بارها دیدهام افراد از مزایای یک اپلیکیشن استفاده
میکنند اما نمیخواهند زیر بار پایبندی به تعهدات خود بروند. نمیتوان به صرف
اینکه فلان کار آزادی مرا محدود میکند آن را ناروا دانست. هنگام آشنایی با یک اپ
اجتماعی، با توجه به مزایا و معایب آن، میتوان آن را برگزید. هر اپ اختیاراتی را
برای ادمین و اعضا در نظر گرفته است که از آن میان میتوان به امکان حذف پیام یا
شخص اشاره کرد. اگر این اختیارات را نادرست میدانیم مختاریم از آن اپ استفاده
نکنیم. درست مانند وقتی که برای رفتن به یک مهمانی باید قواعد آن را رعایت کنیم.
نمیتوان وارد یک خانه شد یا در یک میهمانی شرکت کرد و پس از ورود قواعد را با این
ادعا زیر پا گذاشت که آزادی مرا محدود میکنند.بررسی مدخل به مدخل این امور در
گروی تدوین و تصویب یک طرح ملی با بودجهای درخور است. بودجه این پروژه را هم باید
از درصدی از مالیات موسسههایی تأمین کرد که سود ناشی از اینترنت در جیبشان میرود.
این طرح در زمینههای دیگر نیز شایسته و بایسته است.
بخشی از مالیات بخشهای تولیدی و خدماتی، از صنعت خودرو و دخانیات گرفته تا
مخابرات و اینترنت باید برای تدوین منشور اخلاقی مرتبط با آنها هزینه شود. آن
منشور اخلاقی هم باید دو بخش داشته باشد: بخش واجب که آنقدر مهم است که مراعات آن از
سوی همه شهروندان ضروری است و بخش مستحب که مراعاتش بهاندازه بخش نخست ضروری
نیست. بخش نخست باید به مجلس برود و به قانون تبدیل شود. من از شما بهعنوان
روزنامهنگار میخواهم برای انجام این طرح ملی کمک کنید و گوشهای از کار را
بگیرید. این طرح را به گوش مسئولان برسانید. آن وقت دستکم خیالمان راحت است که آنچه
در توان داشتیم انجام دادیم. اخلاقی کردن جامعه با شعار و بنر شدنی نیست! آنوقت
شعار و بنر هم به طنز تبدیل میشوند و ذهن شهروندان را به مقراض تناقض میگزند و
لبخندی غمانگیزتر از گریه به گوشه لبانشان مینشاند. مثل آن تبلیغ معروف که هر
وقت میدیدیمش داغ دلمان تازه میشد: تهران شهر اخلاق! من گمانم این است که
مسئولان اجرایی کشور واقعاً از جان و دل این پروژه را جدی نمیگیرند. پیامبر اسلام
هدف از بعثتشان را تکمیل مکارم اخلاق بیان کردهاند.
وجهه ایران در جهان چند دلار میارزد؟
پیامبر اسلام(ص) هدف از بعثتشان را تکمیل مکارم اخلاق
بیان کردهاند. حال، مسئولان این کشور در عمل (نه در حرف و شعار و بنر) چقدر
حاضرند برای نهادینهسازی ارزشهای اخلاقی در این جامعه بکوشند؟ پاسخ به این پرسش
آسان است؛ به میزانی که حاضر باشند برای دستیابی به این هدف دست در جیب بودجه خود
کنند.بنر زدن و سخنرانی کردن که چندان خرجی ندارد؛ تدوین و تصویب طرحهای عظیم ملی
با خروجی مشخص خرج دارد! استدلال هم لابد این است که باید سراغ پروژههای کلان و
عظیم و سودده اقتصادی رفت و سرمایه باید چندبرابر برگردد.
مدعای من این است که حتی با وجود این نگرش نیز انجام این
طرح توجیه اقتصادی دارد. بسیاری از فیلسوفان اخلاق از هابز تا گتیای کوشیدهاند
این نکته را نشان دهند که التزام به قواعد اخلاقی بهترین راهکار برای بیشینهسازی
سود شخصی و در نتیجه سرجمع کلی سود در جامعه است. این نکته در نظریههای انتخاب
عقلانی، نظریه بازیها و معروفترین آنها معمای زندانی بهخوبی نشان داده شده است.
اصلاً بیایید با همان نگاه سرمایهگرایانه به پروژه
اخلاق بنگریم. سرمایه اجتماعی در جامعه، اعتماد افراد به یکدیگر، جامعه مدنی قوی،
سازمانهای مردمنهاد مختلف در زمینههای مختلف از کودکان کار گرفته تا محیطزیست
چند دلار میارزد؟ با از بین رفتن سرمایه اجتماعی چند دلار ضرر میکنیم؟ بهبود وجهه
ایران در جهان چند دلار میارزد؟ کدام سرمایهگذار حاضر است در کشوری سرمایهگذاری
کند که مردم کوچه و بازارش از داور فوتبال مسابقه ایران و آرژانتین تا بازیکن
فوتبال فرانسه در همین فینال اخیر، هیچکس را از دشنامهای خود بینصیب نگذاشتهاند؟